
«ایالاتمتحده به قدری فاسد است که برندگان جایزه صلح، جنایتکاران جنگی هستند؛ اوباما جایزه صلح نوبل را برد، اما بلافاصله جنگ را در افغانستان تشدید کرد، ۲۶ هزار بمب روی سوریه ریخت، جوایز صلح این مدلی هستند!» این اظهارنظر «جیمی دور» تحلیلگر، طنزپرداز و مجری مطرح امریکایی است که نشان میدهد جایزه صلح نوبل جایزه خوشنامی نیست! جایزهای که قبلاً به جنایتکارانی مثل شیمون پرز، آنگ سانگ سوچی و اوباما هم دادهشده! و همین مسئله هم اعتبار جایزه صلح نوبل را از آن گرفتهاست.
آرزوی صلح مخترع ابزار جنگ!
بگذریم از اینکه اساس و پایه بنیاد صلح نوبل از ثروت آلفرد نوبل، مخترع دینامیت که از کمپانی اسلحهفروشی پدرش بر جای ماندهبود، تأمین شده و بعید است چنین ثروتی به صلح و انساندوستی برسد. نوبل در ابتدا بر این باور بود که اختراعش تنها برای مقاصد صلحآمیز استفاده خواهد شد. او در اینباره گفته بود: «اختراع من یعنی دینامیت به زودی با بیش از هزاران کنوانسیون بینالمللی به صلح کمک خواهد کرد. وقتی مردم بفهمند که هر ارتشی در یک لحظه انفجار احتمال نابودی دارد، ناچار به سمت صلح میروند.»، اما این توجیه و این اظهارنظر نوبل هیچگاه مانع از به کارگیری دینامیت برای مقاصد جنگی و کشتار جمعی انسانها نشد، همچنانکه جایزه صلح نوبل در طول تاریخ بارها به جنایتکاران تعلق گرفته و حالا هم این جایزه به یک تجزیهطلب رسیدهاست!
اسنادی برای بیاعتباری یک جایزه
جایزه نوبل از سال ۱۹۰۱ میلادی طبق وصیت آلفرد نوبل در پنج رشته فیزیک، شیمی، فیزیولوژی و پزشکی، ادبیات و صلح اهدا میشود و البته از سال ۱۹۶۸ میلادی بانک مرکزی سوئد بر همان منوال جایزه نوبل هر سال «جایزه یادبود نوبل علوم اقتصادی» را به یک اقتصاددان میدهد که به نوبل اقتصاد معروف است. از آن موقع تا به حال بیش از ۸۰ درصد جایزههای نوبل به غربیها رسیدهاست. امریکاییها به تنهایی بیش از یکسوم نوبلها را دریافت کردهاند و بریتانیاییها و آلمانیها در رتبههای بعدی هستند.
نوبلهای ادبیات جنجالی هستند. معروف است که آکادمی نوبل به دلیل افکار و عقاید نویسندهها یا شرایط زمانه یا هر دلیل دیگری ممکن است جایزه را به برخی نویسندگان ندهد و این درست بر خلاف وصیت نوبل است. شاید به همین دلیل است که «لئو تولستوی»، «جیمز جویس»، «آنتوان چخوف» و «مارسل پروست» نوبل نگرفتهاند.
منتقدان بنا بر سابقه ۱۱۹ ساله اهدای این جوایز میگویند شانس زنها، آسیاییها، آفریقاییها، ساکنان امریکای جنوبی، مسلمانان و مخالفان نظام سرمایهداری غرب برای بردن جایزه کمتر است. سال ۲۰۱۸ میلادی نیز صدها نویسنده و استاد دانشگاه سوئدی دو نامه جداگانه در انتقاد از آکادمی نوبل نوشتند و به دلیل فساد مالی و پارتیبازی خواستار سلب صلاحیت از این آکادمی شدند.
با تمام اینها جایزه صلح نوبل یکی از بحثبرانگیزترین جوایز نوبل است!
جایزه صلحی که به جنایتکاران میرسد!
«مهاتما گاندی» پنج بار نامزد جایزه نوبل صلح شد، ولی هیچوقت جایزه به وی تعلق نگرفت. به جایش افراد اشتباهی زیادی نوبل گرفتند. «هنری کسینجر»، وزیر امور خارجه امریکا در سال ۱۹۷۳ میلادی به دلیل تلاش برای پایاندادن به جنگ ویتنام، نوبل صلح گرفت؛ در حالیکه این جنگ تا ۱۹۷۵ همچنان ادامه داشت! «مناخیم بگین» مشهور به «قصاب دیر یاسین»، «شیمون پرز» و «اسحاق رابین» مقامات سابق رژیم صهیونیستی نیز به دلیل تلاشهایشان برای صلح نوبل صلح گرفتهاند!
جلاد قانا
شیمون پرز در اواسط دهه ۴۰ میلادی در زمانی که جوانی ۲۴ ساله بود به سازمان تروریستی «هاگانا» پیوست؛ سازمانی که به منظور ایجاد رعب و وحشت در میان فلسطینیان و وادار کردن آنها به ترک دیار و سرزمینشان ایجاد شدهبود و نقش بازوی تروریسم دولتی رژیم غاصب صهیونیستی را ایفا میکرد.
پرز در همان ابتدای پیوستنش به هاگانا، همچون سایر اعضای این سازمان تروریستی به قتل فلسطینیان و غارت اموال آنها پرداخت؛ پس از تشکیل رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۴۸، پرز به واسطه تهور در جنایت و خشونت از سوی «دیوید بن گوریون» اولین نخست وزیر رژیم صهیونیستی به منظور خرید سلاح و معامله با صاحبان کارتلهای اسلحهسازی، راهی امریکا شد. پرز در سال ۱۹۵۶ در مقام جانشینی موشه دایان وزیر جنگ رژیم صهیونیستی، در حمله به مصر با مشارکت فرانسه و انگلیس نقشآفرینی کرد؛ وی همچنین در همان زمان برنامه توسعه تسلیحات اتمی این رژیم را طرحریزی کرد.
اما اوج اقدامات جنایتکارانه شیمون پرز، کشتار غیرنظامیان در تاریخ ۱۸ آوریل ۱۹۹۶ در قانا بود؛ روستایی در جنوب لبنان که مقر نیروهای فیجیایی سازمان ملل بود و حدود ۸۰۰ زن و کودک از هراس موشکهای عملیات خوشههای خشم رژیم صهیونیستی به آنجا پناه آوردهبودند؛ در آن زمان نخست وزیر رژیم صهیونیستی کسی جز شیمون پرز نبود؛ فردی که مفتخر به دریافت جایزه صلح نوبل بود، اما دستور حمله به پناهگاههای زنان و کودکان بیدفاع را به ارتش رژیم صهیونیستی صادر کرد و در نتیجه، چند صد زن و کودک با توپهای جنگی سنگین «هاوتزرام» امریکایی جان باختند.
اسحاق رابین، بانی جنگ سوم اعراب و رژیم صهیونیستی
اسحاق رابین در سن ۱۸ سالگی به گروه تروریستی هاگانا پیوست و مشق کشتار و غارت کرد؛ وی سپس به ارتش رژیم صهیونیستی رفت و در جنگ اعراب و این رژیم در سال ۱۹۴۸ اقدامات جنایتکارانه زیادی را مرتکب شد.
رابین در سال ۱۹۵۶ در جریان جنگ دوم اعراب و رژیم صهیونیستی فرمانده نیروهای شمالی این رژیم بود. وی در سال ۱۹۶۰ جانشین ریاست ستاد ارتش و در ۱۹۶۲ ریاست ستاد ارتش اسرائیل را به عهده گرفت.
رابین، بانی جنگ سوم اعراب و اسرائیل و طراح حمله هوایى رژیم صهیونیستی به پایتخت کشورهای عرب در سال ۱۹۶۷ بود. وی بعدها سفیر رژیم صهیونیستی در امریکا شد و به کابینه «گلدا مایر» راه یافت؛ پس از کنارهگیری مایر در سال ۱۹۷۴، رابین به نخستوزیری رژیم صهیونیستی منصوب شد، اما به سبب رسوایى مالی در سال ۱۹۷۷ مجبور به استعفا گشت.
پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در بحبوحه اعتراضات مردم ایران به رژیم ستمشاهی، اسحاق رابین به عنوان نخست وزیر رژیم صهیونیستی با ارسال پیامهایی برای محمدرضا پهلوی طی روزهای ۲۵ و ۲۶ شهریور ۵۷، برای حفظ رژیم ستمشاهی در ایران و کشتار بیشتر مردم کشورمان از طریق گسترش همکاری میان موساد و ساواک، اعلام آمادگی کرد.
مناخیم بگین؛ عامل کشتار «دیریاسن»
مناخیم بگین یکی دیگر از نخست وزیران اسبق رژیم صهیونیستی است که جایزه صلح نوبل را دریافت کردهاست؛ وی در حالیکه همانند اکثر مقامات صهیونیستی دستانش تا مفرق به خون انسانهای بیگناه آلوده است در سال ۱۹۷۸ از سوی گردانندگان مراسم نوبل مستحق دریافت جایزه صلح! در نظر گرفته شد.
بگین در نهم آوریل سال ۱۹۴۸ به عنوان فرمانده یک گروه تروریستی به نام «ایرگون» به روستای دیر یاسین در فلسطین حمله کرد و کشتاری وحشیانه را به راه انداخت. در این حمله که با حمایت دیگر سازمان تروریستی رژیم صهیونیستی موسوم به «هاگانا» همراه بود، حدود ۳۰۰ فلسطینی قتلعام شدند؛ همچنین در این حمله به دستور بگین، چندین زن فلسطینی مورد تجاوز صهیونیستها قرار گرفتند و کودکانشان نیز ذبح شدند.
دیگر جنایتکاران صاحب نوبل صلح!
«جیمی کارتر» رئیسجمهور پیشین امریکا به خاطر تلاشهایش برای دموکراسی در سال ۲۰۰۲ و «باراک اوباما» به خاطر تلاشهایش برای دیپلماسی در سال ۲۰۰۹ جایزه نوبل صلح گرفتند. اوباما که آن موقع تازه سر کار آمده بود، خودش هم از دریافت این جایزه تعجب کرد و آن را نه متعلق به خود، بلکه متعلق به رهبری امریکا دانست!
«آنگ سان سو چی» هم که در سال ۱۹۹۱ جایزه نوبل صلح و جایزه «لژیون دونور» از فرانسه و جایزه «ساخاروف» از اتحادیه اروپا گرفتهبود، اما بعدها به دلیل سکوت و پنهانکاری در برابر جنایات علیه مسلمانان روهینگیا در کشور میانمار اغلب جوایز را از او پس گرفتند. به جز نوبل که جایزه صلحش را پس نگرفت.
انگیزههای سیاسی پشت اهدای جایزه صلح
با اهدای جایزه صلح نوبل به نرگس محمدی احتمالاً جریانسازیهای برخی جریانات سیاسی هم آغاز خواهد شد و حتی ممکن است به چنین جایزهای افتخار کنند! این در حالی است که با بازخوانی تاریخ و مرور واکنش سید محمد خاتمی لیدر جریان اصلاحات در خصوص اهدای جایزه صلح نوبل به شیرین عبادی میتوان اذعان خاتمی را به سیاسی بودن جایزه صلح نوبل شاهد بود. بر این اساس در گزارشی از بیبیسیفارسی آمدهاست که خاتمی در واکنش به جایزه عبادی گفتهاست: «احساس میکند که احتمالاً تصمیم به اعطای این جایزه به خانم عبادی، انگیزه سیاسی داشتهاست.»
خاتمی در همان سالها با نام بردن از اسحاق رابین و شیمون پرز به عنوان برندگان جایزه صلح نوبل میگوید: «اگر برندگان جایزه صلح نوبل در ۴۰ سال گذشته یعنی تا دوران جنگ سرد را بررسی کنیم، مشاهده میکنیم که ملاکهای تعیینکننده برای این جایزه ملاکهای سیاسی بودهاند.» محمد خاتمی میگوید که جایزه صلح نوبل چندان مهم نیست و جایزه ادبی و علمی آن مهمتر است. او در جمع خبرنگاران بدون بردن نام از کسی گفت برخی عناصر نه فقط ایران را بلکه صلح جهانی را تهدید میکنند و به طور اخص به درگیری میان اسرائیل و فلسطینیان اشاره کرد.
رئیسجمهوری سابق کشور با اشاره به اطلاعیه نوبل، که از خانم عبادی به عنوان اولین زن ایرانی و مسلمان نام برده شده که این جایزه به او اعطا شدهاست، میگوید: «طبعاً دنیای اسلام توقعاتی دارد. امروز باید بدانیم که صلح را چه کسانی در دنیا به خطر میاندازند و چه کسانی حقوقشان در معرض تجاوز است. باید دید در فلسطین چه میگذرد و تهدیدهایی که علیه ایران میشود، چیست؟» خاتمی در ادامه میگوید: «امیدواریم هیچ فردی در هیچ موقعیتی اجازه ندهد که از وجود وی علیه مصالح کشور و مسلمانان سوءاستفاده شود.»حالا از امروز آنهایی که سر در خمره غربگرایی دارند به امید به دست آوردن جایزه صلح نوبل خوشرقصیهایشان را برای دنیای غرب جدیتر و علنیتر خواهند کرد؛ جایزهای که حتی خود غربیها هم دیگر برایش اعتباری قائل نیستند!
جایزه صلح نوبل | |
---|---|
زبان نروژی: Nobels fredspris | |
اهداء برای | کمکهای برجسته در صلح |
مکان | اسلو، نروژ |
برگزارکننده | کمیته نوبل نروژ از طرف املاک آلفرد نوبل |
پاداش(ها) | ۱۰ میلیون کرون نروژ (۲۰۲۰)[۱] |
نخستین دوره | ۱۰ دسامبر ۱۹۰۱؛ ۱۲۱ سال پیش[۲] |
دریافتکننده کنونی | برنامه جهانی غذا (2020)[۳] |
بیشترین دفعات برد | کمیته بینالمللی صلیب سرخ (۳) |
وبگاه | Nobelprize.org |

جایزه صلح نوبل، یکی از پنج جایزه نوبل است که توسط آلفرد نوبل صنعتگر و مخترع سوئدی وقف شدهاست. این جایزه، برای اولین بار در سال ۱۹۰۱ اعطا شد.
آلفرد نوبل در وصیتنامه خود گفتهاست که این جایزه باید «به کسی داده شود که بهترین یا بیشترین کوشش را در راه برادری ملل، انحلال یا کاهش ارتشها یا تشکیل و ترغیب کنفرانسهای صلح کرده باشد.» جایزه نوبل صلح تنها جایزه نوبل است که در استکهلم داده نمیشود. این جایزه هر ساله در اسلو پایتخت نروژ اهدا میشود،نرگس محمدی فعال مدنی و حقوق زنان و شیرین عبادی حقوقدان، قاضی سابق دادگاه، نویسنده و مدرس، تنها ایرانیانی هستند که جایزه صلح نوبل را دریافت کردهاند. کمیته جایزه صلح نوبل علت انتخاب خود را، تلاش عبادی برای ترویج مردمسالاری و رعایت حقوق بشر در ایران به ویژه در مورد حقوق زنان و کودکان در سال ۲۰۰۳ میلادی اعلام نمود.[۴]

پیش زمینه
بر اساس وصیت نامه نوبل، جایزه صلح به شخصی اعطا میشود که در سال گذشته «بیشترین یا بهترین کار را برای برادری بین ملتها، لغو یا کاهش ارتشهای ثابت و حفظ و ارتقا صلح انجام داده باشد.»[۵] در ادامه وصیت نامه آلفرد نوبل مشخص شد که این جایزه توسط کمیته ای متشکل از پنج نفر به انتخاب پارلمان نروژ اعطا میشود.[۶][۷]
نوبل در سال ۱۸۹۶ درگذشت و او توضیحی برای انتخاب صلح به عنوان رده جایزه باقی نگذاشت. از آنجا که وی یک مهندس شیمی آموزش دیده بود، مقولههای شیمی و فیزیک گزینههای آشکاری بودند. استدلال در مورد جایزه صلح کمتر روشن است. طبق کمیته نوبل نروژ، دوستی وی با برتا سوتنر، فعال صلح و بعداً دریافت کننده جایزه، عمیقاً بر تصمیم وی برای قرار دادن صلح به عنوان یک گروه تأثیرگذار بود.[۸] برخی از محققان نوبل معتقدند که این روش نوبل برای جبران نیروهای در حال توسعه مخرب بودهاست. اختراعات وی شامل دینامیت و بالستیک بود که هر دو مورد در طول زندگی او با خشونت مورد استفاده قرار گرفتند. بالستیک در جنگ استفاده شد[۹] و اخوان جمهوریخواه ایرلندی، یک سازمان ملیگرای ایرلندی، در دهه ۱۸۸۰ حملات دینامیت را انجام داد.[۱۰] نوبل همچنین در تبدیل بوفورس از یک تولیدکننده آهن و فولاد به یک شرکت تسلیحاتی نقش مهمی داشت.
مشخص نیست که چرا نوبل آرزو میکرد جایزه صلح در نروژ که در زمان مرگ نوبل در اتحادیه با سوئد اداره میشد، اجرا شود. کمیته نوبل نروژ حدس میزند که نوبل، نروژ را برای اهدای جایزه مناسب تر دانستهاست، زیرا سنتهای نظامیگری سوئد را ندارد. همچنین اشاره میکند که در پایان قرن نوزدهم، پارلمان نروژ از نزدیک درگیر تلاشهای اتحادیه بینالمجالس برای حل اختلافات از طریق میانجیگری و داوری بود.[۸]
انتقادات
برخی از مفسران میگویند که جایزه صلح نوبل با انگیزههای سیاسی اهدا میشود.[۱۱] یا برای ترغیب سیاستهایی در آینده[۱۲] برخی از مفسران بر این نظرند که اعطای جایزه صلح بر اساس نظر غیرقابل سنجش معاصر غیرمنصفانه یا احتمالاً اشتباه است، به خصوص اینکه نمیتوان گفت بسیاری از داوران خود ناظر بیطرف هستند.[۱۳]
روند انتخاب برنده جایزه
کسانی مانند اعضای پارلمانها و استادان دانشگاه که صلاحیت معرفی نامزد دارند، فهرست نامزدهای خود را تا تاریخ اول فوریه همان سال میلادی ارائه میدهند. اعضای کمیته نوبل خود زمان بیشتری برای معرفی نامزدهای خود دارند.[۱۴]
کمیته، که پنج عضو آن را پارلمان نروژ انتخاب میکند، فهرست نامزدها را بررسی میکند و لیست کوتاهتری شامل ۲۰ تا ۳۰ نفر از میان آنها انتخاب میکند.
گروهی از مشاوران نروژی و بینالمللی گزارشهایی دربارهٔ نامزدهای لیست نهایی ارائه میدهند. اعضای کمیته با استفاده از این گزارشها و مستندات دیگر تعداد نامزدها را به چند نفر میرسانند.
تصمیم دربارهٔ برنده نهایی در آخرین جلسه کمیته گرفته میشود که معمولاً در اواخر سپتامبر یا اوایل اکتبر برگزار میشود. اگر اعضا به اجماع نرسند، رای اکثریت به حساب میآید.
بعد از اعلام برنده جایزه در مراسمی در روز ۱۰ دسامبر، تاریخ مرگ آلفرد نوبل به برنده اعطا میشود.