Ghulam Sakha
منبع: سایت قیزیل قلم آذر
!مقدمه
متاسفانه پس از روی کار آمدن حکومت دست نشانده و کودتایی رضاخان، یک نگاه تنگ و غیرمنطقی نژادپرستانه و کینه توز بر سنت تاریخ نویسی ایران حاکم گشت و تمام سعی این سنت کور تاریخی این بود که تاریخ و فرهنگ ترکان و اعراب و سایر ملتها را تحقیر، انکار، جعل و نابود سازند و یا حداقل فضای رشد و بالندگی را از آنها سلب کنند و هر آنچه که به ترکان مربوط بود، قدمت و ارزش آن را خفیف سازند و بالعکس، هر آنچه که به حکومت های ظالم و ستمگر هخامنشیان و ساسانیان مربوط بود، آن را بزرگ و باشکوه جلوه دهند.در این مقاله تلاش می شود، تا بر اساس منابع موثق تاریخی، پوچ بودن نظریه های نژادپرستانه انکار تاریخ دیرین ترکان خراسان و ماوراء النهر به صورت مستند نشان داده شود. متاسفانه نمی توان در یک مقاله کوچک تمام منابع و شواهد موثق را برای بطلان نظریه های پوچ و نژادپرستانه مورخین دربار پهلوی اینجا شاهد آورد. در این مقاله به مورخین دانشمندی چون نرشخی، طبری، بلاذری، خواجه رشیدالدین فضل الله، جوینی، اصطخری و غیره استناد شده است.ترکان ماوراء النهر به روایت ابن الندیم و گردیزیابن الندیم در کتاب الفهرست می گوید پس از اینکه پیروان مانی (متولد 216 میلادی) را در زمان شاپور هرجا که می یافتند، می کشتند، “آنها مجبور شدند از رود بلخ بگذرند و وارد سرزمین خان در ماوراء النهر شوند. خان به گفته ابن الندیم در زبانشان لقب شاهان ترک است”.گردیزی می گوید بهرام بن هرمز مانی را دستگیر کرد، پوست او را بیاهخت و کاه بیاگاند و بجندی شاپور بیاویخت و بیشتر از شیعه و تبع که او را اندران روزگار به ایران بودند بدست اوردند و دوازده هزار مرد مانوی راهب را بکشت.گردیزی در توصیف سرزمین غزان از مکانی به نام مانیان یاد کرده. احتمالا با مانویت که به ترکستان امده بودند بی ارتباط نیست.باستانشناسان کتابهای مانی را به ترکی ایغوری و پهلوی در تورفان چین کشف کرده اند که توسط تجار سغد بدانجا برده شده است.ابن الندیم در زمان ابومسلم خراسانی یعنی اوایل قرن دوم هجری از پیرو او یعنی “اسحاق ترک” نام می برد که در ماوراء النهر بود.این اسناد به روشنی ثابت می کند که ترکان قرنها پیش از سلجوقیان و پیش از اسلام در ماوراء النهر سکونت داشتند و ادعای ترک شدن انها پس از سلجوقیان سفیهانه و در تضادی آشکار با منابع موثق تاریخی و عقل است.بلاذری در فتوح البلدان می گوید نیزک طرخان از ترکان خراسان با یزدگرد جنگید و او را شکست داد. یک اسیابان بزدگرد را به طمع زیورالاتش کشت.ترکان طبرستان و ماوراء النهر به روایت بلاذریبلاذری از مقاومت 14 هزار ترک در گرگان در جنگ با سپاهیان معاویه (صدر اسلام) صفحات زیادی نوشته. ترکها به فرماندهی صول ترکی در طبرستان تا اخرین سرباز جنگیدند و همه شان کشته شدند. کتاب بلاذری ثابت می کند ده ها هزار ترک در صدر اسلام در طبرستان زندگی می کردند.بلاذری می نویسد ابوموسی اشعری عبدالله بن بدیل را برای جنگ با هیاطله که قومی ترک هستند در طبس خراسان فرستاد. این مدرک دیگری از زندگی ترکها در ایران صدر اسلام است.بلاذری در فتوح البلدان می نویسد، بلخ یا طخارستان پر از ترک بود و با انها احنف بن قیس جنگ کرد.بلاذری می نویسد احنف بن قیس در مرورود و مروشاهجان با ترکان انجا جنگید.جالب است که داستان ویس و رامین داستانی اشکانی است و در مروشاهجان اتفاق افتاده است. این سندی دیگر بر ترک بودن اشکانیان است.بلاذری می نویسد عبیدالله بن زیاد در 54 قمری به خراسان و بیکند امد. خاتون در بخارا بود. خاتون نامه به ترکان نوشت و یاری خواست. این سندی بر قدمت ترک در بخارا، زادگاه فیلسوف ترک، ابن سینا است. جالب است که فرمانروای بخارا یک زن ترک بود.بلاذری می نویسد وقتی ابن خازم به سمرقند رفت شهریار سمرقند طرخون وی را اکرام کرد. طرخون نام فرمانروایان ترک است.بلاذری می نویسد هیاطله و ترکان ترمذ گرد هم امدند و به جنگ موسی رفتند. ترمذ پایتخت خوارزم است.بلاذری می نویسد مردم سمرقند بت پرست بودند. اعراب بت انها را اتش زدنددر اشعار فردوسی از اسپیجاب به عنوان تورانیان یاد شده . بلاذری از ترکان اسپیجاب و گشوده شدن ان توسط اعراب سخن گفته است.بلاذری می نویسد وقتی ابن سوره در اشتیخن منزل کرد ترکان در انجا به جنگ او برخاستنداشتیخن در سغد و سمرقند است و انها ترک بودند.بلاذری می نویسد محمد بن سعید در فرغانه با خاقان ترک جنگ کرد. فرغانه زادگاه افشین است. جانشینان افشین از ترکستان فرغانه در آذربایجان پس از بابک حکمران شدند.ترکان ماوراء النهر به روایت ابن خرداد و کتاب حدود العالم:کتاب حدود العالم قدیمی ترین کتاب جغرافیایی به فارسی است. مربوط به سال 370 قمری است. در این کتاب چنین نوشته است:و اندر غزنین و حدود این شهرکها کی یاد کردیم جای ترکان خلخ . و این ترکان خلخ اندر حدود بلخ و تخارستان و بست و گورگانان بسیارند.زادگاه ابوریحان بیرونی “کاژ ” خوارزم در قدیمی ترین کتاب جغرافیایی فارسی یعنی حدود العالم چنین توصیف شده است:کاژ قصبه خوارزم است و در ترکستان غوزست و بارگاه ترکان و ترکستان و ماورا النهرست و خزرانست و جای بازرگانان است و پادشاه وی از ملوک اطراف است و او را خوارزم شاه خوانند و مردمان وی غازی (جنگجو)پیشه و جنگی اند.زادگاه خوارزمی، ریاضی دان بزرگ، خیوه در گرگانج خوارزم است. در کتاب حدود العالم که پیش از سلجوقیان و غزنویان نوشته شده چنین امده است:خیوه شهرکی است خرد با باره(قلعه) و از گرگانج است.گرگانج شهریست که اندر قدیم آن ملک خوارزمشاه بودی و اکنون پادشای اش جداست و پادشای او را امیر گرگانج خوانند و شهریست با خواسته بسیار و در ترکستان و جای بازرگانان … مردمان وی معروفند به جنگ و تیراندازیابن خرداد در کتاب المسالک و الممالک که پیش از امدن ترکان سلجوقی در قرن سوم نوشته شده است، شهرهای ترکان تغزغز را از قبیل خرلخ، خلج، قرقیز… را می شمارد و یکی از انها فاراب است. زادگاه فارابی ترک است. ابن خرداد می گوید در شهر فاراب، ترکان خرلخیه پادگان دارند.ابن خرداد می نویسد:پادشاهان کوچک ترکستان عبارتند از طرخان، نیزک، خورتکین، غوزک…این غوزک در کتاب بلاذری پادشاه سمرقند پس از طرخان در صدر اسلام است. بت پرست بودند. این سندی بر ترک بودن سمرقند در صدر اسلام است. سمرقند نام قدیمش شهر باستانی افراسیاب است. بخارا و سمرقند همان توران شاهنامه فردوسی است. سرزمین ترکان است.ترکان خراسان و ماوراء النهر به روایت ابن خلکان، جوینی، مستوفی و سایرینابن خلکان مثل بلاذری معتقد است قتیبه بن مسلم در سال 80 قمری به عنوان حاکم خراسان بزرگ در ماوراء النهر عصر امویان با ترکها جنگیده است. قتیبه با خوارزم و بخارا و سمرقند به خاطر نقض پیمانشان جنگیده است.در سال 95 ق. قتیبه فرغانه زادگاه افشین را فتح کرده است. ابن خلکان می گوید قتیبه ترکها را در انجا و ماوراء النهر شکست داده است. ابن خلکان می گوید وقتی قتیبه خوارزم و سمرقند را فتح کرد شاعری به نام نهار بن طوسی چنین سروده است:With his sword he wrapt the whole turkish nation in deathیعنی قتیبه با شمشیر خویش تمام ملل ترک (در خوارزم و سمرقند ) را سرنگون کرد.در تاریخ جهانگشای جوینی نوشته هفتاد هزار ترک در ابیورد و سرخس و شهرستان ترکمنستان به مرو امدند و بر علیه مغول شورش کردند.جوینی می گوید ترکها از نخشب و نسا و سرخس و غیره در مرو گرد هم امده بودند و بر علیه مغول شورش کردند. اکثر انها از ایل بیات بودند. جوینی در ادامه می نویسد، ده هزار نفر از ترکهای نسا به مرو امدند و به شوق انها سایر ترکان خراسان در مرو گرد امدند.در قرن 6 جوینی از خروج لشکر عظیم ترک و تازیک به قصد هرات از رادکان خراسان سخن گفته است. ابن خلدون سرزمین های زیاد ترکها را برشمرده که یکی از انها چنین است:خراسان و آذربایجان تا خلیج قسطنطنیه…پروفسور مارکوارت در کتاب ایرانشهر که شرح کتاب موسی خورنی ارمنی در قرن 5 میلادی است پایتخت توران را قصدار که کلات امروزی در خراسان است نامیده است.حمدالله مستوفی می نویسد فیروز شاه ساسانی (459 میلادی) برای جنگ با تورانیان در گرگان دیوار کشید.این ثابت می کند گرگان و شمال آن که سرزمین ترکمنستان و دهستان اشکانیان است در سده های بسیار پیش از اسلام تورانی بوده است.فیروز و انوشیروان هم با ترکان ماوراء النهر جنگیده اند. یزدگرد در زمان حمله اعراب به ترکستان و ماوراء النهر رفت تا از آنها کمک و یاری بطلبد.بهرام گور (420 م) با هپتالیلان (هونهای سفید) و خاقان ترک در خراسان و ماوراء النهر جنگیده است.قطبی اهری می گوید هرمز بن شاپور (270 میلادی) با هیتلان (یعنی هپتالیان یا هون های سفید) به خاطر اختلاف در مرزهای سغد جنگید.خواجه رشید الدین فضل الله در جامع التواریخ نسب ترک سامانیان را چنین برشمرده است:در زمان پیامبر ، طغرل به مدت 20 سال پادشاه مرو بود. پس از او برادرش توقاق در عصر صحابه به مدت هفت سال جانشین وی شد. پس از وفات او دوقور یا وقوی به مدت 12 سال پادشاه شد. پس از او سامان یاوقوی که به معنای اصیل زاده است به پادشاهی ولایت ماوراالنهر رسید. تازیک ها به او سامان خدا می گفتند و او پدر جمله سامانیان است.نسب خاندان سامانی به گفته خواجه رشیدالدین فضل الله چنین است:طغرل شاه و برادرش توقاق شاهپسر توقاق شاه با نام دوقور یا “وقوی” شاهسامان یاوقوی یا سمان خدات شاه ماوراالنهرپس از سامان خدات اغم یاوقوی شاه شدبعد کوکم یاوقوی کودک شاهبعد برادرش سرنک به صورت نامشروع قدرت را به دست گرفتفرزند سرنک ترک اوغوز بود با نام سبکتکین که به شاهی قبول نکردند. سبکتکین به یاری الپتکین صاحب جیش خراسان شد و پس از مرگ البتکین با لقب ناصرالدین سبکتکین شاه غزنه شد.اعقاب سلطان محمود با خاندان سامانی یکی است.اصطخری در ذکر ترکان ماوراء النهر سامانیان را از طبقه شاهان مثال می زند. اصطخری می نویسد:… و همچنین سپه سالاران و پادشاهان خراسان چون سامانیان کی از فرزندان بهرام چوبین هستند و اخبار ایشان در پادشاهی و مردانگی. از این سبب را خطه ماوراالنهر از همه اقلیمهای اسلام استوارتر و ابادان تر است…هیچ گروهی به پادشاهی سزاوارتر از ترک نیست…مسعودی می نویسد انوشیروان در ایران با تمایل و نزدیکی به اوباشان و عوام بیش از 13 هزار نفر از خواص ایران را کشت. ملتها را با لشکرکشی و غارتگری کشت. ملتهای زخم خورده و سرکوب گشته پس از مرگ انوشیروان در زمان فرزندش هرمز به انتقام جنایتهای انوشیروان قیام کردند. ترکها با بیش از 400 هزار سپاهی به هرات و باغدیس و بوشنگ خراسان و غیره هجوم اوردند. از طرف قفقاز هم طرخانان خزر با سپاهی عظیم به سرزمینهای کنار قفقاز که با هم مدتی در صلح بودند یورش بردند. از طرف یمن، از طرف روم، به ایران یورش بردند. دین و ملک هر دو دچار انحطاط شده بود.مسعودی می گوید قاراقان یا قاراخانیان که نامشان در شهر خرقان مسجل گشته است ترک بودند. انها پیش از غزنویان و سلجوقیان بر تمام خراسان و ماوراء النهر در قرن سوم حکومت می کردند.مسعودی در کتاب مروج الذهب به ترکان بسطام اشاره کرده است. خرقان یا قاراقان زادگاه عارف معروف ابوالحسن خرقانی است و متعلق به بسطام است و بسطام و خرقان به گفته مسعودی ترک هستند.نتیجههمانطور که حمدالله مستوفی در تاریخ گزیده نیز به صراحت اشاره کرده است، ملک فارس به معنای ملک عجم یا غیر عرب است و از قدیم الایام اقوام و ملل مختلف در آن از زندگی می کردند. به عنوان مثال، ده ها هزار ترک طبرستان به روایت فتوح البلدان بلاذری و تاریخ طبری با سپاهیان معاویه جنگ کرده اند. همچنین بخارا، سمرقند، گرگان، مرو، بلخ، نسا، سرخس، فرغانه و غیره بر اساس منابع موثق تاریخی ترک نشین بوده است.یکی از اشتباهات عجیب و حیرت آور مورخین مغرض و نژاد پرست پهلوی این است که آنها تفاوت مرزهای سیاسی و مرزهای نژادی را توجه نکرده اند. ترکان قبچاق با ایران مرز سیاسی داشتند نه مرز نژادی یا زبانی. وقتی تاریخ بیهقی می گوید خوارزم ثغر (مرز) بزرگ ترکان است معنایش این نیست که در خراسان یا گرگان یا مغان آذربایجان ترک زندگی نمی کند. بلکه معنایش مرز سیاسی است. چون سلطان مسعود غزنوی و قراختاییان و سلجوقیان و غیره با ترکان آن سوی خوارزم هم زبان هستند ولی از لحاظ سیاسی با هم جنگ می کنند
.منابع
:Ibn khallikan. Biographical dictionary. Translated by Bn mac cuckin . Paris: oriental translation fundابن الندیم، محمد بن اسحاق (1381).
الفهرست. ترجمه رضا تجدد. تهران: اساطیر.ابن خردادبه، ابوالقاسم عبیدالله (1371).
المسالک و الممالک. تهران: میراث ملل.اصطخری، ابراهیم بن محمد (1373).
المسالک و الممالک. تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.بلاذری، احمد بن یحیی (1337).
فتوح البلدان. ترجمه محمد توکل. تهران: نقره.جوینی، عطاملک بن محمد(1311).
تاریخ جهانگشای جوینی. تهران: مطبعه مجلس.حدود العالم من المشرق الی مغرب(1362). تهران: طهوری.رشیدالدین فضل الله (1387).
جامع التواریخ. تهران: میراث مکتوب.طبری، محمد بن جریر (1352). تاریخ طبری. ترجمه ابوالقاسم پاینده. تهران:
بنیاد فرهنگ ایران.قطبی اهری، ابوبکر (1388). تاریخ شیخ اویس. تبریز: ستوده.گردیزی،
عبدالحی بن ضحاک (1333). زین الاخبار. تهران:] بی نا[.مارکورات، یوزف (1372). ایرانشهر بر مبنای جغرافیای موسی خورنی. ترجمه مریم میراحمدی. تهران: اطلاعات.مستوفی قزوینی، حمدالله بن ابی بکر (1339). تاریخ گزیده. تهران: امیرکبیر.مستوفی قزوینی، حمدالله بن ابی بکر (1336). نزهه القلوب. تهران: طهوری.مسعودی، علی بن حسین (1370). مروج الذهب و معادن الجوهر. تهران: اسماعیلیان.نرشخی، محمد بن جعفر (1317). تاریخ بخارا. ترجمه احمد بن محمد قباوی.] بی جا [ : سعادت، 1317.