Ghulam Sakha
2. marts 2017 · قسمت دوم: تاریخ ایران از نظر اساتید تاریخ!
مورخان کلاسیک یونان چون هردوت و سترابون و به تبع ایشان مورخان معاصر از تعرض و تهاجم کوروش به قلمرو ماساگت ها و کشته شدن این مهاجم و متجاوز به دست ملکه تومریس خبر می دهند. این روایت در هر کتاب تاریخی حتی کتاب های تاریخی خود ایرانیان که در مورد پارس قدیم و شاهان اش نوشته باشند انعکاس یافته است. به طور مثال، تاریخ ایران باستان صفحه 384 و 385 جلد اول تالیف حسن پیرنیا ( مشیرالدوله ) و تاریخ ایران صفحه 221 جلد اول تالیف سرپرسی سایکس وغیره. روایت هرودوت در مورد کشته شدن کوروش در قلمرو ماساگت قبلاً تقدیم شد و شما مطالعه نمودید. متن آن را با ادعای ذیل که از قلم و ذهن یک استاد تاریخ و تحصیلکردۀ فرانسه تراوش نموده، مقایسه و قضاوت نمائید.« در باب دفاع حدود و ثغور تمدن قدیم (؟؟؟) از تعرض اقوام بدوی و وحشی بهترین مثال، جهاد مردانۀ (!!!) اجداد ایرانی ماست…اقوام وحشی شمال و مشرق نجد ایران به تعرض حدود این حوزۀ وسیع تمدنی مشغول شدند و خود کوروش در دفاع از ساخت ملک خویش (!!!) جان سپرد… »( استاد عباس اقبال، ” خدمات ایرانیان به تمدن عالم” مندرج صص.68 تا 119 گذشته و آیندۀ فرهنگ و ادب ایران).روایات مورخان به کنار، سوالاتی را که استاد تاریخ ما، باید از خود می کرد: آیا این اقوام وحشی تلقی شدۀ شمال و شرق بودند که به پارس ( یعنی زادگاه کوروش) دست تجاوز و تهاجم دراز کرده بودند و یا این کوروش مهاجم و متجاوز جد ایشان بود که سرزمین های همسایه ها خصوصاً ماساگت ها را مورد تاخت و تاز قرار داده بود؟آیا کوروش در دفاع از خاک پارس به قتل رسید و یا در جریان تهاجم و لشکرکشی سفیهانه و جنون آمیز به قلمرو بیگانه؟آیا آن اقوانم وحشی قلمداد شده بودند جهت آمادگی به حمله و هجوم به قلمرو همسایه ها پل های قایقی سر دریای آمو می ساختند و یا جد متمدن!!! و مدافع تمدن قدیم استاد تاریخ؟فکر می کنید که، آیا این کوروش متمدن و مترقی!!! شما بود که به اقوام وحشی نامیده شده پیام فرستاد تا به سرزمین خویش حکومت کند و دست تجاوز و تعرض به سوی قلمرو های همسایه دراز نکند؟ همچنین دراین نوشته مشخص و معلوم نیست که کدام اجداد جناب استاد تاریخ در راه دفاع از تمدن های قدیم جهاد کرده اند؟ در حالیکه کوروش یعنی موسس حقوق بشر پان ایرانیست ها در جریان جنگ در سرزمین ماساگت ها که عامل آن خود این مهاجم و متجاوز بود کشته شد و بنابر نوشتۀ پورپیرار تمدن بین النهرین را با خاک یکسان ساخت، و پسرش کمبوجیۀ نیمه دیوانۀ بعداز تخریب معابد مصر در حین بازگشت به پارس در طول راه از اسپ افتاد و مرد، خشایار شاه بعداز اشغال یونان معابد و ارگ آتن را به آتش کشید، شجاعت و دلاوری و غیرت و غرور!!! داریوش هم اجازه نداد که از خاک و سرزمین اش در برابر تعرض و تهاجم اسکندر مقدونی دفاع کند با ترک وطن حتی فامیل اش فرار را بر قرار ترجیح داد و سپس به قتل رسید. شرم و حیا خوب چیزی است که آدم داشته باشد. آنچه که ایشان نوشته نه به مشورت عقل و منطق بلکه به مصلحت احساسات و تمایلات افراطی ملیت خواهی صورت گرفته است در غیر آن کدام استاد تاریخ است که نداند کوروش در دفاع از ملک خویش کشته نشده است و پسر ملکه تومیریس نه در منطقۀ ” پارس ” بلکه در خاک و قلمرو خودش به دام و تلۀ کوروش افتاد و اسیر شد.استاد تاریخ در مقالۀ پنجاه صفحۀ خود تحت عنوان ” خدمات ایران به تمدن عالم” یک نمونۀ کوچک از تمدن ایران را نتوانسته ارائه کند. لطفاً دقت کنید، به فخر و مباهات موصوف به افتخارات دیگران:« ساخت کاغذ را ایرانی های ساکن ماوراءالنهر از چینی ها و یا به واسطۀ هندی ها از ایشان فرا گرفتند و مقارن فتح این سرزمین به دست مسلمین در سمرقند را به بغداد جلب کردند و در آن شهر به ساختن کاغذ مطابق دستور و رهنمایی ایشان پرداختند…. پس در موضوع کاغذ که امروز یکی از وسایل عمدۀ و انتشار تمدن کنونی عالم است و هر روز خروار ها از آن به این مصرف می رسد، خدمت چینی ها اختراع و پیدا کردن آن، و خدمت ایرانی نقل آن از چین و هند به ماوراءالنهر و عراق و خدمت مسلمین بر اثر فتح ممالک وسیعه و آمیختن تمدن های قدمی شرق و غرب با یکدیگر، انتشار دامنه و رساندن آن است به دست متمدنین جدید.» (صص.77-78)در سطر اول بدون دلیل ادعا شده که ایرانی های ساکن ماوراءالنهر ساخت کاغذ را از چینی ها و یا به واسطۀ هندی ها از ایشان فرا گرفتند. این استاد نفهمیده که هندی ها خود شان از طریق دیگران به قاغذ آشنا شده اند آیا می دانید حامل قاغذ به هند کی بود؟ دوستی لطف کند و مرا مرهون احسان خویش سازد متن پست شدۀ زبان انگلیسی را ترجمه نموده به اختیار خوانندگان عزیز قرار دهد.قابل ذکر است که تماس و آشنایی عرب ها به صنعت کاغذ سازی مستقیم و بدون واسطه بوده این مطلب در ده ها کتب تاریخی مورد بحث و بررسی قرار گرفته، مگر در هیچ کدام از آن نامی از ” ایران” و ” ایرانی ” و نقش شان در انتقال این صنعت به دیگر مناطق دنیا برده نشده است. ادعای این استاد تاریخ بر چه بنیادی مبتنی است و بر اثبات آن چه مدارکی وجود دارد در نوشتۀ ایشان به ملاحظه نرسید. بر اساس برخی روایت، عرب ها در جنگ تالاس که در سال 751 میلادی رخ داد عدۀ از چینایی ها را به اسارت گرفتند در بین آنان اشخاصی نیز بودند که به صنعت قاغذ سازی مهارت داشتند. روایت دیگر ازاین قرار است: » قاغذ چینی برای استفاده اسناد و مدارک بسیار مهم در اوایل سال 650 میلادی به سمرقند وارد شده است. بر مبنای باور مورد قبول عام، عرب ها تا اوسط قرن هشتم میلادی به تولید قاغذ شروع نکرده اند. جنگی که در سال 751 میلادی در سواحل دریای تالاس رخ داد یک تعداد چینایی ها که شامل بعضی کسان که به قاغذ سازی مهارت داشتند، نیز بودند به واسطۀ ائتلاف تورک ها و تبتی ها اسیر به مقصد تولید و ساخت قاغذ به سمرقند آورده شدند.» صفحه 293.Science And Civilisation In ChinaVolumes 5Chemistry And Chemical Technology By Tsien Tsuen – Hsuin, PH. D.اما کلمۀ ” قاغذ” هم بر خلاف ادعای این استاد تاریخ سانسکریت نیست بلکه کلمه ایست تورکی. چندی قبل دراین مورد نوشتۀ مختصری تقدیم دوستان نموده بودم اینک با کمی حذف و تعدیل مجدداً تقدیم می شود. پروفیسور برتهولد لافرBerthold Laufer شرق شناس و مردم شناس آلمانی- امریکایی صاحب آثار و تالیفات فراوان به خصوص در مورد کشور چین می باشد، در صفحه 557 کتاب Sino-Iranica ” قاغذ ” را یک کلمۀ تورکی دانسته و تاکید می نماید که کلمۀ ” کاغذ ” که در لسان های عربی و پارسی استعمال می شود، ماخوذ از کلمۀ تورکی اویغوری ” قاغذ ” یا ” قاغت ” می باشد. نوت: دراین نوشته از ماساگت ها زیاد تذکر رفت بدون آنکه شرحی در مورد شان صورت گیرد. نوشتۀ بعدی مشمول اسناد و مدارکی است راجع به آنان.
