دوگانگی پکتیا – قندهار و رد پای یک مهمان پنجابی
سه شنبه ۲۳ سنبله ۱۴۰۰ ساعت ۱۸:۵۸در پشت پرده هرچه رخ داده باشد به نظر می رسد که نفس وجود اختلاف میان رهبران طالبان و وقوع جنگ قدرت میان دو جناح رقیب یعنی لوی قندهار و لوی پکتیا چیزی نیست که دیگر قابل انکار باشد.


ابهام ها، تردیدها و پرسش های بی پاسخ پرشمار در رسانههای خبری و شبکههای اجتماعی درباره احتمال اختلاف و درگیری و دوگانگی میان رهبران طالبان به شدت جریان دارد.
قدرت، دامنه و اثرگذاری این ابهامات به اندازه ای شدید است که حتی توضیح رهبران و سخنگویان طالبان نیز نتوانست آن را تغییر دهد و گمانهزنیها درباره احتمال دوگانگی میان قندهار و پکتیا و نقش ویرانگر جنرال فیض حمید؛ رئیس سازمان جاسوسی آی اس آی پاکستان در این اختلافات را مهار کند.
بر بنیاد این اخبار، جدال و درگیری میان رهبران شبکه حقانی و جریان به رهبری ملا برادر در ارگ ریاست جمهوری پس از آن بالا گرفته است که ملا برادر با تشکیل یک دولت تمام طالبانی به شدت مخالفت کرده و با اشاره به اینکه او در قطر در جریان رایزنی با نمایندگان جامعه بین المللی، قول تشکیل یک دولت فراگیر و همه شمول را داده است و ایجاد یک دولت متشکل از ملاها، مولوی ها و قاری های طالبان را برخلاف این وعده عنوان کرده و با آن به شدت مخالفت ورزیده است.
در برابر او، خلیل الرحمان حقانی قرار داشته که اکنون به عنوان سرپرست وزارت مهاجرین دولت طالبان منصوب شده. او ظاهراً مصر بر تشکیل یک دولت تمام طالبانی بوده است.
گفته میشود جریان این جدال در نهایت به درگیری و تیراندازی و زد و خورد میان هواداران هر دو طرف کشیده است.
ملا فاضل مظلوم؛ یکی از رهبران پرقدرت طالبان هم مدعی شده که همه چیز خوب پیش میرفت؛ ولی حضور یک مهمان پنجابی – اشاره به سفر سرزده جنرال فیض حمید؛ رئیس سازمان جاسوسی پاکستان به کابل – موجب بروز اختلاف شده و وضعیت را خراب کرده است.
گفته می شود که عبدالغنی برادر در جریان این درگیریها زخمی و یا کشته شده است؛ خبری که رهبران و سخنگویان طالبان بهطور جدی رد میکنند و اخیرا یک فایل صوتی منسوب به آقای برادر نیز به رسانه ها ارسال شده که در آن خود او خبر کشته شدن اش را دروغ دشمن و تبلیغات رسانههای معاند می داند.
شماری دیگر از منابع طالبان هم گفته اند که آقای برادر برای دیدار با ملا هبت الله آخوندزاده؛ رهبر مذهبی طالبان به قندهار رفته است و به زودی به کابل بازخواهد گشت؛ ادعایی که برخی دیگر از منابع طالبان آن را رد میکنند.
واقعیت هرچه باشد به نظر می رسد که اختلاف و جنگ قدرت در درون گروه طالبان در حال بالا گرفتن است. یکی از موارد کلیدی در شعله ور شدن این جنگ، بیتردید تقابل سنتی است نبرد بی پایان غلجایی ها و درانی ها است.
در این میان اما پای یک نفر سوم هم در میان است: رئیس سازمان جاسوسی آی اس آی؛ سازمانی که در طول ۳۰ سال گذشته، صحنه گردان اصلی جریان تاثیرگذاری به نام طالبان بوده و اکنون خود را محق می داند که دولت طالبان را مهندسی کند، ترتیب و ترکیب مهره ها در کابینه آن را معین سازد و همه شمول بودن یا نبودن آن را تعیین کند.
این رویکرد اما برای برخی از رهبران طالبان از جمله ملا برادر که پیش از این زندانی پاکستان بوده، قابل تحمل نیست. آنها معتقد اند که افغانستان آینده نیاز به تعامل با جامعه بین المللی دارد؛ تعاملی که از رهگذر تشکیل دولت فراگیر حاصل شود. بنابراین همه چیز نمی تواند بر اساس میل و منافع پاکستان شکل بگیرد.
شاید در این میان ملاحظات دیگری نیز وجود داشته باشد از جمله مخالفت ضمنی برخی رهبران طالبان با سیطره حداکثری و بلامنازع پاکستان بر افغانستان. آنها شاید به این نتیجه رسیده باشند که بخشی از مصایب دهها سال اخیر در افغانستان ناشی از دخالت های پیوسته و مستقیم پاکستان بوده است.
آنها همچنین باید بدانند که از نظر اشغال خارجی، تفاوتی میان امریکا و پاکستان وجود ندارد. اینکه پاکستان وانمود کند که یک کشور اسلامی، دوست، همسایه و برادر افغانستان است و به عنوان یک حامی دلسوز تلاش میکند تا به افغانستان کمک کند، لزوما دخالت های پیوسته اسلام آباد در حد تشکیل دولت و ترکیب کابینه کابل توسط رئیس یک سازمان جاسوسی را توجیه نمی کند.
با این حال در پشت پرده هرچه رخ داده باشد به نظر می رسد که نفس وجود اختلاف میان رهبران طالبان و وقوع جنگ قدرت میان دو جناح رقیب یعنی لوی قندهار و لوی پکتیا چیزی نیست که دیگر قابل انکار باشد.
این می تواند سرآغاز یک بحران سیاسی جدی تر و عمیق تر و تاثیرگذارتر قرار بگیرد و آینده طالبان در زمینه حکومت بر افغانستان را با چالشهای جدی روبه رو کند.
در صورتی که اختلافات مورد اشاره تشدید و تقویت شود با توجه به اینکه اکنون یک تهدید جدی خارجی و یک رقیب قدرتمند داخلی نیست تا قدرت طالبان را به چالش بکشد، این احتمال قوی وجود دارد که طالبان از درون دچار بحران شوند و این بحران به اندازه ای شدید و جدی باشد که آینده سیاسی آن گروه را به طور کامل تحت تاثیر قرار دهد و در مسیر حاکمیت دیرسال و پایدار شان بر افغانستان موانع بزرگ ایجاد کند.
عبدالمتین فرهمند – جمهور
نگ قدرت در طالبان ؛ معمای نخست وزیر جدید

همانطور که مورخ اقتصادی تیرتانکار روی در مقالهای استدلال کرده است، تاریخ مدرن دولت افغانستان با فقر منابع و یک اقتدار استعماری شکل گرفته است که میتواند مخالفتها را از بین ببرد. آن شرایط هنوز وجود دارد و طالبان منابع لازم برای مبارزه با شورشیان را دارد، اما تضمینی وجود ندارد که بتواند از این روش برای ایجاد دولتی متمرکز با انحصار قدرت اجباری بهره ببرد.
فرم را پر کنید و با 2 میلیون تومان مو با تراکم باور نکردنی بکارید!!!درمان قطعی کبد چربت اینجاست! همین حالا شماره بذارآموزش سریع 0 تا 100 اکسل | تخفیفانمثل یک نیتیو انگلیسی حرف بزن | تخفیفان
صدآنلاین|نشریه هندی فرست پست نوشت: عبدالله عزام، پدر جهاد جهانی امیدوار بود از قبرهای جهادگران در سراسر افغانستان بوی خوش شهادت بلند شود، اما در عوض بوی تعفن وحشتناک سرخوردگی فضا را فرا گرفته است.
به گزارش «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: به مدت یک دهه، رهبر افسانهای اسلامگرایان جنبش جهادی جهانی را در افغانستان ساخته بود و رهبران مجاهدین، القاعده و لشکر طیبه را تأمین مالی و راهنمایی میکرد.گلزار رادیاتور: تولید کننده حولهخشککن و رادیاتور های دکوراتیو مدرنمشاهدهتبلیغ
با این وجود، عزام تصریح کرد که جهاد در زمان پیروزی علیه اتحاد جماهیر شوروی به دلیل جهت گیری نادرست خود افغانها به فراموشی سپرده شد.
وی همچنین استدلال کرد: جهادگران به جای اینکه اسلحه خود را علیه بی ایمانان هند برای آزادسازی کشمیر و روسها برای آزادسازی تاجیکستان نشانه بگیرند، در نبرد قدرت برای بقایای کابل روی یکدیگر اسلحه کشیدند. آنها لاشه را بر بهشت ترجیح دادند.
اواخر این هفته، انتظار می رفت که طالبان مولوی حسن آخوند را به عنوان رییس الوزرا یا نخست وزیر جدید امارت اسلامی منصوب کند. از سوابق اطلاعاتی آمریکا که جزئیات شغلی وی را اعلام کرده، مشخص است که شایستگی یا محبوبیت علت انتخاب او نبوده است.
در عوض، صلاحیت اصلی حسن این است که او هیچ پایگاه قدرتی برای خود ندارد. بنابراین، تهدید مهمی برای رهبران دو جناح بزرگ قدرت در کابل ایجاد نمیکند. او ریاست کابینهای را که بین طالبان جنوبی تحت تسلط رهبران کنفدراسیونهای قبیلهای دورانی و قیلزای در قندهار و شبکه شرقی عمدتا از قبیله زدران به رهبری سراج الدین حقانی تقسیم شده است را بر عهده دارد.
اگرچه رهبری کلی طالبان همچنان در اختیار امیر آن یعنی مولوی هبت الله آخوندزاده است، اما او چند ماه است که دیده نشده و شایعات مرگ وی مدت هاست که شنیده میشود.
ترتیب تقسیم قدرت با واسطه سپهبد فیض حمید، رئیس سازمان اطلاعات پاکستان در بهترین حالت نامطمئن است. نخست وزیر جدید یک تندرو است، ادعا میشود که بر تخریب مجسمههای بودا در مارس ۲۰۰۱ نظارت داشته است و همچنان توسط سازمان ملل متحد در فهرست تروریستها قرار دارد.
آنطور که عزام تصور میکرد مسئله ایدئولوژی نیست. در عوض، مشکل واقعی شخصیت خود دولت افغانستان است. آنتونیو گیوس توزی، محقق امپراتوریها میگوید: اینکه جنگ سالاران طالبان همدیگر را متهم کنند، برایشان سودی ندارد، بنابراین چارهای ندارند جز اینکه با یکدیگر کنار بیایند.
داخل رهبری طالبان
اعتقاد بر این است که حسن در روستای پشمول در ارغنداب ولایت قندهار متولد شده است، قبل از پیوستن به جنگ علیه اتحاد جماهیر شوروی، در یک مدرسه علمیه در پاکستان تحصیل کرده است. اما مانند دیگران در سالهای ۱۹۸۹-۱۹۹۲ به پاکستان رفت، زیرا مبارزات وحشیانهای در درون مجاهدین بر سر کنترل درآمدها و قلمرو آغاز شد.
بر اساس برخی روایات، حسن یکی از ۳۰ روحانیای بود که در آن زمان طالبان را تحت رهبری ملا محمد عمرکه مانند او یک قندهاری بود، تاسیس کرد. از سال ۱۹۹۷ تا ۱۹۹۸، حسن به عنوان سرپرست وزارت امور خارجه فعالیت میکرد و مدتی پس از آن در جریان تصفیه رهبری توسط ملا عمر ناپدید شد. سپس، وی به خدمت بازگشت و تا ۱۱ سپتامبر در وزارتخانههای دفاع، اطلاعات، کشور و ارتباطات امارات اسلامی مشغول بود.
از ۱۱ سپتامبر به بعد، حسن سمت خود را در طالبان حفظ کرد، اما هرگز نقش رهبری قابل توجهی به دست نیاورد. او در حال حاضر به عنوان رئیس شورای رهبری طالبان یا شورای رهبری فعالیت میکند. نهادی با وضعیت رسمی که البته به لحاظ مالی و نظامی امکانات چندانی ندارد.
دو معاون حسن ممکن است این افراد باشند، یکی ملا برادر، مذاکره کننده اصلی طالبان با ایالات متحده در دوحه و مدعی اصلی قندهاری برای مقام نخست وزیری و دیگری ملا محمد یعقوب، پسر و وارث ملا عمر، وزیر دفاع پیشین طالبان پس از ۱۱ سپتامبر که بعد از ملا عمر رهبر این سازمان شد.
در سال ۲۰۱۰، برادر توسط آی اس آی احتمالاً به خاطر تصمیمش برای ادامه مذاکرات صلح مستقل با ایالات متحده در سال ۲۰۰۴ و ۲۰۰۹ دستگیر شد. او در سال ۲۰۱۸ آزاد شد و مذاکرات صلح را در دوحه آغاز کرد.
از طرف دیگر، یعقوب بخشی از عملیات نظامی طالبان را در سال ۲۰۱۶ به عهده گرفت و در ماه مه ۲۰۲۰ فرمانده کل آنها شد. نقش نظامی توسط مولوی هبت الله در سال ۲۰۱۶ در تلاش برای کاهش قدرت سراج الدین حقانی به یعقوب واگذار شد..
مانند برادر، یعقوب به عنوان مدعی احتمالی ریاست جمهوری امارت اسلامی شناخته میشد، اما به نظر میرسد که مقاومت حقانیها دستیابی او را به این مقام منتفی کرده است.
در توافقنامه تقسیم قدرت طالبان پیشنهاد شده است که سراج الدین حقانی به عنوان وزیر داخله و همچنین نامزد والیان استانهای پکتیا، پکتیکا، خوست، گردیز، ننگرهار و کنر در شرق افغانستان معرفی شود. به عبارت دیگر، طالبان شرقی در قلمروی خود کنترل بر قندهار را در اختیار ندارد.
رهبران طالبان از ولایات شرقی، معروف به لویه پکتیا یا پکتیای بزرگ از قبل از اقتدار واقعی برخوردار بودند. این در حالی است که انس حقانی، برادر سراج الدین حقانی در کنار خلیل الرحمان حقانی کابل را اداره میکنند.
به احتمال زیاد، حق وتویی که به حقانیها در مورد رهبری طالبان داده شد، به ظرفیتهای نشان داده شده توسط آنان برای خشونت ربط دارد. در این ارتباط میتوان به اقدامات گروه تحریک طالبان پاکستان که زیر چتر حقانی در لویه پکتیا پناه گرفته است، اشاره کرد. این گروه در هفتههای اخیر، حملات خود را علیه ارتش پاکستان به شدت افزایش داده که نشان دهنده خشمش از طالبان جنوبی برای تسلط بر ساختار قدرت است.
برخی از رهبران جنوبی نیز به حق یا ناحق به حقانیها مشکوک بودند که در بمب گذاری انتحاری وحشیانه داعش در فرودگاه کابل نقش داشته اند. حقانیها با برخی از فرماندهان داعش رابطهای قدیمی دارند.
به ناچار، توافق تقسیم قدرت مشکلات جدیدی را ایجاد خواهد کرد. از جمله مخالفان اصلی میتوان به عبدالقیوم ذاکر اشاره کرد که پس از سقوط کابل به عنوان وزیر دفاع موقت معرفی شد. ذاکر متولد هیرمند، در امارت اول به عنوان جانشین فرمانده ارتش، فرمانده جبهه شمالی و وزیر دفاع خدمت کرد. وی تا قبل از آزادی در سال ۲۰۰۸ در زندان گوانتانامو و پل چرخی به سر برد.
راه پیش رو