
چکیده گزارش نهایی گروه مطالعاتی افغانستان: طالبان در اجرای تعهدات خود کوتاهی کردهاند
مترجم: سیدجمال اخگر۲۱ دلو ۱۳۹۹

جنگ طولانیمدت افغانستان اکنون وارد مرحله جدید و نهایی شده است: یک فرصت واقعی برای دستیابی به یک راه حل صلحآمیز وجود دارد؛ اما امکان فروپاشی نظام به قوت خود باقی است.
ایالات متحده میتواند در استفاده از این فرصت نقش اساسی داشته باشد. مجموعهای از اقدامات مسوولانه و منسجم ایالات متحده میتواند شانس برای حل مسالمتآمیز ۴۰ سال درگیری را افزایش دهد. عجله و یک رویکرد عجولانه میتواند احتمال خراب شدن نظم در افغانستان و وخیمتر شدن جنگ طولانی و غمانگیز را با پیامدهای منفی برای منطقه و تهدیدات بیشتر علیه امنیت و منافع ایالات متحده و متحدان آن افزایش دهد.
گروه مطالعاتی افغانستان توسط کنگره ایالات متحده در دسامبر سال ۲۰۱۹ تأسیس شد تا روند صلح افغانستان و پیامدهای توافق صلح یا عدم دستیابی به توافق را درباره سیاستها، منابع و تعهدات ایالات متحده در افغانستان بررسی کند.
امریکاییها به طور کلی در مورد اینکه زمان پایان دادن به جنگ فرارسیده است، اتفاق نظر دارند. این دو دهه با هزینههای سنگین مالی و جانی سپری شد. در همین حال، تعداد نیروها و سطح تلفات آنها به صورت چشمگیری کاهش یافته است. جان هر یونیفورمپوش امریکایی بسیار ارزشمند است و این جانها هنوز در معرض خطر و از دست دادن قرار دارند.
اما عقبنشینی غیرمسوولانه نیروهای امریکایی احتمالاً به یک جنگ داخلی جدید در افغانستان منجر خواهد شد و این امر دعوت از احیای نیروهای ضد امریکا است که میتوانند سرزمین ما را تهدید و روایت پیروزی در برابر قدرتمندترین کشور جهان را فراهم کنند.
حمایت از مذاکرات صلح به ایالات متحده فرصت میدهد تا از فداکاریهای امریکا بزرگداشت و منافع بزرگ خود را حفظ کند و به دشمنان نشان دهد که آنها هیچگاهی پیروز نمیشوند. هزینههای حضور نظامی ما به دلیل کاهش نیروها از ۱۴۰۰۰ به ۲۵۰۰ نفر در سال ۲۰۲۰ به طور چشمگیری کاهش یافته است. نقش نیروهای ما حمایتی است و نسبت به گذشته کمتر در معرض خطر قرار دارند. وظیفه این نیروها پشتیبانی از روند صلح است، نه محاکمه جنگ. اینها ملاحظات مهمی است که نباید در بحثها در مورد آینده ما در افغانستان فراموش شود.
مشورتهای گروه مطالعاتی با شکلگیری روند صلح افغانستان انجام شد. عضویت این گروه در حال شکلگیری بود که ایالات متحده در فبروری ۲۰۲۰ توافقنامهای را مشروط به خروج نیروها امضا کرد. اولین نشست گروه مطالعاتی، در ماه اپریل، زمانی برگزار شد که جمهوری اسلامی افغانستان در حال حلوفصل انتخابات ریاست جمهوری و تهیه لیست اعضای تیم مذاکرهکننده بود. پس از آغاز گفتوگوها میان دولت افغانستان و تیمهای مذاکرهکننده طالبان در ماه دسامبر، این پنجمین جلسه عمومی است که برگزار میشود.
روند صلح نوپا فرصتی برای رویکرد کاملاً جدید در افغانستان است. گروه مطالعاتی معتقد است که در افغانستان فرصت بیسابقهای برای همسوسازی سیاستها، اقدامات و پیامرسانی در میان تلاشهای دیپلماتیک، نظامی و مساعدت برای رسیدن به صلح موفقیتآمیز وجود دارد.
این رویکرد به دید تازهای برای حضور ما در افغانستان و انجام اولویتهای ما نیاز دارد .این گزارش دقیقاً چنین رویکرد جدیدی را ارایه میکند؛ رویکردی که با چارچوب ارایه شده توسط روند صلح فعلی، بهویژه مذاکراتی که اکنون بین دولت افغانستان و طالبان جریان دارد، سازگار است.
ایالات متحده تعهداتی را که در توافقنامه فبروری ۲۰۲۰ خود با طالبان کرده بود که شامل تعهد برای عقبنشینی نیروهای ما تحت شرایط خاص و قابل قبول میشود، حفظ خواهد کرد. با این حال، گروه مطالعاتی معتقد است که دستیابی به این شرایط تا ماه می ۲۰۲۱ دشوار و شاید غیرممکن باشد، در حالی که براساس توافقنامه نیروها باید خارج شوند. دستیابی به هدف کلی صلح پایدار مورد مذاکره که با منافع ایالات متحده مطابقت داشته باشد، باید با تأمین تمدید ضربالاجل ماه می آغاز شود.
در صورتی که این پنج خط اصلی تلاش گروه مطالعاتی اجرا شود، فضای لازم را ایجاد میکند.
اول- ما باید دیپلماسی منطقهای خود را متمرکز بر تأمین حمایت از روند صلح کنیم.
دوم- کمکهای غیرنظامی و نظامی ما به دولت افغانستان باید با پشتیبانی از ساختارهای اصلی دولت ادامه یابد؛ اما با شرایطی که در قانون «کشورهای آسیبپذیر از افراط گرایی» که بر پاسخگویی، مشروعیت و بیشتر شامل شدن در امر کمکرسانی تأکید دارد و انگیزه دادن برای دولت تا نقش سازندهای در روند صلح داشته باشد. یک نکته قابل تأمل است که هدف از کمک خیرات نیست، بلکه جلوگیری از فروپاشی دولتی است که سقوط آن برخلاف منافع ما خواهد بود.
سوم- نظامیان ما در افغانستان باید بر فعالیتهای ضد تروریسم تمرکز و شرایط را برای یک روند صلح موفقیتآمیز آماده کنند.
چهارم- ایالات متحده که مدتها است از جامعه مدنی افغانستان حمایت میکند، باید نقش مهمی را که جامعه مدنی در تامین دستآوردهای مهم توسعه تا به امروز بازی کرده است، تأیید کند و این نهاد میتواند در جریان روند مذاکرات و اجرای توافقنامه نهایی صلح نیز به این نقش ادامه دهد.
سرانجام، وقتی وارد این مرحله فرسایشی از مشارکت خود در افغانستان میشویم، ایالات متحده نباید فراموش کند که ما به عنوان بخشی از یک تلاش بینالمللی گستردهتر، وارد افغانستان شدهایم. بهویژه متحدان ما در ناتو در پشتیبانی خود ثابت قدم بوده و فداکاری مشترک داشتهاند. از سال ۲۰۰۱ تاکنون بیش از هزار نیروی ائتلاف کشته شدهاند.
درباره آینده ما در افغانستان، باید با مشورت متحدان و شرکا تصمیمگیری شود. با توجه به اوضاع نابسامان و پیچیده افغانستان، این رویکرد بدون خطرات نیست. با این حال، گروه مطالعاتی معتقد است که توصیههای آن بهترین فرصت برای حفظ منافع ایالات متحده و ارایه چارچوب جامع برای تصمیمگیری درباره آینده به دلیل تحول اجتنابناپذیر شرایط است.
این گزارش شامل تحلیل و تجزیه عناصر اصلی ثبات در افغانستان است و همچنین مجموعه اقدامات برای آینده در صورتی که گزینههای پیشنهادی نتیجه ندهد، در نظر گرفته شده است.
منافع ملی ایالات متحده و افغانستان
ایالات متحده دارای منافع مهم ملی است که تحت تأثیر تحولات افغانستان قرار خواهد گرفت. گروههای تروریستی که همچنان در افغانستان فعال هستند، مانند القاعده و دولت اسلامی خراسان، میتوانند سرزمین ایالات متحده را مورد تهدید قرار دهند. حضور مداوم نظامی ما در کنار نیروهای امنیتی افغان در افغانستان، این گروهها را سرکوب و از حملات آنها به میهن ما جلوگیری کرده است.
خروج کامل نیروهای ما این امکان را به وجود میآورد که این تهدید دوباره ظهور کند. در درازمدت، ایالات متحده باید یک نیروی ضد تروریسم را در افغانستان حفظ و یا اطمینان حاصل کند که راهکارهای تأیید شده دیگری وجود دارد که میتواند از شکلگیری دوباره این گروهها جلوگیری کند.
حضور طولانیمدت ایالات متحده در افغانستان منجر به دستآوردهایی شده که حفظ آنها به نفع ما است. اگرچه نهادهای افغانستان ناقص است، اما سازوکارهایی به کار رفته است که امکان مشارکت اجتماعی، تشکیل دولت مبتنی بر نمایندهگی و تحکیم حاکمیت قانون را فراهم میکند و اینها بهترین راهی است که در آن جوامع مختلف افغانستان میتوانند در یک وضعیت پایدار در کنار هم زندهگی کنند. در گفتوگوهای در حال انجام، نمایندهگان دولت افغانستان و طالبان برای توافق دیدگاههای مختلف ابتکار به خرج بدهند.
گروه مطالعاتی در مورد اینکه روی چه موضوعاتی توافق صورت بگیرد، قضاوت نمیکند. اما ثبات افغانستان بستهگی به یک نهاد سیاسی فراگیر دارد که از حقوق زنان و اقلیتها نمایندهگی کند و مبتنی بر یک سیستم حقوقی باشد که مردم افغانستان را به عدالت برساند.
یکی دیگر از منافع کلیدی ایالات متحده مربوط به منطقه کلانتر است. افغانستان باثبات، پتانسیل همکاریهای اقتصادی منطقهای را ایجاد میکند که میتواند به نفع همه کشورهای منطقه باشد و آسیای میانه پر انرژی را با جنوب آسیای محروم از انرژی پیوند دهد. به همین ترتیب، یک افغانستان بیثبات از طریق ادامه تجارت غیرقانونی مواد مخدر، جلب ایدیولوژیهای افراطی و تشدید رقابت بین هند و پاکستان، دو قدرت مسلح با سلاح هستهای، باعث بیثباتی منطقه میشود.
تمرکز ایالات متحده روی افغانستان، منافع ژئوپلیتیکی گستردهتر ایالات در منطقه را تحت تاثیر قرار داده است. یکی از اهداف بلندمدت گروه مطالعاتی، سنجش تعهدات ما در افغانستان در زمینه ملاحظات استراتژیک، بهویژه در مورد چین، هند، ایران، پاکستان و روسیه است.
تلاشهای ما در افغانستان تعدادی از دوستان و متحدان ما را درگیر کرده است. هر عضو ناتو و متحدان دیرینه غیر ناتو پس از واقعه یازدهم سپتامبر نیرو و وسایل به افغانستان فرستادند. این روابط قبل از مداخله ما در افغانستان بود و ما پس از پایان مداخله به آنها نیاز خواهیم داشت. ادامه حضور بسیاری از متحدان و شرکای ما در افغانستان متکی به بستر تدارکاتی است که ما فراهم میکنیم. خروج یک طرفه بدون مشاوره و توافق با آنها، اعتبار ما را به عنوان یک شریک تضعیف میکند.
ما اکنون دانستهایم که تهدیدات جهانی به هوشیاری مداوم ما نیاز دارد. سیستم گسترده اتحاد ما به این هوشیاری برای بازدارندهگی در برابر حملات و یک ائتلاف قدرتمندی که بتوانیم از آن در صورت نیاز به دفاع از خود در برابر تهدیدات آینده دعوت کنیم، نیاز دارد.
مسیر جدید برای صلح
این گزارش راه جدید رو به جلو را برای روند جاری صلح و خروج ارتش ایالات متحده از جنگ افغانستان ارایه میدهد که براساس آن منافع امریکا در آن تامین میشود. ایالات متحده مجبور شد، برای آوردن دو طرف به میز مذاکره سخت تلاش کند. ما ناچار شدهایم به طالبان امتیاز بدهیم و مهمتر از همه، متحدان خود را در کابل که دیدگاه سیاسی آنها بسیار با دیدگاه ما نزدیک است و طی نزدیک به دو دهه جنگ، فداکاریهای زیادی در کنار ما انجام دادهاند را تحت فشار قرار دهیم.
گفتوگوهای صلح آغاز شده است، اگرچه کُند به پیش میرود. مسیر جدیدی را که گروه مطالعاتی صلح افغانستان پیشنهاد میکند، بر پنج اصل استوار است.
اول- ایالات متحده باید وضعیت نهایی خود را در افغانستان روشن کند. وضعیت نهایی باید به شرح زیر باشد: یک کشور مستقل، دموکراتیک و باثبات با نیروهای امنیتی که برای جلوگیری از حمله القاعده و دولت اسلامی شاخه خراسان و سایر گروههای تروریستی به ایالات متحده و متحدان آن و مهار سایر چالشهای بالقوه به ایالات متحده و امنیت و منافع متحدان، از جمله چالشهای مرتبط با مواد مخدر غیرقانونی و مهاجرت جمعی که متحدان ما و همسایهگان افغانستان را تهدید میکند، از توان کافی برخوردار باشد.
یک افغانستانی که حاکمیت خود را بر مرزها و امور داخلی خود اعمال میکند و شرایطی را که منعکسکننده اراده مردمی و تعیین سرنوشت شهروندان افغانستان باشد، اداره میکند. در عین حال از طریق نهادهای ملکی پاسخگو، درگیری را به طور مسالمتآمیز مدیریت میکند. یک افغانستانی که از حقوق اقلیتها، حقوق زنان، شخصیت دموکراتیک دولت و مطبوعات آزاد حمایت و محافظت میکند که این میتواند طالبان را نیز شامل باشد. یک افغانستانی که به تدریج کمتر متکی به کمکهای بینالمللی باشد، نه منبع بیثباتی و نه میدان رقابت نیابتی منطقهای. افغانستانی که شهروندان آن طی چهل سال جنگ رنجهای زیادی را متحمل شدهاند و پس از این، سال به سال انتظار پیشرفت، امنیت و رفاه خود را داشته باشد.
دوم- ایالات متحده باید صریحاً شروط خروج تمامی نیروهای خود را تقویت کند. با وجود پذیرش گفتوگوهای صلح به عنوان مبنای بالقوه برای آینده افغانستان، گروه مطالعاتی متقاعد شده است که تا زمانی که ایالات متحده به خروج نیروهای خود بدون در نظر گرفتن اینکه در مذاکرات پیشرفت صورت گرفته است یا خیر، تمایل نشان دهد، موفق نخواهد شد.
با توجه به مطالعه توافقنامه فبروری ۲۰۲۰ با طالبان توسط این گروه و همچنین اظهارات متعدد علنی سفیر زلمی خلیلزاد و وزیر خارجه سابق مایک پمپئو، خروج نهایی نیروهای امریکایی مشروط به اقدامات طالبان است. در حالی که ایالات متحده فراتر از تعهدات خود در زمینه عقبنشینی نیروها تا به امروز عمل کرده است.
طالبان از تعهدات خود کوتاهی کردهاند: آنها در عملی کردن تضمینهایشان مبنی بر اینکه «با گروهها یا افراد تهدیدکننده امنیت ایالات متحده و متحدان آن همکاری نخواهند کرد و مانع جلب و جذب، آموزش و جمعآوری کمک مالی آنها خواهند شد و از آنها میزبانی نخواهند کرد»، کوتاه آمدند.
میزان خشونت آنها همچنان علیه غیرنظامیان افغان و پرسونل امنیتی اعمال میشود. گزارش نهایی گروه مطالعاتی افغانستان نشان میدهد که آنها هنوز به راه حل از طریق مذاکره متعهد نشدهاند. افزایش خشونت طالبان در سال ۲۰۲۰ این گمانهزنیها را به وجود میآورد که آیا آنها به توافق سیاسی عملی با دولت افغانستان خواهند رسید یا خیر.
گروه مطالعاتی معتقد است که عقبنشینی بیشتر نیروهای امریکایی باید مشروط به تمایل و نشان دادن ظرفیت طالبان برای مهار گروههای تروریستی، کاهش خشونت علیه مردم افغانستان و پیشرفت واقعی به سمت توافق و مصالحه سیاسی باشد.
سوم- ایالات متحده باید در مورد تعهدات خود نسبت به دستگاههای موجود دولت افغانستان و نیروهای ملی دفاعی و امنیتی آن کشور وضاحت ارایه کند. این حمایت باید براساس شروط کشورهای کمککننده که در کنفرانس ۲۰۲۰ ژنو با آن موافقت شد و همچنین مشارکت دولت افغانستان در پیشرفت مذاکرات صلح با طالبان باشد.
علاوه بر این، هر نظام سیاسی آینده باید دستآوردهای حاصل از حقوق دموکراتیک، سیاسی، انسانی و زنان را تأمین کند و در تلاش برای تحمیل ارزشهای خود بالای افغانستان نباشد. زیرا تقویت و احترام به حقوق، برای تأمین صلح پایدار ضروری و منعکسکننده اراده مردم افغانستان است.
چهارم- ایالات متحده باید یک استراتژی دیپلماتیک فعال برای موفقیت مذاکرات صلح روی دست گیرد. ایالات متحده موقعیتی تأثیرگذار به عنوان بخشی از مذاکرات، تسهیلکننده و بعضاً میانجی پنهان را دارد. برای سرعت بخشیدن و پیشرفت در مذاکرات، ایالات متحده باید یک میانجی ثالث (از طرف سازمان ملل) و بعضی از کشورهای مهم را در فرایند هرنوع انتخاب از راه دیپلماتیک شامل سازد. اگر بنبست در مذاکرات ادامه یابد و میانجیگری شخص ثالث توسط طرفین رد شود، ایالات متحده باید مزایا و هزینههای نقش داوری مستقیمتر ایالات متحده را در نظر بگیرد.
پنجم- توصیه نهایی گروه مطالعاتی و مولفه اصلی رویکرد جدید آن یک استراتژی منطقهای است. افغانستان در میان منطقه مملو از رقابت و اعتماد پایین قرار دارد. این رقابتها در جریان حضور بیست ساله ما و همانطوری که در طی دو دهه درگیری قبل از حضور ما جریان داشت، باعث تضعیف پیشرفت در جهت دستیابی به ثبات در افغانستان شده است.
با این حال، از آغاز روند صلح، چشمانداز عقبنشینی ایالات متحده یک اجماع منطقهای شکننده، اما واقعی در پشت یک افغانستان باثبات و بیطرف که نه پناهگاه تروریستها باشد و نه سرزمین طالبان را ایجاد کرده است. ایالات متحده باید یک استراتژی دیپلماتیک را که به دنبال به دست آوردن اجماع است، اتخاذ کند. از کشورهای منطقه برای استفاده از روابط خود با بازیگران افغان به منظور موفقیت در مذاکره درخواست کمک کند. این استراتژی به کشورهای منطقه اجازه میدهد تا بارهای حمایت و حفظ یک افغانستان صلحآمیز را به صورت عادلانهتری تقسیم و از این روند در چارچوب بینالمللی مورد تأیید شورای امنیت سازمان ملل متحد میزبانی کنند.
این تلاشها باید به طور همزمان صورت گیرد. زیرا آنها برای جلوگیری از آنچه در گذشته در افغانستان، جایی که چندین هدف رقابتی بدون هماهنگی کافی اجرا شد، طراحی شده است. استراتژی ضد تروریسم ما اغلباً با استراتژی نهادسازی ما تصادم میکند و ارایه کمکهای ما غالباً اهداف نظامی و نه بشردوستانه داشته و باعث درگیری شده است تا وفاداری.
تمرکز بر هدف واحد یک پایان قابل مذاکره، پایدار و قابل قبول برای درگیری، معیار مشخصی را که میتوان پیامها، سیاستها و اقدامات ما را با آن هماهنگ کرد، ایجاد کند.
مسیرهای جایگزین
گروه مطالعاتی سه مسیر دیگر، سیاست جایگزین را با جزئیات در نظر گرفته است.
اولین مورد این بود که در صورت شکست مذاکرات یا غیرقابل قبول بودن نتیجه آن، به دولت افغانستان متعهد بمانیم. در این راهکار، ایالات متحده همچنان به حفظ نیروها در افغانستان و حمایت از دولت افغانستان از طریق جنگ ادامه خواهد داد و احتمالاً کمکها را افزایش میدهد تا فرصت برای گفتوگوهای معنادار، ترجیحاً با یک دولت تقویت شده افغانستان، دوباره برقرار شود.
مورد دوم، خروج مدیریت شده از افغانستان بود که تحت آن ایالات متحده نیروهای خود را بیرون میکند؛ اما نسبت به نتیجه در افغانستان بیتفاوت نخواهد بود. این کشور باید از اهرمهای فشار غیرنظامی، مانند دیپلماسی استفاده کند و تا آنجا که ممکن است اهداف مشخص شده خود را تأمین کند. این سناریو احتمال بالقوه برتری طالبان در میدان را میپذیرد.
سناریوی سوم، عقبنشینی سریع نیروها بدون توجه به شرایط موجود و اساساً بیتفاوت به نتیجه حاصله از مذاکرات است. هیچ یک از این سناریوها در این مرحله توصیه نمیشود؛ اما همه آنها با دقت توسط گروه، مورد مطالعه قرار گرفت و در آینده قابل تصویب است.
نتیجهگیری
ایالات متحده فرصتی برای دستیابی به اهداف مهم خود در افغانستان و کمک به ایجاد کشور باثبات با پتانسیل اقتصادی صلحآمیز با خود و منطقه خود دارد و میتواند مانع تهدیدات برای بقیه جهان باشد. این روند طولانی و دشوار ادامه خواهد داشت. با این حال، سختترین گامهای اولیه برای دستیابی به این نتیجه قبلاً برداشته شده است.
ایالات متحده با طالبان به توافق رسید که اگرچه ایدهآل نیست؛ اما زمینه را برای مذاکرات بین دولت افغانستان و طالبان ایجاد کرد. این گفتوگوها که در سپتامبر سال ۲۰۲۰ آغاز شد، لحظات دشواری داشته و برای ادامه آن به خودگذری دوطرف نیاز است.
میزان دخالت ارتش امریکا و تعهدات مالی آن به افغانستان پس از پایان بیشترین عملیاتهای جنگی در سال ۲۰۱۴ و بهویژه پس از کاهش نیروها در سال ۲۰۲۰ به طرز چشمگیری کاهش یافته است. نیروهای امریکایی در نقش جنگی نیستند و از اواخر جنوری ۲۰۲۱، در پایینترین سطح خود نسبت به سال ۲۰۰۳ قرار دارند. برای اولین بار، تعداد نیروهای غیرامریکایی ناتو در افغانستان نسبت به نیروهای امریکایی بیشتر است.
ایالات متحده در موقعیتی قرار دارد که با دیپلماسی موثر، سطح مداوم کمکرسانی و هماهنگی قوی در تمام خطوط نظامی و غیرنظامی برای مقابله با یک هدف مشخص و واحد میتواند شرایطی را برای خروج مسوولانه از افغانستان ایجاد کند که امنیت ملی ما را به خطر نیندازد.
فرصتهای ارایه شده توسط این موقعیت باید قبل از بررسی گزینههای رادیکالتر، استفاده شود. استراتژیهای دیپلماتیک در دههها اندازه میشود؛ اما تاریخ در دورهها ثبت میگردد. آنچه در یک نسل به عنوان حماقت درک میشود، برعکس در نسل دیگر غالباً به عنوان آیندهنگری استراتژیک دانسته میشود.
گروه مطالعاتی معتقد است که توصیههای آن میتواند به نتیجهای برسد که برای منافع ما، افغانستان، منطقه و ثبات جهانی مفید باشد؛ به گونهای که تعهدات و فداکاریهای بسیاری از امریکاییها را که طی دو دهه گذشته انجام دادهاند، ارج مینهد.