مجاهدین، طالبان یا دوپاسپورتیها؛ کدام گروه برای «گنجینه باختر» خطرناکتر است؟

جنجال پارلمان و دولت بر سر بودجه سال آینده خورشیدی باعث بروز اختلافات زیاد میان این دو نهاد سیاسی افغانستان شده است. میر رحمان رحمانی رئیس پارلمان افغانستان به نقل از مقامات امنیتی آمریکایی گفته است که از میدان هوایی کابل پول نقد و اشیای قیمتی دیگر که خروج آنها از کشور غیرقانونی است، توسط افراد خاص به خارج از کشور قاچاق میشود. آقای رحمانی مسأله حساس دیگری را پیش کشیده و از دزدیده شدن گنجینه باارزش باختر قاچاق آن به خارج از کشور توسط حلقاتی در ارگ ابراز نگرانی کرده است. این نخستین باری است که در حکومت پسا طالبان خطر از بین رفتن این ثروت بزرگ ملی در میان میآید. آقای رحمانی خواهان حفظ این گنجینه باارزش تحت نظر سازمانهای معتبر بینالمللی در کشوری بغیر از افغانستان شده است. رئیس مجلس نمایندگان در سخنانش گفته بود: «هنوز هم پول نقد به گونه غیرقانونی به خارج از کشور انتقال مییابد. اگر چنین فساد گسترده ادامه یابد، مطمئن باشید که گنجینه باختر نیز در امان نخواهد بود.» ارگ ریاست جمهوری ضمن بیاساس دانستن ادعاهای آقای رحمانی از ایشان خواسته است تا مسئولانهتر سخن گفته و اذهان عمومی را به تشویش نیندازد. طاهر زهیر سرپرست وزارت فرهنگ هم به این گفتههای آقای رحمانی واکنش نشان داده و از امن بودن این گنجینه ابراز اطمینان کرده است. او اضافه کرده است که آثار باستانی کشور را نباید ابزار تأمین منافع خویش کرده و وارد جاروجنجالهای سیاسی کرد.
ادعاهای رئیس مجلس کشور در ادامه سخنان گلبدین حکمتیار است. آقای حکمتیار چندی قبل ادعا کرده بود که هواپیماهای مشکوک خارجی بدون رعایت پروتکلهای معمول پرواز و بهدوراز نظارت در میدان هوایی کابل رفتوآمد کرده و احتمالاً با کمک حلقات خاص و نیرومند در دولت افغانستان در حال خارج کردن مواد باارزش از این کشور اند. سخنگوی دولت افغانستان سخنان حکمتیار را رد کرده و آن را شایعه دانسته بود.
گنجینه باختر چیست و چه ارزشی دارد؟
گنجینه باختر مجموعهای بیش از بیست هزار قطعه طلای باارزش و مزین به جواهرات قیمتی دیگر مربوط به ۲۱۰۰ سال پیش است که توسط ویکتور سرانیدی، دانشمند و باستانشناس مشهور روسی از محلی به نام «طلاتپه» در نزدیکی شبرغان کشف شد. این مجموعه تاریخی منحصربهفرد، در شمار باارزشترین گنجینههای کشفشده در سراسر جهان بهحساب میآید که از قیمت بسیار زیادی برخوردار است. این کشف مهم در اواخر دوران ریاست جمهوری داوود خان، اوایل سال ۱۹۷۸ میلادی مطابق با خزان سال ۱۳۵۶ خورشیدی اتفاق افتاد. بعد از چندی کودتای خونین کمونیستها در کشور روی داد و به دنبال آن موجی از ناآرامی در افغانستان به وجود آمد. با شدت گرفتن جنگ علیه تجاوز شوروی، باستانشناسان بهناچار محوطه طلا تپه را بدون به سر رسانیدن اکتشافات کامل، ترک کرده و آثار بهدستآمده از گورستان مربوط به عصر کوشانیها را به کابل منتقل کردند. مشخص نیست که چه بخشی از گنجینه طلاتپه واکاوی شده و در اختیار دولت افغانستان قرار دارد، اما چیزی که مسلم است، زیرورو شدن محوطه طلاتپه توسط گروههای غیرقانونی مسلح و ذوب و فروش آثار باقیمانده از آن در بازار است. در همان روزها هم به خاطر وضعیت رو به بحران کشور، صحبت از انتقال این مجموعه تاریخی به کشور سوم و تحت نظارت یونسکو به میان آمد اما با مخالفت حکومت وقت مواجه شد. حاکمان آن زمان ارزش این گنجینه را دانسته و با توجه به خطر فزایندهای که کشور را تهدید میکرد، با سفارش ساخت گاوصندوق مخصوص از کشور آلمان، این طلاها را در جای امنی در زیرزمین بانک مرکزی افغانستان قراردادند.
کمونیستها، مجاهدین و طالبان با میراث تاریخی کشور چه کردند؟
کمونیستهای افغانستان در دوران زمامداری خود جنایات و اشتباهات زیادی را در کشور انجام دادند. میتوان وضعیت کنونی کشور، چهل سال جنگ و خونریزی و ظهور گروههای افراطی و ویرانگر را ازجمله عواقب رفتار خشن و نادرست این سلسله در کشور بیان کرد. ولی آنها یکسره بد نبودند. از جمله داکتر نجیبالله با درک درست از وضعیت، میدانست که مجاهدین آن زمان سرمست از پیروزی و مملو از احساسات دینی بدون هیچ گونه درکی از ارزش میراث تاریخی کشور، هرچیزی را غنیمت فکر کرده و چه بلایی بر سر این گنجینه خواهند آورد. از این رو، او با اندیشیدن تدابیری، دست مجاهدین را از گنجینه باختر کوتاه کرد. مجاهدین همان سرنوشت سیاهی را که برای آثار گرانبها و منحصربهفرد موزیم ملی افغانستان رقم زدند، بی هیچ شک و شبههای بر سر این گنجینه نیز وارد میکردند. حفظ گنجینه باختر به دستور و نظارت داکتر نجیب الله، آخرین رئیسجمهور کمونیست کشور، دستاورد درخشان و خدمت بزرگی از سوی سران کمونیست کشور برای افغانستان به شمار میرود.
ورود طالبان به صحنه نظامی کشور به فاجعه انفجار دو تندیس بزرگ بودا در بامیان و تخریب آثار باقیمانده در موزیم ملی انجامید. این گروه از همان آغاز هیچ گونه ارزشی برای میراثهای تاریخی کشور قایل نبوده و کمر به تخریب این آثار ارزشمند بسته بود. طالبان همین حالا هم کمتر تعهدی نسبت به پاسداری از بیتالمال و داراییهای عامه دارد. تاراج سباستیشن برق، تخریب عمدی پل و پلچکها و نگاه کردن به داراییهای عامه و ساختمانهای دولتی به عنوان غنیمت مشروع، همین حالا هم در بین افراد این گروه وجود دارد. طالبان تلاش ناکامی را برای گشودن قفل گاوصندوق گنجینه باختر آغاز و با شکنجه نگهبانان بانک ملی سعی زیادی کردند تا به محتویات گاوصندوق بانک ملی دست یابند. آنها حتی محل صندوق را با موشک و دینامیت هم هدف قرار داده بودند. تلاش آنها برای دستیابی و تاراج این گنجینه به جایی نرسیده و تدابیری که داکتر نجیبالله برای این مجموعه اندیشیده بود، به ثمر نشست.
آیا دو پاسپورتیها دلسوزتر از مجاهدین و طالباناند؟
بعد از روی کار آمدن حکومت جدید پسا طالبان، در سال ۱۳۸۲ با ورود متخصصین شرکت سازنده گاوصندوق حاوی گنجینه باختر، این مخزن بازشده و سالم ماندن گنجینه باختر هیجان زیادی را میان باستانشناسان و کسانی که نگران این ثروت عظیم ملی بودند، به وجود آورد.
بدبینی آشکار مجاهدین و تکنوکراتهای از غرب برگشته به همدیگر، از همان آغاز به ثمر نشستن نشست بن آلمان بهوضوح قابلمشاهده بود. اگرچند آقای کرزی در ظاهر تلاش میکرد که دراینباره توازن را برقرار کند، اما حذف پیوسته مجاهدین از بدنه دولت بهطور خزندهای شروعشده بود. فرماندهان کارکشته مجاهدین یکی پس از دیگری به طرز مرموزی ترور شدند. با رویکارآمدن اشرف غنی، این تقابل شدت یافت و مجاهدین و یا به قول آنها، «جنگسالاران» یکییکی از بدنه قدرت عقب زدهشده و جا برای مدیران و وزیران دو تابعیتی بیشتر باز شد.
وزیران و مدیران دو تابعیتی عموماً خانواده خود را در کشورهای پیشرفته و امن گذاشته کرده و خودشان با بهترین امکانات زندگی در افغانستان به سر میبرند. ازاینرو عموم آنها نمیتوانند واقعیتهای زندگی هموطنان افغانستانی خود را از نزدیک لمس و درک کنند. برای این بزرگواران جلب اعتماد شرکای خارجی مهمتر از تعامل با مردم افغانستان است. اما باوجودی که اغلب این مدیران مدارک بالای تحصیلی دارند و قاعدتاً باید با تجارب و اندوختههایی که دارند، وضعیت را سامان بخشند، ولی دیده میشود که گراف فساد و سوءاستفاده از مناصب و بدتر از همه رفتارهای قومگرایانه در این گروه بیشتر مشاهده میشود. با حضور این دسته از معتمدین اشرف غنی نهتنها وضعیت بهبود نیافته بلکه باوجود تأکید زیاد سازمانها و کشورهای جهان، گراف فساد اداری در افغانستان همچنان بالا است و بهبود معنیداری در وضعیت پدید نیامده است. تجملگرایی و زندگی بسیار اشرافی دو تابعیتیها در افغانستان و فرار راحت آنها از چنگ قانون، مردم را نسبت به این گروه بدبین کرده است. نبود خانواده اغلب آنها در افغانستان این شایبه را به وجود آورده که آنها هیچ تعهدی نسبت به آینده افغانستان و بهبود وضعیت مردم در کشور ندارند. حرص و طمع برخی از این وزرای مورد اعتماد غنی برای ثروتاندوزی به حدی بالا رفته است که چند تن از آنها در کشورهای غربی رفتارهای گداصفتانه از خود بروز داده و با وجود درآمد بالا از افغانستان، همانند مردم بیکار و بیسرپرست از صندوق کشور دومشان کمک میگرفتهاند. جالب اینجاست که بعضی از همین افراد دروغگو و مجرم، بازهم از سوی آقای غنی به مقامات بالا منصوب شده است. برای اغلب دوپاسپورتیها، کارکردن در ادارات دولتی افغانستان تجارت پر سودی به شمار میرود.
بنابراین، سخنان آقای میر رحمان رحمانی در مورد احتمال سوءاستفاده حلقاتی در ارگ از گنجینه باختر و حیفومیل آن، چندان بیجا هم نبوده است. بعید نیست که این افراد در صورت دستیابی به این گنجینه، آن را برای منافع شخصی خود استفاده کرده و یا به خارج از کشور قاچاق کنند. اگر طالبان و مجاهدین سابق ناآگاهانه کمر به تخریب میراث تاریخی و فرهنگی کشور بسته بودند، برخی از دو پاسپورتیها آگاهانه و چراغ به دست درصدد تاراج داراییهای افغانستان و مصرف آن در کشور دومشان هستند.