راه پیشرفت؛ بایدن چگونه میتواند به برقراری صلح پایدار در افغانستان کمک کند؟
هشت صبح۳۰ جدی ۱۳۹۹

منبع: شورای اتلانتیک
نویسندهگان: جیمز کانینگهام، هوگو لارنس، رونالد نیومن، ریچارد اولسون و ارل آنتونی وین
مترجم: بنفشه یعقوبی
از مهمترین موضوعات مطرحشده در فهرست کارهای رییس جمهور منتخب ایالات متحده در زمینه سیاست خارجی، جنگ در افغانستان است که تنها گزینههای سختی را ارایه میدهد. اما علیرغم اشتباهات دونالد ترمپ، اکنون افغانستان واقعاً ممکن است، فرصتی برای دستیابی به نوعی حلوفصل سیاسی و کاهش قابل توجه خشونت داشته باشد.
برای پیگیری راهی به سوی صلح پایدار در افغانستان، تیم جو بایدن باید مسیر محتاطی را طی کند. از یک طرف، آنها باید روشن کنند که صلح به معنای تسلیمکردن کشور به طالبان نیست؛ در عوض، این امر مستلزم جلوگیری از پیروزی نظامی طالبان است. از طرف دیگر، آنها و شرکای امریکا باید فشار بر دولت افغانستان را برای مذاکره جدی با طالبان حفظ کنند و حمایت نظامی یا مالی را به عنوان مجوزی برای امتناع از سازش تصور نکنند.
تیم بایدن باید همه این کارها را انجام دهد. مذاکرات موفق که موجب حفظ حقوق اساسی و حقوق بشر، از جمله زنان شود، احتمالاً مدت زمان قابل توجهی را در بر خواهد گرفت.
تلاش برای دستیابی سریع به صلح در افغانستان منجر به اشتباهات بیشماری شده است. دولت ترمپ بارها و بارها دولت افغانستان را به سوی گذشتن از امتیازات سوق داده و مواضع خود ایالات متحده را برای غلبه بر بنبستها گذاشته است. در نتیجه، طالبان خواستههای خود را اضافه کرده، هیچ امتیازی نداده و به مذاکرهکنندهگان دولت افغانستان گفتهاند که تنها نقش آنها، مذاکره در مورد تسلیم دولت است.
با حوصله و عزم راسخ، تیم بایدن باید هر دو طرف را به سمت یک توافق پایدار سوق دهد تا به این جنگ طولانی پایان داده شود. در صورتی که این رویکرد به خوبی انجام شود، منافع امنیتی ایالات متحده در افغانستان و منطقه تقویت میشود. در صورت اجرای نادرست، همانطوری که اخیراً دیده میشود، این رویکرد به استقرار تروریستها در افغانستان میانجامد و زنان و مردان افغان را به آینده وحشیانه منتقل میکند.
در واقع در همین لحظه، طالبان در تلاشاند تا از وضعیت امنیتی رو به کاهش کشور که در آن روشنفکران، روزنامهنگاران و رهبران جامعه مدنی به طور سیستماتیک کشته میشوند و عدم اطمینان عمیق در میان مردم و نخبهگان افغانستان در مورد سیاست امریکا، به نفع خود استفاده کنند.
تیم بایدن که به احتمال زیاد مشغول مسایل فوری از جمله تهدیدات روسیه، بحران کووید-۱۹ و اقتصاد بیمار است، باید یک پاسخ کوتاهمدت ایجاد کند که به آن فرصت میدهد، گزینههای طولانیمدت را بررسی کند. اگر دولت جدید امریکا بخواهد تاخیر در تمام عقبنشینی نیروهای امریکایی از افغانستان را اعلام کند، تا زمانی که مشخص شود، طالبان به تعهدات خود عمل کردهاند، این اقدام به دولت ایالات متحده فضا میدهد تا قبل از تصمیمگیری درباره برنامه بازی خود، از باخت جلوگیری کند.
میراث دولت ترمپ
تیم بایدن باید امتیاز ایجاد شرایط صلح را به دولت ترمپ بدهد. ترمپ در اولین سال ریاست جمهوری خود، اگرچه نسبت به نقش امریکا در افغانستان بسیار تردید داشت، اما در نهایت به توصیههای جمیز متیس وزیر دفاع، مک مستر مشاور امنیت ملی و جوزف دانفورد رییس ستاد مشترک ارتش توجه کرد. در نتیجه، یک استراتژی آسیای جنوبی «مبتنی بر شرایط» مورد توجه قرار گرفت که در اگست ۲۰۱۷ اجرا شد. این استراتژی روشن ساخت که ایالات متحده یک سهم استراتژیک را در اطمینان از اینکه افغانستان هرگز دیگر به سکویی برای حمله تروریستها بر امریکا تبدیل نخواهد شد، حفظ کرده است. این رویکرد شامل فشار نظامی بر شورشیان طالبان از طریق پشتیبانی ایالات متحده برای مشاوره و توانمندسازی نیروهای امنیتی افغانستان و تشدید تعاملات دیپلماتیک در منطقه، بهویژه با حامی اصلی طالبان، پاکستان بود.
سرانجام، همانطوری که در نظر گرفته شد، این رویکرد چندوجهی شرایط را برای مذاکرات مستقیم میان ایالات متحده و طالبان در سپتامبر ۲۰۱۸ به وجود آورد. مذاکرات به رهبری زلمی خلیلزاد، فرستاده ایالات متحده و ملا برادر، همتای طالبان وی، به توافق ۲۹ فبروری ۲۰۲۰ منجر شد. توافقنامه تاریخی، یک دور کامل و شامل چهار عنصر اصلی ذیل بود: تعهد طالبان برای جلوگیری از فعالیت گروههای تروریستی مانند القاعده و داعش در خاک افغانستان، جدول زمانی برای عقبنشینی نیروهای امریکایی تا اوایل سال ۲۰۲۱، آغاز گفتوگوهای صلح بین مقامات دولت افغانستان و طالبان و تعهد در کاهش خشونت با تأکید ایالات متحده و دولت افغانستان به طور جداگانه بر ضرورت آتشبس.
این تلاشهای چشمگیر دیپلماتیک، از جمله آغاز گفتگوهای بینالافغانی در دوحه، فرصت بیسابقه را برای پایاندادن به درگیریها در افغانستان با حفظ ارزشهای اصلی امنیتی ایالات متحده فراهم کرد.
متأسفانه و برخلاف توصیه مشاوران ارشد امنیت ملی، ترمپ سعی کرد با اعلام برنامه خود برای تکمیل خروج نیروهای امریکایی از افغانستان تا پایان سال ۲۰۲۰، چشمانداز انتخاباتی خود را پیش ببرد. توییتهای بیپروا و مداخلات نامناسب رییس جمهور، مذاکرات شکننده صلح را تضعیف کرد. علاوه بر این، تیم ترمپ، دولت افغانستان را برای امتیازات یک جانبه تحت فشار قرار داد، از جمله آزادی زندانیان طالبان که ممکن است به میدان جنگ باز گردند.
نشانههای ترمپ باعث جسارت طالبان برای تشدید عملیات نظامی، از جمله ترورهای هدفمند مقامات، روزنامهنگاران و رهبران جامعه مدنی شد. علاوه بر این، گزارشهای سازمان ملل، اظهارات مقامات امریکایی و تحلیلها نشان میدهد که طالبان به تعهدات خود در قبال القاعده، آنگونه که در توافقنامه فبروری ۲۰۲۰ تعیین شده است، عمل نکردهاند.
فرصت بایدن
خوشبختانه در دولت بایدن، تونی بلینکن وزیر خارجه پیشنهادی، لوید آستین وزیر دفاع و جیک سالیوان مشاور امنیت ملی تجربه کافی در افغانستان دارند. آنها ارزش پایانیافتن جنگ را با توافقنامهای که فرصت خوبی برای صلح پایدار و وسیلهای برای جلوگیری از تجدید حیات عملیات تروریستی بینالمللی ناشی از افغانستان است، میفهمند.
دولت جدید باید حمایت خود از مذاکرات صلح دوحه را اعلام کند. این دولت باید روی ادامه خارجکردن نیروهای نظامی ایالات متحده فکر کند تا زمانی که بتواند یک بررسی سریع را انجام دهد. این بررسی باید شامل مشاوره با ناتو، اتحادیه اروپا و سایر متحدان باشد که با وفاداری با ایالات متحده در افغانستان مشارکت داشتهاند. این باید شامل بررسی مجدد عقبنشینیهای نظامی باشد، نه تنها به عنوان بخشی از یک استراتژی سیاسی، بلکه همچنین مربوط به اطمینان از امنیت دیپلماتها و سایر شهروندان امریکایی نیز شود.
ما معتقدیم که چندین مرحله دیپلماتیک کوتاهمدت مشهود خواهد بود.
در گفتوگوهای خصوصی با نمایندهگان طالبان در دوحه، تیم جدید باید تأکید کند که حتا پس از بررسی سیاستهای خود، ایالات متحده هیچ تعهدی براساس توافقنامه فبروری امریکا و طالبان برای تکمیل کامل خروج نیروهای امریکایی از افغانستان ندارد؛ تا زمانی که شواهد ملموس وجود داشته باشد که طالبان به طور کامل به تعهدات خود در مورد القاعده و سایر سازمانهای تروریستی عمل و در عین حال به طور جدی در مذاکرات صلح شرکت میکنند.
ایالات متحده باید روشن کند که سطح نیروهای امریکایی در افغانستان و سایر پشتیبانیهای دیپلماتیک و مالی ایالات متحده به طالبان و دولت افغانستان مرتبط خواهد بود، تا دو طرف گامهای معتبری را در جهت کاهش قابل توجه و قابل اندازهگیری میزان خشونت، اگر آتشبس کاملاً برقرار نشود، بردارند.
این نقاط احتمالاً منجر به تبادلات سخت با طالبان میشود.
بایدن و مقامات ارشد دولت او باید همین نکات را به مقامات پاکستانی بیان کنند. ایالات متحده باید واضح بگوید که روابط مثبت دو جانبه، از جمله از سرگیری روابط بین نظامیان، فقط تا آنجا ممکن است که مقامات نظامی، اطلاعاتی و غیرنظامی پاکستان به طور آشکار از نفوذ خود بر طالبان برای کاهش خشونت استفاده کنند و اطمینان دهند که طالبان با حسن نیت برای رسیدن به یک توافق سیاسی مذاکره میکنند.
تیم جدید ایالات متحده باید پیام غیرقابل توصیف به اشرف غنی، رییس جمهور افغانستان و طبقه سیاسی گستردهتر در کابل بفرستد که هیچ چک سفید از واشنگتن وجود ندارد: پشتیبانی پایدار مالی و نظامی ایالات متحده با دو برابرشدن آنها در یافتن یک سیاست خلاق مرتبط خواهد بود. راه حلی که میتواند به خصومتها پایان دهد. رهبران حکومت افغانستان، مخالفان و جامعه مدنی در کابل باید بر اختلافاتی که توانایی دولت در مذاکره موثر و دستیابی به اصلاحات حیاتی در زمینه امنیت و دولت را تضعیف کرده است، غلبه کنند.
یک ضرورت برای دولت بایدن، درگیرشدن در یک بحث جدی استراتژیک با متحدان، شرکا و دیگر بازیگران اصلی (از جمله چین، روسیه و هند) برای بازسازی اعتماد و تفاهم پس از سالهای ترمپ است. تعامل با افغانها نیز لازم است. بیاعتمادی بیداد میکند و هر طرف باید راههایی برای درک طرف دیگر پیدا کند.
ایالات متحده و شرکای آن باید همه تلاششان را برای آغاز مذاکرات صلح در اوایل سال ۲۰۲۱ انجام دهند. این گفتوگوها باید برای پرداختن به موضوعات اصلی و اساسی که برای یک ساختار دولت پسا جنگ ضروری است، آغاز شود. همه اینها به صبر نیاز دارد. واکنش به هر بنبست نباید قبولکردن خواستهای طالبان باشد.
برای تسهیل مذاکرات، ایالات متحده باید به طور جدی پیشنهاد کند که هر دو طرف روی یک میانجیگر مستقل و قابل قبول از کشور سوم موافقت کنند. چنین برنامهای به طرفین کمک میکند تا موضوعات بسیار پیچیده و اختلاف نظر شان را حل کنند.
در حالی که اولویت امریکا در افغانستان و آسیای جنوبی و مرکزی امنیت ایالات متحده است، دولت بایدن باید رابطه ارزشهای امریکایی را دوباره تأیید کند. ایالات متحده باید حمایت خود را از اصول اساسی قانون اساسی لیبرال افغانستان که دستآوردهای چشمگیر در طی بیست سال گذشته داشته و زمینه حاکمیت دموکراتیک، توانمندسازی زنان، ایجاد حقوق اقلیتهای قومی و آزادی مطبوعات و اجتماعات را ممکن کرده است، تکرار کند. این کاملاً با حمایت شدید بایدن از نقش امریکا در حمایت از دموکراسی در سراسر جهان سازگار است.
تشخیص این نکته مهم است که صلح پایدار در افغانستان تحقق نخواهد یافت، مگر اینکه یک چارچوب حکمرانی برای پیشبرد حقوق مردم و ایجاد شرایط برای تحقق عدالت اجتماعی و رشد پایدار اقتصادی ایجاد شود.
همانطوری که در کنفرانس ژنو در نوامبر ۲۰۲۰ گفته شد، پیشرفت اقتصادی به ادامه حمایت بینالمللی از افغانستان بستهگی خواهد داشت. ایالات متحده و شرکای بینالمللی آن باید کاملاً از اهرم فشار حمایت حیاتی اقتصادی و توسعه خود برای تأثیرگذاری بر طالبان و عملکرد دولت استفاده کنند.
برای تیم بایدن، این فرصت روشن است: یک رویکرد مصمم و صبورانه میتواند نتیجه خوبی برای منافع ایالات متحده و افغانستان داشته باشد. اندازه و هزینه حضور امریکا در افغانستان بسیار کاهش یافته است و اکنون دو طرف در حال گفتوگو هستند. دیپلماسی ماهر، استفاده موثر از کمکها و ابزارهای نظامی و حمایت از طرف شرکا، میتواند افغانستان را برای رسیدن به صلحی کمک کند که اکثریت قریب به اتفاق شهروندان آن ضمن تقویت منافع امنیتی ایالات متحده و جایگاه بینالمللی امریکا، آرزوی آن را دارند.
جیمز بی. کانینگهام به عنوان سفیر در افغانستان، اسرائیل و سازمان ملل و همچنین معاون سفیر در کابل خدمت کرده است.
هوگو لارنس به عنوان سفیر هندوراس، دستیار رییس مأموریت در افغانستان و کاردار ویژه در افغانستان خدمت کار کرده است.
رونالد ای. نیومن به عنوان سفیر در الجزایر، بحرین و افغانستان (که مرتباً به آن کشورها بر میگردد) خدمت کرده و اکنون رییس اکادمی دیپلماسی امریکا است.
ریچارد اولسون به عنوان نماینده ویژه در افغانستان و پاکستان، سفیر در پاکستان، مدیر امور اقتصادی و مساعدت در کابل و سفیر در امارات متحده عربی فعالیت کرده است.
ارل آنتونی وین به عنوان معاون سفیر و مدیر امور اقتصادی و مساعدت در کابل، سفیر در مکزیک و آرژانتین و دستیار وزیر امور خارجه در امور اقتصادی و بازرگانی فعالیت کرده است.