گفتوگو با متین بیک؛ آتشبس اولویت حکومت و آخرین پیشنهاد طالبان برای اجندا است
گفتوگوکننده: مجیب مهرداد۷ جدی ۱۳۹۹

یادداشت: هیأتهای مذاکرهکننده دولت و طالبان پس از پایان دور اول مذاکرات صلح بینالافغانی، برای سه هفته به رخصتی رفتند. همزمان با پایان این دور از مذاکرات و برگشت هیأت مذاکرهکننده دولت به کابل، حملات هدفمند در سطح کشور افزایش چشمگیری داشته است. مجیب مهرداد در گفتوگویی با متین بیک، عضو هیأت مذاکرهکننده دولت، به خوشبینیها در دوحه و نگرانیها در کابل پرداخته است. روزنامه ۸صبح شما را به خواندن این گفتوگو دعوت میکند.
۸صبح: بسیار تشکر آقای بیک که وقت گذاشتید. شما که عضو هیأت مذاکرهکننده دولت هستید و در سه ماه بخشی از این مذاکرات بودید، ارزیابی شما از دور اول مذاکرات چیست؟
متین بیک: تشکر. اول اینکه ما در یک شرایط بسیار سخت وارد مذاکره شدیم. بین طالبان و ایالات متحده امریکا توافقنامهای امضا شده بود و بر اساس آن توافقنامه بخشی از زندانیها رها شدند. در کُل، ذهنیتی به وجود آمده بود و طالبان فکر میکردند که گویا یک دولت در حال انتطار است و ما در چنین شرایطی وارد مذاکره شدیم؛ در شرایطی که جایگاه نظام با این توافقنامه تا حدی زیر سوال رفته بود، مورال مردم ضعیف شده بود و وضعیت جنگی خوب نبود. با سه ماه مذاکره و بحثهای کلیای که با هم داشتیم، امروز جایگاه نظام در ذهن کسانی که ما با آنها صحبت میکنیم، تا حدی تثبیت شده است؛ اینکه اینجا یک نظام و دولت وجود دارد که بر اساس اراده ملت به وجود آمده است.
چند عامل بود؛ یکی ایستادهگی مردم بود که ما از آنها نمایندهگی میکردیم. دوم هیأتی که از افغانستان رفته بود، تنوع قومی، مذهبی، جنسیتی و سنی آن، قوت آن و تغییری که در امریکا آمده بود، تاثیر خود را داشت. امریکا یکی از طرفهای قضیه جنگ و صلح افغانستان است و حداقل ادارهای میآید که در این بحث ثبات فکری دارد. در کُل در سه ماه، با توجه به نوع مذاکره ما و ایستادهگی ما، حداقل برداشت اولیه من این است که در ذهن طرف مقابل هم یک تغییر آمده است؛ یعنی اینجا تنها طالب و امریکا نیست، اینجا یک نظام و ملت است. با این ملت باید ما آهستهآهسته کنار بیاییم. شاید نپذیرند، اما در عمل به تفاهمی که دو طرف رسیدیم، نوعی بیانگر واقعیت جدید است.
۸صبح: تردیدهایی مطرح بود که آیا هیأت مذاکرهکننده میتواند از افغانستان معاصر، دستآوردهای ۱۹ ساله و قربانیهایی که مردم برای این ارزشهای پرداختهاند، نمایندهگی کنند یا نه. ارزیابی شما به عنوان عضو این هیأت چیست؟ آیا شما خود را در نمایندهگی از دولت موفق میدانید؟
متین بیک: اول باید گفت که یک مسوولیت و یک بار بسیار سنگین بر دوش ما است. اینجا آینده یک ملت و همزیستی ما مطرح بحث است. مثلاً ما در جمع خود مجاهدین سابق را داشتیم که به گفته خودشان، دید طالب را داشتند و تغییر کردند. چون افغانستان یک جامعه کمتر نوشتاری و بیشتر شفاهی است، آنجا همین فرصت ایجاد شد که ما از آنها بشنویم. مثلاً ما از داکتر طالب، حفیظ منصور، فاطمه گیلانی، ناطقی صاحب، لودین صاحب، بلیغ صاحب، رحیمی صاحب و مقبل صاحب بشنویم. تجربه کلانی که اینها از جنگ، ویرانی جنگ و پس از جنگ داشتند، همهاش یک درس بود. برای من سه ماه که در آنجا گذشت، واقعاً افتخار میکردیم عضو تیمی بودیم که از آنها آموختیم. آیندهنگر هستند، حس مسوولیت دارند و نمایندهگی از یک ملت درددیده و رنجدیده میکنند. قاعده و اصول ما هم بسیار واضح است. تصمیم ما بیشتر اجماعی بوده است، زیرا بحث میکردیم و به یک اجماع میرسیدیم. همواره تصامیم ما را بازنگری میکردیم که در کجا خلا است و در کجا نیست؛ یعنی نقد اساس شیوه کار ما بود. بر این اساس ما دیدیم چیزی که بحث میشود و تصمیمی که براساس خرد جمعی گرفته میشود، بالاخره به جایی میرسد. براساس این چهار اصل، ما پیش میرویم و هدف ما منفعت ملت ما است و تیم از این نگاه خوب درخشیده است.
۸صبح: یک موضوع دیگر که یک مقدار امیدها را نسبت به صلح در افغانستان کمرنگ ساخته، موضوع همزمان بودن صلح و جنگ است. یعنی طالبان هم در میز مذاکرات حضور داشتند، اما عملاً حملاتشان در میدانهای جنگ مانند جنگ هلمند تشدید یافت. آیا شما از آنها میپرسیدند که همزمانی جنگ و صلح چه معنا دارد؟
متین بیک: طبیعی است که این بحثها آمده است و ما صحبتهای تندوتیز داشتیم؛ یعنی یکی از مواردی که ما همواره به آنها میگفتیم، این بود که نمیشود ما همزمان گپ بزنیم و سطح خشونت به حدی باشد که جامعه ما نپذیرد. این نگرانیهایی بود که شریک شده است. برخی از آنها از این نگرانیها درک داشتند و برخی دیگر نداشتند. بهتر است از خودشان پرسیده شود که چه فکر میکنند، اما طبیعی است که با این سطح جنگ، مذاکره هم صدمه میبیند؛ یعنی اعتبار مردم به روند کمتر میشود. آنها جوابهای خود را داشتند و این را بیشتر به دور دوم و بحث اجندا ارتباط میدادند، اما ملت ما حق دارد از آنها بپرسد که چرا در این وقت که صلح میشود، امید مردم بهتدریج کمتر میشود. این یک خطر جدی است و این خطر به صراحت به آنها بیان شده است.
۸صبح: این خطر چهقدر برای آنها اهمیت دارد؟ اصلاً در بحثها، موضوع مردم افغانستان چهقدر برای آنان اهمیت دارد؟ آیا بازتاب احساسات مردم را نسبت به جنگ و صلح در صحبتهای آنها مییافتید و اگر آنها از مردم صحبت میکردند، از کدام مردم و چگونه صحبت میکردند؟
متین بیک: دو طرف ادبیات متفاوت داریم و ادبیات سیاسی ما متفاوتتر است. زمانبر است، هرچند در این سه ماه با ادبیات یکدیگر آشنا شدیم و اینکه هدفهای ما چیست. طبیعی است که آنها هم از این سرزمین هستند و اگر آخر روز میخواهند سیاست کنند، باید گپ مردم اهمیت داشته باشد. من فکر میکنم که صدا و اعتراض مردم بالای دو طرف تاثیر داشته است. طبیعی است که خواست مردم در بحثهای دو طرف واقعبینانه بازتاب یافته است. بر این اساس، مردم یک فاکتور اساسی است و صدای مردم، فشار مردم و خواست مردم بالای میز تاثیر دارد. طبیعی است که ما تغییر را دیدیم؛ اینکه از کجا شروع کردیم و به کجا رسیدیم. گفتوگو تاثیر خود را دارد و تفاهمهایی را به وجود میآورد. ما عملاً دو گام مشترک برداشتیم و روی یک کارشیوه توافق کردیم. درست است که مردم حق دارند بپرسند، اما برخی از مسایل جدی بنیادی در آن آمده و جهت دیگر آن را آورده بود. روی آن بحث شد و ما حتا به بنبست رفتیم، اما توانستیم از آن بنبست بیرون شویم و دو گام مشترک برداریم؛ به این معنا که ما توانستیم در پایان سه ماه، یک دستآورد و زبان مشترک داشته باشیم.
۴۰ سال جنگ، بسیاری از اصول و اساسات ما را از بین برده، سنتها را از بین برده و جامعه ما را آسیبپذیر ساخته است؛ اما در سه ماه نشان دادیم که بلی، ممکن است و اگر گفتوگو شود، زمینه نزدیکی وجود دارد. بسیاری چیزهای ما مشترک است. مسایل دینی، ارزشهای ملی و فرهنگ ما مشترک است، اما اختلافهای جدیای هم وجود دارد. شاید ما یکی از ملتهای روی زمین باشیم که بیشترین جنگ روانی روی ما تحمیل شده است و حالا هم تحمیل میشود.
۸صبح: شما یکی از خویشاوندانتان که افسر بلندرتبه ارتش بود را در جریان مذاکرات از دست دادید. از سوی دیگر پدرتان عبدالمطلب بیک هم از سوی گروه طالبان ترور شد. این احساسات در مذاکرات وجود داشت. آیا طالبان هم از این تجربیات داشتند؟ آیا بالاتر از بحثهای رسمی، گاهی در مورد این قربانیها صحبت میشد؟
متین بیک: تاثیر داشت. اول اینکه بسیار سخت است. متاسفانه یک حادثه غمناک در تخار صورت گرفت و آمر امنیت با جمعی از افسرهای رشید تخار به شکل فاجعهآمیزی جانشان را از دست دادند. من براساس عاطفهای که حاکم بود، مجبور شدم محل حادثه را ترک کنم. مسوولانه برخورد کردم و به افغانستان آمدم، زیرا نمیتوانستم در آن فضا باشم. ما باید این جنگ را پایان دهیم. هدفم این بود که نباید از روزنه کوچک، امید بسته شود. فشاری که از سوی خانواده، قوم و مردم ما وجود داشت، تاثیر کلانی داشت، اما اراده بر این بود که کشتارها ختم شود و این روزنه امید را بزرگتر سازیم. من محتاطانه امیدوارم که این روزنه بزرگتر شود. ما در سه ماه چند گام برداشتیم و برداشتهای دو طرف در حال تغییر است. کسی نمیتواند افغانستان را با این قوت، اردو و ملت با کشتارها از بین ببرد. این یک واقعیت است. طالب هم متاسفانه به عنوان پدیدهای که آمده است، اشتباهاتی که ما به حیث یک نظام انجام دادیم، کارهایی که همکاران بینالمللی به گونه اشتباه انجام دادند و پناهگاههای امنی که دشمنان افغانستان در اختیار آنها (طالبان) قرار دادند، اینها عوامل بودند. امروز خوب یا بد، باید با این عوامل کنار بیاییم و آن را مدیریت کنیم. این [وضعیت] در مملکت را که هر روز یکدیگر را میکشند، متوقف کنیم. همه جامعه قربانی جنگ است. امروز هر کسی را روی سرک ایستاد کنید، یک عضو خانوادهاش را از دست داده است. بنابراین، تلاش ما روی این است که این کشتار ختم، ساختار کنونی اصلاح و دلایل سایر کشتارها از بین برده شود. عاملی دیگر شکل نگیرد که مردم دوباره به تفنگ مراجعه کنند. خواستههای ملت باید به نوعی انعکاس یابد.
۸صبح: آیا اعضای هیأت مذاکرهکننده طالبان از قدرت تصمیمگیری مستقلانه برخوردار هستند یا خیر؟
متین بیک: من این را نمیتوانم پاسخ دهم، زیرا آنها یک سازمان بسته هستند. آنها باید خود پاسخ دهند و در صحبتهای روز گذشته ملا بردار نیز چیزهایی در این مورد بود. به نظر من آنها نیروهای توانمندشان را روی کار آوردهاند، ببینم که چه چیزی را نشان میدهند. در مذاکرات بحث میشود، اما در مورد اینکه طالبان در مواردی [باهم] اختلاف نظر داشته باشند، من دیدگاهی ندارم، زیرا به بحث داخلی آنها دسترسی نداشتم. طبیعی است که ما هم در میز مذاکره دیدگاه خود را میآوردیم و آنها هم، اما استدلالهای متفاوت از سوی دو طرف صورت میگرفت.
۸صبح: شما چهقدر یک تیم واحد بودید، زیرا در بخشهای اخیر مذاکرات بر سر کارشیوه، اختلافهایی میان اعضای هیأت مذاکرهکننده دولت هم به وجود آمد که علت آن، مداخلاتی بود که از کابل میشد. شما این موضع را تأیید میکنید؟
متین بیک: ما یک تیم متنوع هستیم که از جمهوریت، قشرهای مختلف و نظام نمایندهگی میکنیم. جای خوشبختی اینجا است که منفعتهای شخصی و گروهی مبنای تصمیم ما نیست. مبنا، معیار و اصل تصمیمگیری ما، منفعت ملی و آنچه در قانون اساسی آمده، است. در بحثهای ما طبیعی است که در مورد آنچه خلاف این است، بحثهایی صورت میگیرد، اما باید واضح بگویم که ما در آنجا از افراد نمایندهگی نمیکنیم. شاید صحبتهایی شده باشد که گویا این نماینده ارگ و این نماینده سپیدار است، اما ما در درون تیم چیزی به نام نماینده ارگ و سپیدار نداریم. هویت جمعی ما، هویت جمهوریت با قاعده وسیعتر است. باید صادقانه بگویم، این اصلی بوده که کار ما را پیش برده است.
۸صبح: براساس توافقنامه سیاسی، همه تصمیمگیریها در مورد روند صلح به شورای عالی مصالحه ملی واگذار شده که کمیته رهبری و مجمع عمومی را شامل است و آنها باید هیأت مذاکرهکننده را هدایت دهند و مسیر کاریاش را مشخص کنند. در جریان سه ماه، ما شاهد غیبت این تصمیم بودیم و گفته میشود که این مذاکرات بیشتر از ارگ مدیریت میشد. آیا شما تنها با ارگ مشورت میکردید یا شورای عالی مصالحه ملی هم در تصمیمگیریهای شما شریک بوده است؟
متین بیک: اول اینکه وقتی هیأت میرفت، مبنای کار فیصله لویهجرگه مشورتی صلح بود و نشستهایی با بزرگهای افغانستان نیز داشت. طوری که شما گفتید، اصولاً و قانوناً براساس تفاهم سیاسی، شورای عالی مصالحه جایی است که باید جهت دهد و رهنماییهای کلان را بکند. متاسفانه، در یک مرحله وجود نداشت. بیشتر کاری که ما در این سه ماه اول میکردیم، بحثهای جدی نبود و تنها بر ورود به مذاکرات متمرکز بود. هم با داکتر عبدالله و هم با رییس جمهور مشوره صورت میگرفت و در کنار آن، با دیگر بزرگهای سیاسی مانند آقای سیاف و کرزی صاحب و دیگر بزرگهایی که تجربه داشتند، صحبت میشد. امروز شورای عالی مصالحه ملی شکل گرفته است و اگر از من بپرسید، خواهش بسیار عاجزانه من همین است که در بحث صلح حداقل یک اتحاد فکری با هم داشته باشد. این بسیار مهم است و میتواند تعیینکننده باشد. در شورای عالی مصالحه ملی حکومت، اپوزیسیون و جریانهای سیاسی هستند؛ این مرجع در واقع یک مرجع جمعی تعیینکننده خط مشی ما در بحثهای صلح باشد. اگر ما به یک موافقه رسیدیم، طبیعی است که در چارچوب قانون اساسی ما یک نظام هستیم و مقید به آن؛ یعنی به عنوان تیم مذاکرهکننده جمهوری اسلامی افغانستان، ما به اصول و چارچوبهایی که هست و الهامی که میگیریم، کار ما را قانون اساسی تعیین میکند. یعنی اگر ما به یک تفاهم کلی در آینده برسیم، این باید طوری که در قانون اساسی پیشبینی شده است، توسط ملت تایید شود.
۸صبح: در جریان مذاکرات، حمله غمانگیز و خونین در دانشگاه کابل انجام شد و شما به رسم اعتراض میز مذاکرات را ترک کردید. این در حالی است که طالبان رسماً مسوولیت آن حمله و حملات مشابه را نگرفتند. آیا شما در مورد این حملاتی که صورت میگیرد، با آنها صحبت کردید؟
متین بیک: طالبان بیشتر مسوولیت این حملات را نمیگیرند و رد میکنند، اما دید ما و ملت همین است که چتر کلان جنگ باید متوقف شود. این مسوولیت نگرفتن، چیزی را توجیه نمیکند. وقتی اگر طالب مسوول نیست، همان مصونیتی که فعالیتهای آنها به سایر گروههای تروریستی ایجاد کرده، این بدبختیها را به وجود میآورد. من رد کردن این حملات از سوی طالبان را قدمی مثبت میدانم و جدیتشان در برابر این حملات گامی مثبت است. آن را باید دستگاههای امنیتی افغانستان تثبیت کنند که کیها در پشت این رویدادها بودهاند و کیها نیستند. من در موقفی نیستم که در مورد این صحبت کنم.
۸صبح: قطر میزبان دور اول مذاکرات بود. حکومت افغانستان بارها صحبت از جاهای دیگری برای ادامه روند صلح میکند؛ به این معنا که شک و گمانهایی وجود دارد. آیا شما از تسهیل و میزبانی مذاکرات توسط قطر راضی هستید؟
متین بیک: هر کسی که روند صلح افغانستان را حمایت و کمک میکند، ما باید از او تشکر کنیم. قطر میزبان دور اول مذاکرات بود و همه تسهیلات اولیه را فراهم کرده بود، هرچند نوع تسهیلش ایدهآل نبود. مثلاً باید آموزشهای اجتماعی بیشتری میداشتیم که کمتر داشتیم. جاهای ما متفاوتتر بود و تلاشهایی که ما را بیشتر نزدیک کند، آن را از نگاه ساخت کمتر دیدیم، اما کدام هدف شومی را در میزبان ندیدیم و تلاشش این بود که دو طرف را کمک کند تا به یک زبان و تفاهم برسند. من شخصاً چیز مشکوکی را ندیدهام و از آنها تشکر میکنیم. اگر بعدها چیز مشکوکی دیدیم، با ملت خود شریک خواهیم کرد.
۸صبح: به نظرتان نقش امریکا، به ویژه آقای خلیلزاد، در دور اول چگونه بود و آیا تاثیری داشت؟
متین بیک: آنها بیشتر در رفتوآمد بودند و دیدارهایی با دو طرف داشتند، اما بیشتر با طالبان دیدار میکردند، با توجه به توافقنامهای که با آنها امضا کرده بودند. برخی از مواقع پیامهای ما و آنها را انتقال میدادند. طبیعی است که در مواردی، به ویژه توافقنامه دوحه، بحثهای جدیتر و تندوتیزی با آنها داشتیم. وقتی توافقنامه امضا شد، طبیعی است که کاغذ بود، اما در میز مذاکره ما تاثیر آن کاغذ را دیدیم که چه بود. بعضی از جاها گپهایی داشتیم که با آنها شریک کردیم. اینها باید نمیشد و باید ملت افغانستان در مورد آن تصمیم میگرفت. امریکاییها تنها در مواردی که بحث منفعتشان ایجاب کند، میتوانستند با طالبان توافق کنند. متاسفانه در توافقنامه دوحه مواردی آمده که جایگاه نظام را نادیده گرفته و به طالب احساس دولت در حال انتظار را داده بود که به نظرم من، آن مورد حالا تغییر کرده است.
بودن آنها خوب بود که ما از آنها سوالهای خود را میکردیم. طبیعی است که آنها تاکید داشتند، زیرا یک طرف قضیه آن ورق بود، اما ما حاشیهها و جنجالهایی که ایجاد کرده، به آن میپرداختیم و میگفتیم که این جنجالها را ورق آنها ایجاد کرده است. شاید بالایشان تاثیر داشته است، اما بیشتر تلاش میکردند که ما دو طرف به یک تفاهم برسیم. اما اگر بحث این باشد که او (خلیلزاد) چیزی را بالای ما تحمیل کند، چنین چیزی نبوده است. در کل نقش امریکاییها در روند صلح افغانستان کلیدی و اساسی است. جای خوشبختی است که امروز امریکاییها تصمیم گرفتهاند تا روند صلح افغانستان را حمایت کنند و [ایالات متحده] به عنوان یک قدرت بزرگ به این معتقد شده است. این برایشان مهم است. همزمان با این، ما یک دوستی استراتژیک و روابط تنگاتنگ داریم. بنابراین، امریکا در کل برای ما و آینده افغانستان مهم و اساسی است.
۸صبح: دلیل رخصتی ۲۰ روزه در جریان مذاکرات چیست؟
متین بیک: ما سه ماه مذاکره کردیم. ما در آغاز نمیفهمیدیم که چه میشود و از نیت و هدف طرف مقابل آگاهی نداشتیم، زیرا طالب برای ما یک چیز مجهول بود. این سه ماه بسیاری مسایل را باز کرد و چیزهایی را آموختیم. یکدیگر را درک کردیم و دیدیم که به تفاهم هم رسیدیم، هرچند اندک هم باشد. این نشان میدهد که یک امیدواری هست و من محتاطانه امیدوار هستم. بنابراین، ایجاب میکند که دو طرف با هم اجندا را شریک کنیم. ملت ما انتظار داشت [بفهمد] که ما در این سه ماه چه کردیم. باید پس میآمدیم، مردم خود را میدیدیم و تشریح میکردیم که در این سه ماه چه گذشته است. شاید مردم بگویند که چرا تشریح نکردید. ما برای سلامت روند نمیتوانیم همه چیز را به مطبوعات بگوییم، اما با جاهایی، مانند نمایندههای ملت که لازم است، هر عضو هیأت این کار را انجام داده و در حال انجام دادن است.
از طرف دیگر، ما گزارش سهماهه خود را به رهبری شورای عالی مصالحه، رهبری دولت و بزرگهای خود ارایه کردیم. من از وقت آمدن، از صبح تا شب با قشرهای مختلف دیدار دارم. ما این ۲۰ روز را وقفه نه، بلکه مشوره مینامیم. دو بخش دارد؛ یک بخش گزارشدهی از گذشت سه ماه و بخش دیگر مشوره برای قدم بعدی است. ما یک اجندای دراز را از طالب آوردیم و اجندی خود ما را همچنان. حال ما این اجندا را با شورای عالی مصالحه و رهبری دولت شریک میکنیم. طبیعی است که همکاران ما در هیأت با هر دو مجلس که نمایندهگان ملت هستند، بحث دارند و همه اینها زیر سقف شورای عالی مصالحه ملی جمع شدهاند. آنجا است که ما اجندای خود را شریک میکنیم و نظرشان را میگیریم تا به ما وضاحت لازم را بدهند که ما به عنوان هیأت جمهوری اسلامی افغانستان برویم و مرحله دوم مذاکرات را پیش ببریم. این مرحله، یک مرحله حساس و مهم مذاکرات است.
۸صبح: مواد اجندای دو طرف را ما دیدیم، از یک طرف فاصله بزرگ و از سوی دیگر یک ابهام را نشان میدهد. آیا شما در مورد قانون اساسی هم صحبت داشتهاید؟
متین بیک: بلی، بسیار جدی، به ویژه در مورد نظام. ما گفتیم که قانون اساسی ما براساس دین اسلام است و نظام ما هم نظام اسلامی است، اما جنگ سبب شد که تطبیق نشود. ما دو طرف روی اجندای خود وضاحت دادیم. مثلاً از ما آتشبس در صدر اجندا است، اما از آنها در آخر اجندایشان است. دو طرف از آتشبس برداشتهای متفاوت دارند. طالبان برداشتشان از آتشبس، پایان دایمی جنگ است، اما ما میگوییم که با آتشبس، سطح جنگ پایین بیاید. تفاوتهایی وجود دارد. حرف طالبان این است که تا زمانی که بالای نظام اسلامی تفاهم نشود، آتشبس نمیکنند؛ چیزی که در توافقنامه دوحه آمده است. آنها میگویند همان لحظه که بالای نظام توافق کنیم، آتشبس میکنیم. خُب، اینجا بحث حکومت موقت در این اجنداها نیست. ما نباید به عنوان تیم از بحث روی موضوعات مشکل هراس داشته باشیم. باید با یک اعتماد به نفس، به حیث یک نظام و اینکه یک ملت با ما است، از هیچ بحثی هراس نداشته باشیم و موضوعات سخت را بحث کنیم.
اجنداهایی که ردوبدل شده است، زیاد دراز هم نیست. من شخصاً باورم این است که ما باید با طالب روی مشکلترین گپ، حرف بزنیم که آیا میتوانیم زیر یک سقف زندهگی کنیم یا خیر. اگر میتوانیم، چگونه زندهگی کنیم. مشکل ما با طالب مشکل سیاسی است، مشکل دینی و مذهبی نیست. دین و مذهب مالکیت آنها نیست، اما در قرائتها تفاوت هست. پس چه کسی به طالب این حق را میدهد که مردم را ایستاد کند و همان لحظه تصمیم بگیرد که محکمه صحرایی کند؟ کجای این با دین مطابقت دارد؟ هیچ جای آن با دین مطابقت ندارد. دین را باید اینجا نهادها تعریف کنند و تطبیقکننده آن یک دولت و یک نظام باشد. فرد نمیتواند تطبیقکننده و قاضی باشد. «خود کوزهگر و کوزهخر و کوزهفروش» ممکن نیست. حرف ما این است که نظام ما اسلامی است. ما استرهمحکمه و وزارت ارشاد، حج و اوقاف داریم. اینها نهادهای رسمیاند. دین اساس دولت میشود و تعبیر و تطبیق آن را نهادهای رسمی میکنند. ما نمونههای آن را داریم.
۸صبح: برداشت شما از هیأت مذاکرهکننده طالبان چیست؟ آیا یک گروه ایدیولوژیک است یا گروهی سیاسی که هدفش مشارکت در قدرت است؟ از سویی هم، فاصله هیأت مذاکرهکننده طالبان و جنگجویان این گروه را در چه حد میبینید؟
متین بیک: ما هیأتی که رفتهایم و از نظام نمایندهگی میکنیم، اساس [کار] ما قانون اساسی و خواست ملت ما است. ما طالب را به عنوان یک حرکت ایدیولوژیک میبینیم. دیده شود که بعداً چهقدر انعطاف میکنند. اینکه آنان چهقدر با جنگجویانشان هماهنگ هستند، سوال بسیار معقول است، اما باید از خودشان پرسیده شود. من نمیتوانم پیش از اینکه موضوع جنبه تطبیقی بگیرد، داوری کنم.
۸صبح: شاید گروهها و کسانی باشند که نخواهند این روند به سرانجام نکو (قطع جنگ) برسد. آوازهایی وجود دارد که گروهها و کشورهایی مختلکننده این روند هستند، آیا شما این را تایید میکنید؟ فکر میکنید که دستی هست و این روند را اخلال میکند؟
متین بیک: مطلق. این ترورهایی که هست، مطلق مرتبط به روند صلح است. دو نگرانی وجود دارد؛ یکی نگرانی نرم است که برخی کشورها دارند که همانا برگشت طالبان به عنوان یک قدرت است. این کشورها تقریباً به نوعی با ملت و نظام افغانستان هماهنگی دارند. آنها مخل این روند نیستند. این یک نگرانی است که آن را باید دولت افغانستان و دنیا همه کار کنند و رفع کنند. اما یک بخش دیگر و سازمان مشخص دیگری که یک بخش بزرگی از بدبختیهای این مملکت از آن منشا میگیرد و امروز هم در حال حمایت هستند، من آنها را مخل اصلی این روند میدانم. ترس آنها این است که با آمدن صلح، آنها یک طرف را از دست میدهند. یک ترس و نگرانی دارند. بسیار واضع و مشخص است که یک سازمان مشخص استخباراتی همسایه ما در پشت این ترورها به گونه واضح هست.
یک سوال میکنم: چرا خبرنگاران و فعالان حقوق بشر را شهید میکنند؟ بسیار واضح است، اینکه مردم به این روند باورمند نشوند. کسانی که این کارها را انجام میدهند، ترسشان این است که یک بار مجاهدین بودند و پس آمدند و خلاف آنها قرار گرفتند؛ آنها همان تصور را دارند. کسانی که این مملکت را بدبخت کردهاند و در ویرانی آن نقش دارند، از عملکردشان نگراناند و میترسند که اگر صلح شود، شاید این ملت با آنان حساب کند. از این نگاه من هیچ شک ندارم. با اطلاع و شناختی که از جامعه خود دارم، ما دشمن خود را بسیار خوب و واضح میشناسیم. مثلاً شما تصور کنید، من عضو هیأت مذاکرهکننده هستم. همان روز پایم میرسد، فردا برایم اطلاع میآید که میخواهند برادرم را ترور کنند. چرا؟ چرا باید کسی بالای برادر من حمله انتحاری کند؟ دلیل چیست؟ بسیار واضح است، میخواهند این روند بشکند و افغانها جنگ را میان خود ادامه دهند.
بنابراین، مردم ما باید هوشیار شوند. ما در یک جای بسیار خطرناک قرار داریم. دشمن ما بسیار واضح است. این دشمن را میشناسیم. همان دشمنی که اردو و نظام ما را نابود کرد، دوباره در صدد نابودی است. میخواهد که درگیر باشیم. فعلاً از این نگاه هیچ نوع شکی در دشمن نداشته باشید. ترورها، ارتباط جدی با روند صلح دارد و نهاد امنیت ملی افغانستان باید در این بخش به گونه جدی وارد شود؛ زیرا آنها دشمن را میشناسند. حفاظت کند، جلوگیری کند و مردم را بسیج کند. امنیت ملی افغانستان دشمن این روند را از هرکسی بسیار به خوبی میشناسد و اطلاع دارد. حداقل چند صباحی که کار کردهام، من میشناسم که اینها کیها هستند و چرا این کارها را انجام میدهند. ترس دارند، از همین ملت ترس دارند که اگر اینها [صلح] کنند، از آنها حساب بگیرند. مشکل اساسی در اینجا است. بنابراین، مردم ما باید آگاه باشند و این روند را حمایت کنند.
۸صبح: از اینکه فرصت گفتوگو را فراهم کردید، سپاسگزاریم.
متین بیک: از شما هم تشکر.