چین-آمریکا: رویارویی یا بازگشت به سازمان ملل متحد؟
ایزراس : فِن شائولِی : رئیس دانشکده و استاد مدرسه مطالعات بینالملل و منطقه ای دانشگاه علوم آموزشی شرق چین
دنیا دیگر آنقدر سیاه و سفید نیست همچون زمان جنگ. ایجاد نظم جهانی به مراتب دشوارتر از هر زمان دیگری است. وظیفه فوری و مهم این است که کل بشریت، مجموعا، صرفنظر از اینکه شما کجا ایستاده اید، حق با شما هست یا نه، نظام شما خوب است یا نه، باید به کمک مدیریت و نظم عقلانی و قدرتمند از عهده مشکلات جدی برآید. از این منظر سازمان ملل متحد بدون تردید بهترین انتخاب خواهد بود.
بعد از خواندن گزارش باشگاه بینالمللی مباحثهای «والدای» در سال 2020 تحت عنوان «تنها شدن در «دنیای در حال از هم گسستن»»، من نمی توانم از نقل قول یکی از نتایج این گزارش خودداری کنم. امروز دنیا با دو گزینه اصلی مواجه است: حمایت کردن و تقویت سازمان ملل متحد که امروز همچون گذشته مهمترین سازمان بینالمللی است، یا افتادن در تله رویارویی بین چین و آمریکا. از گزینه آخر باید پرهیز کرد. من کاملا با این نتیجه گیری خردمندانه و سازنده کاملا موافق هستم.
در عصر بعد از پایان جنگ سرد، دنیا بارها شاهد جایگزین شدن نادرست عالیترین موازین حقوق بینالملل که سازمان ملل متحد ارائه کرده است، با به اصطلاح مشروعیت قدرت، اخلاق و ایدئولوژی بوده است. عملا سازمان ملل متحد نه تنها مشروع ترین، بلکه معتبرترین سازمان بینالمللی است که موازین حقوق بینالملل را رعایت میکند.
تنها سازمان ملل متحد، شورای امنیت، مجمع عمومی و سازمانهای بینالمللی تحت صلاحیت حقوقی آن، تخصصیترین نهادها برای مدیریت مؤثر بینالمللی هستند. در حالی که «دنیای در حال فروپاشی» تقریبا موازین خود را از دست داده یا عمدتا «نیمه نظام مند» شده، چرا ما باید سازمان ملل متحد که علیرغم ضرورت اصلاحات جامع و عمیق، همچون گذشته با جدیت فعالیت میکند را کنار بگذاریم؟
بازگشت به موازین سازمان ملل متحد به معنی این نیست که ساعتهای تاریخی به سال 1945 باز میگردند. به نظر من در دنیای معاصر در مقایسه با سال 1945، حداقل تفاوتهای کلیدی زیر وجود دارند. اولا در سال 1945 گذار از جنگ به صلح بود. ما امروز شاهد دگرگونی در شرایط صلح آمیز هستیم. دیگر نمی توان همه چیز را به کمک زور حل کرد: دنیا دیگر آنچنان سیاه و سفید نیست همچون در زمان جنگ. به بیان دیگر ساخت نظم جهانی به مراتب دشوارتر از هر زمان دیگری است.
ثانیا، اپیدمی ویروس کرونا به ما هشدار میدهد که ما امروز در عصر عدم قطعیت بالا زندگی میکنیم. وظیفه فوری و مهم این است که کل بشریت، مجموعا، صرفنظر از اینکه شما کجا ایستاده اید، حق با شما هست یا نه، نظام شما خوب است یا نه، باید به کمک مدیریت و نظم عقلانی و قدرتمند از عهده مشکلات جدی برآید. از این منظر سازمان ملل متحد بدون تردید بهترین انتخاب خواهد بود.
ثالثا زمینه کاملا متفاوتی در مقایسه با سال 1945 مشهود است: این تفاوت روند بلند مدت احیاء قدرتهای در حال توسعه و افول نسبی غرب است. وقتی که رئیس جمهور امانوئل مکرون و گزارش کنفرانس امنیتی مونیج در سال 2020 مستقیما این را میگوید و اشاره میکند که مشکل در وهله اول از خود غرب ناشی میشود، ما دیگر نمیتوانیم آن را نادیده بگیریم. وقتی که آمریکا، ابرقدرت شماره یک، دیگر نمیخواهد رهبری جهان را بر عهده بگیرد، کاملا طبیعی است که سازمان ملل متحد این مسئولیت را بر عهده میگیرد.
چهارم اینکه مهمترین کاستی سیستم یالتا در این است که در چارچوب آن نیم قرن تقابل جنگ سرد طول کشیده است. به بیان دیگر حتی با طراحی عقلانی سیستم سازمان ملل متحد، همچون گذشته نمیتوان از رویارویی بین ائتلاف ها، رقابت ایدئولوژیک و حتی تهدیدات جنگهای هستهای مصون ماند. امروز باید جمع بندی و تحلیل کرد که چگونه میتوان از تکرار همان اشتباهات جنگ سرد مصون ماند. با خواندن دفتر خاطرات جرج کنان که او را «پدر جنگ سرد» مینامند، شاید بتوان داروی خوبی برای «تب» امروز یافت. البته جرج کنان نظام شوروی سابق را نیز نقد میکرد، اما بعد از اینکه او «راهبرد بازدارندگی» را پیشنهاد کرد، او در تمامی طول عمر طولانی خود تأسف خورد که نتوانست مانع از توسعه طلبی جهانی آمریکا شود. زیرا این توسعه طلبی از تجاوز نظامی جهانی ترومن در اواخر سالهای 1940 تا توسعه ناتو به شرق از اواسط سالهای 1990 و تا زمان حال برای «بازدارندگی شوروی»، آغاز شده بود.
به همین خاطر بازگشت به سازمان ملل متحد، به هیچ وجه تکرار تاریخ نیست. بالعکس به روز رسانی سیستم و نظم جهانی ضروری است. در عین حال ما باید این واقعت را نیز مورد تأکید قرار دهیم که بر مبنای تجربه تاریخ تا زمان معاصر، نظم بینالمللی که میتواند مدت طولانی دوام بیاورد و روابط بین قومی، بین تمدنی و بین منطقهای را تثبیت کند، باید همچون سیستم وستفالی، سیستم وین و سیستم یالتا، محصول همزیستی و همکاری مبتنی بر قدرتهای چندجانبه گرا، گوناگون و چند قطبی باشد. همانطور که هنری کیسینجر میگوید، کلید سیستم وستفالی گذار از جنگهای دینی به سوی تنوع بخشی در درون اروپا است. بر مبنای سیستم سال 1648، تمامی کشورها مستقل شدند و دیگر از واتیکان تبعیت نکردند. امور داخلی کشورها دیگر مورد دخالت خارجی قرار نگرفت، همانگونه که معمولا پیش از آن اتفاق میافتاد. سیستم مبتنی بر کنگره وین بر پایه همکاری بینالمللی بین امپراطوریهایی نظیر بریتانیا، روسیه، پروس، اتریش-مجار و عثمانی که مرزهای تمدن را بعد از انقلاب فرانسه و جنگهای ناپلئون توسعه دادند، بنا شد.
برحق بودن یا بر حق نبودن کسی بعید است موجب نگرانی تاریخ شود: «امپراطوریهای در حال افول» یا «نیروهای انقلابی جدید». سیستم وین «صلح صدساله» را در اروپا تا جنگ جهانی اول حفظ کرد. سیستم یالتا، علیرغم جنگ سرد، شاهد همزیستی آمریکا، روسیه، انگلیس، فرانسه و چین، تمدنهای مختلف و سطوح مختلف توسعه بود و صلح را تقریبا نیم قرن حفظ کرد. بعد از پایان جنگ سرد، برای مدت کوتاهی جهان تک قطبی پدید آمد که به سرعت همکاریهای متنوع در قالب G7 تا G20 جایگزین آن شدند. این نشان میدهد که چندقطبی، گوناگونی و چندجانبه گرایی پاسخگوی تمایلات همه انسانها است. و این نیز مبنایی برای سازمان ملل متحد است که نقش خود را ایفا میکند و اصلاحات نوگرایانه انجام دهد. نه جنگهای صلیبی، نه جنگهای ناپلئون و نه توسعه ناتو به شرق نتوانستند این گرایش را تغییر بدهند. وجود سازمان ملل متحد انعکاس این گرایش مهم به تنوع بخشی و چندقطبی بودن است.
علاوه بر این ما باید روایت خود را از «چند قطبی بودن» بیان کنیم، زیرا چندقطبی به هیچ وجه در توازن با تک قطبی بودن نیست.
آنچه که من میخواهم مورد تأکید قرار دهم، همزیستی ایدئولوژیها و تمدن ها؛ تلفیق گوناگون سیستم ها، سطوح توسعه و آداب؛ علاوه بر همکاری و رقابت بین کشورهای گوناگون در زمینه مزیتهای جامع آنها است. چه کسی میتواند به تنهایی بدون سازمان ملل متحد از عهده این کار برآید؟
با نگاه به تاریخ چند دهه اخیر، ممکن است برخی از مورخان بگویند که روابط چین و آمریکا گام به گام به سمت «رویارویی» پیش رفته است. اما بعید است که بتوان با اطمینان اثبات کرد که رشد کشورهای در حال توسعه و افول هژمونهای سنتی لزوما منجر به رویارویی در چارچوب «تله توسیدید» میشود. این نیز اثبات نشده است که رقابت در حوزه فناوریهای مدرن اطلاعات لزوما منجر به انحصار میشود و سپس لزوما همکاری عملی بین سیستمهای دشوار را تخریب میکند و باعث شکاف و تقابل میشود.
اما آنچه که بیشتر مهمل است، این است که شمار زیادی تصور میکنند که به اصطلاح «رویارویی بین دموکراسی و اقتدارگرایی» تنها مشکل دنیای معاصر است و مشخصا به نبرد تا پای مرگ بین نیکی و بدی منتهی میشود. پذیرفتن این استدلال که تفاوت بین تمدنها و نژادهای بزرگ بخاطر شدت یافتن تماس ها، در حالی که ارتباطات به اندازه کافی در شرایط جهانی سازی توسعه نیافته اند، لزوما منجر به مناقشات تمام عیار میشود، نیز علی الخصوص دشوار میباشد. در عصری که اطلاعات باز است و به سرعت و بدون کنترل انتشار مییابد، خرافات نمی تواند به این راحتی مردم را کور کند.
از سوی دیگر هرچند شمار زیادی از دانشمندان و مردم عادی هم در چین و هم در آمریکا با پیش بینی چشمانداز «جهان دوقطبی» موافق نیستند، با این حال آنها نیز تمامی تلاش خود را بکار میگیرند تا مانع از قرار گرفتن در مسیر منتهی به «درگیری دوقطبی» شوند. اما این بدین معنا نیست که خطر به صورت خودکار میتواند برطرف شود. در حقیقت این هنوز صرفا یک چالش واقعی برای همه ما است.
علاوه بر فراخواندن همه پنج عضو دائم برای شرکت در نشست شورای امنیت سازمان ملل متحد در پاییز امسال، اقدامات مشترک ضد اپیدمی و بازسازی هماهنگ اقتصاد میتواند حداقل به اقدامات فوری تبدیل شود که سنگ بنای هماهنگی بین کشورهای اصلی را میگذارد.
در عین حال با توجه به دشواری هایی که سازمان ملل متحد با آنها مواجه میشود، لازم است اصلاحات در هفتاد و پنجمین سالگی آن از نو احیا شوند. همانطور که ما میدانیم، شکل گیری G20 ارتباط تنگانگی با یک سری ایدهها در خصوص اصلاح سازمان ملل متحد دارد. در ابتدای این قرن من افتخار شرکت در بسیاری از مباحثات چند جانبه را داشتم. با نگاه به گذشته، تا پیش از سال 2008 دستیابی به اجماع در بسیاری از گزینهها دشوار بود. اما به محض اینکه بحران سال 2008 به وقوع پیوست، مکانیزم جدیدی چون G20 به سرعت پدید آمد. میتوان نتیجه گیری کرد که صرفنظر از اینکه اوضاع چقدر خطرناک است، بحران پیش درآمد بازسازی نظم میباشد. ما انتظار داریم که ابتکار رئیس جمهور ولادیمیر پوتین در خصوص نشست شورای امنیت سازمان ملل متحد، دور جدیدی از بهبود نظم بینالمللی بعد از پیروزی بر اپیدمی را فراهم سازد، همچون تأسیس سازمان ملل متحد بعد از جنگ جهانی دوم و ایجاد G20 بعد از بحران سال 2008.
منبع: باشگاه مباحثه ای والدای، 29/6/2020
https://ru.valdaiclub.com/a/highlights/kitay-ssha-protivostoyanie-ili-nazad-v-oon/