کنشگری امنیتی روسیه درآسیای مرکزی و قفقاز جنوبی

0
817

کنشگری امنیتی روسیه درآسیای مرکزی و قفقاز جنوبی

ایرنا-

علت حضور مسکو در قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی، جلوگیری از نفوذ قدرت‌های خارجی، حفظ حوزه سنتی خود در این مناطق و کنترل بر مسیر انتقال انرژی روسیه به اروپا است.

منطقه قفقاز بین دریای سیاه و دریای خزر در جنوب فدراسیون روسیه، شمال غرب ایران و شمال شرق ترکیه قرارگرفته است. موقعیت جغرافیایی و اهمیت راهبردی قفقاز جنوبی این منطقه را به یکی از مهم‌ترین مناطق جهان تبدیل کرده است. از قرن نوزدهم میلادی به بعد قفقاز جنوبی بخشی از سرزمین روسیه (اتحاد شوروی) بود و بعد از فروپاشی شوروی این منطقه همچنان اهمیت خود را برای روسیه حفظ کرده است.

آمریکا با سرمایه‌گذاری اقتصادی به‌ویژه درزمینه انرژی و توسعه همکاری‌های نظامی با کشورهای منطقه، به دنبال گسترش نفوذ خود در این منطقه است و با فدراسیون روسیه قدرت سنتی منطقه رقابت می‌کند. آسیای مرکزی نیز بخش وسیعی از کشورهای استقلال‌یافته از شوروی سابق را شامل می‌شود که روسیه همچنان خواهان حفظ حضور خود در این کشورها است. این منطقه در سیاست خارجی مسکو از اهمیت بالایی برخوردار است.

ضرورت حضور روسیه در قفقاز

 منطقه قفقاز جنوبی بخشی از قلمرو اتحاد شوروی بود. به دنبال فروپاشی این کشور، در سال ۱۹۹۱ و شکل‌گیری سه کشور آذربایجان، گرجستان و ارمنستان از اهمیتی خاص در ژئوپلیتیک جهان پس از جنگ سرد برخوردار شد و چشم‌اندازی از منازعه تا همکاری، بین سه کشور قفقاز با بازیگران منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای شکل گرفت.

منطقه قفقاز جنوبی به دلیل شرایط خاص جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک، مسائل سیاسی، تاریخی، نظامی و جامعه‌شناختی، از نقاط بحران‌خیز و درعین‌حال مهم جهان است.کارشناسان می‌گویند مهم‌ترین مؤلفه‌های سیاست خارجی روسیه در قفقاز، اعمال کنترل بیـشتر بـر ایـن منطقـه و به‌ویژه مسیرهای انتقال انرژی در قفقاز جنوبی و به‌تبع آن حفظ انحصار انتقال انرژی خـود بـه اروپا است. وجود ذخایر نفتی در این منطقه از یک‌سو موجب بروز تنش بـین کشورهای منطقـه شده و از سوی دیگر، زمینه‌های حضور قدرت‌های خـارجی در این منطقـه را مهیـا کـرده اسـت.

به دنبال فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، کشور روسیه به دلیل مشکلات داخلی برای مدت کوتاهی از توجه جدی به مسائل آسیای مرکزی و قفقاز بازماند و خلأ قدرت در این مناطق فعالیت بازیگران جهانی، مانند ناتو را به دنبال داشت.

 تعریف رهبران روسیه از آسیای مرکزی و قفقاز به‌عنوان «خارج نزدیک» و نیز پیوندهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی فدراسیون روسیه با جمهوری‌های جدید در این مناطق، باعث حساسیت و توجه جدی دوباره این کشور به آن شد. روسیه در سال‌های اخیر در حوزه سیاست خارجی و بخصوص در مناطق پیرامونی خود نقش فعال‌تری را به خود گرفته است. هرچند بعد از فروپاشی شوروی عمده تمرکز و توجه این کشور به کشورهای پیرامونی خود و کشورهای تازه استقلال‌یافته بود، اما مشکلات داخلی مانع از آن شد که بتواند نقش فعالی در این منطقه ایفا کند. بعد از به قدرت رسیدن پوتین، سیاست خارجی این کشور از تحرک بیشتری برخوردار شد و مسکو این مناطق را حوزه نفوذ و حیات خلوت خود می‌داند.

این حضور و نفوذ مجدد روسیه، باعث تشدید رقابت با کشورهای ذی‌نفوذ منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای مخصوصاً آمریکا شد. در سال‌های اخیر روسیه به‌عنوان قدرت در حال صعود و در حال ظهور مجدد مطرح است و بر تحرکات خود در منطقه افزوده و همچنان خواهان حفظ موقعیتش در این مناطق است.

اهمیت آسیای مرکزی و قفقاز در سیاست خارجی روسیه

آسیای مرکزی و قفقاز در عرصه منافع ژئوپلیتیک روسیه قرارگرفته‌اند و دو جـزء ژئواستراتژیک این کشور هستند. روسـیه می‌کوشد که قدرت بانفوذ و تعیین‌کننده منطقه باشد. سـاختارهای داخلـی جمهوری‌ها، پیوستگی عرصه انرژی، حمل‌ونقل و حضور میلیون‌ها روس در کـشورهای استقلال‌یافته از شوروی، مزیت‌هایی است که روس‌ها از آن برخوردار هـستند.

رهبـران روسـیه با اشاره به واقعیت‌های جهان پس از جنگ سـرد، بـر ضـرورت تقویـت و تحکـیم روابـط خـود و جمهوری‌های پیرامون تأکید می‌کنند. اموال نظامی و تأسیسات دفاعی روسـیه، پیوندهای اقتصادی عمیق و گسترده، حساسیت جدی این کشور را نـسبت بـه مسائل مناطق پیرامون خود شدت بخشیده اسـت. تمایـل بـرای همگرایـی دوباره و احیای روابط اقتصادی ازهم‌گسسته بر اساس منطق قواعد اقتصادی هم موردتوجه قرارگرفته است.

مسکو با درک این الزام و ملاحظات امنیتی- سیاسی خود در آسیای مرکـزی در پی بهره‌گیری از اهرم‌های اقتصادی در این منطقه است و آسیای مرکزی را به‌عنوان یکی از اولویت‌های مهم سیاست خـود در نظـر دارد.

با روی کار آمدن پوتین، مشی سیاست خارجی روسیه جهت فعال‌تر شدن به‌سوی آسـیای مرکـزی آشـکار شـد. مسکو بر توسـعه همکاری‌های دوجانبـه بـا کـشورهای منطقه و همگرایی به شیوه‌های گونـاگون بـا این کـشورهای تأکیـد دارد. دولت روسیه برای تقویت قدرت خود، نیاز به حضور در آسیای مرکزی دارد. سرنوشت اقتصاد روسیه در بسیاری از موارد با این جمهوری‌ها پیوند خورده است و هرگونه دگرگونی در آنها می‌تواند بر اقتصاد روسیه تأثیر بگذارد.  آسیای مرکزی ازنظر استراتژیک حوزه امنیتی روسیه شمرده می‌شود و حضور قدرت‌های بیگانه در آن خواه‌ناخواه بر امنیت روسـیه تأثیرگـذار اسـت. می‌توان گفت روسیه باوجود تمام موانـع توانسته تا حدی ابتکارهـای خـود را عملـی کند و تحولات منطقه را به‌گونه‌ای نسبی به سود خود رقم بزند.

منافع روسیه در آسیای مرکزی

تحلیلگران بر این باورند که روسیه منافع اقتصادی، امنیتی و سیاسی قابل‌توجهی در آسیای مرکزی دارد. روسیه بـه دنبال پایان دادن به تهدیدات فراملی ازجمله قاچاق مواد مخدر، قاچـاق اسـلحه، جرائم فراملـی و تروریسم است که از آسیای مرکزی نشأت می‌گیرد.

این کشور موافقت‌نامه‌های مختلفی با کشورهای منطقـه بـرای اسـتقرار نیروهـای نظـامی و اجاره پایگاه‌های خـود امـضاء کـرده اسـت. منـافع بلندمدت روسیه در آسیای مرکزی بسیار روشن و بدون ابهام است.مسکو می‌خواهد ثبات در آسـیای مرکزی را برای جلوگیری از هرگونه اثرات خارجی حفظ کند. ثبات در آسیای مرکزی یک پیش‌شرط بـرای همـوار کـردن صادرات نفـت و گـاز از طریق این منطقه است.

کرملین می‌خواهد تا جمهوری‌های آسیای مرکزی را در حوزه نفوذ خود نگه دارد و از همکاری آن‌ها نه‌تنها در تـأمین انـرژی، بلکـه در منـاطق دیگـر کـه اهمیـت استراتژیک دارند اطمینان حاصل کند. اتـصال خطـوط لولـه نفـت و گـاز کـشورهای آسـیای مرکزی با دیگر کشورهای منطقه مانند ترکیه، پاکستان، ایران و چین، جمهوری‌های استقلال یافته از شوری سابق را با آنها یکپارچـه خواهـد کـرد، کـه ایـن بـه منـافع اسـتراتژیک و اقتصادی درازمدت روسیه صدمه خواهد زد.

اگر کشورهای آسیای مرکزی در انتقال منابع انرژی خود از طریق ترکیه، پاکستان و یا ایران موفق شـوند درآمـدهای عظیمـی کسب کنند، این سرمایه‌ها باعث استقلال اقتصادی آنان خواهد شد و وابستگی آن‌ها به روسیه کاهش می‌باید.

روسـیه در راسـتای بخـشی از استراتژی بلندمدت خود، می‌خواهد با هرگونه نفوذ از سوی آمریکا و همچنـین نهادهـای تحت نفوذ این کشور همانند ناتو و قدرت‌های منطقه‌ای مقابله کند. این کشور در تلاش است تا با افزایش حضور خود در کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز، آرایش نیروهای نظامی خـود در منطقـه، تقویت بلوک‌های منطقه‌ای موافق مسکو و هژمونی خود بر این منطقه‌ها را حفظ کند.

مسکو و چالش حضور ناتو در آسیای مرکزی

ایرنا- روسیه افزایش حضور نظامی ناتو در نزدیکی مرزهایش را تهدیدی جدی می‌داند. سران کرملین معتقدند ناتو تحت نفوذ آمریکا قرار دارد و این سازمان کاملاً در راستای منافع واشنگتن به عنوان بزرگترین قدرت رقیب عمل کرده‌است.

در پی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) که با هدف مقابله با کمونیسم تأسیس‌ شده بود دچار بحران هویت شد، اما تلاش کرد با تعریف مأموریت‌های جدید و توسعه نفوذ و حضور در مناطق مختلف، موجودیت خود را از خطر رکود و انحلال دور کند.

یکی از مناطق موردنظر ناتو آسیای مرکزی بود که پس از فروپاشی اتحاد شوروی دچار خلأ قدرت شده بود. حضور ناتو در آسیای مرکزی که حوزه نفوذ روسیه محسوب می‌شود به‌مثابه تهدیدی برای امنیت مسکو قلمداد می‌شود. گسترش حضور ناتو در آسیای مرکزی موجب افزایش همکاری نظامی و امنیتی روسیه با کشورهای منطقه شده است. این موضوع باعث شد که روسیه برای جلوگیری از حضور ناتو به مناطق آسیای مرکزی توجه جدی‌تری کند.

 تلاش ناتو برای تقویت حضور در آسیای مرکزی

تحولات جهان پس از حوادث ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱، اهمیت استراتژیک منطقه آسیای مرکزی را دوچندان کرد. حضور ناتو در افغانستان و تغییر استراتژی آمریکا از امنیت انرژی به استراتژی مبارزه با تروریسم در محیط پیرامونی آسیای مرکزی و اقدام به همکاری در زمینه‌های مختلف سیاسی، نظامی و عملیاتی در این منطقه ائتلاف‌بندی جدید را به وجود آورد.

گسترش ناتو به شرق پس از فروپاشی شوروی در دستور کار سران ناتو قرار گرفت و در دوران ریاست جمهوری «بیل کلینتون»، به‌عنوان یک طرح عینی و در نهایت، به یک سیاست عملیاتی تبدیل شد. در این تصمیم آسیای مرکزی مورد اهمیت و توجه قرار گرفت. کشورهای آسیای مرکزی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به دلایل مختلفی تمایل به حضور در ناتو دارند. ناتوانی در تأمین امنیت ملی یکی از عوامل گرایش کشورهای آسیای مرکزی در پیوستن به ناتو بوده است. اکثر کشورهای این منطقه دارای دولت‌های در حال رشد و توسعه هستند و ازاین‌جهت تمایل دارند با پیوستن به سازمان‌های فرا منطقه‌ای چون ناتو، امنیت ملی خود را تضمین کنند. نگرانی از سلطه مجدد روسیه بر حاکمیت این کشورها نیز عامل دیگری از تمایل حضور این کشورها در پیوستن به ناتو بوده است.

دلایلی نظیر وجود اقلیت‌های روس در هر کدام از این جمهوری‌ها و منابع سرشار انرژی، روسیه را وادار می‌کند که همواره نقش سنتی خود را در این منطقه ایفا کند. روسیه همچنان به حضور قدرتمندانه خود بیشتر از هر دولت خارجی در منطقه آسیای مرکزی علاقه نشان می‌دهد.

در تشریح اوضاع منطقه، برخی تحلیلگران قدرت سیاسی ویژه‌ای را برای جنبش‌های اسلامی در آسیای مرکزی و قفقاز قائل و بر این باورند که تکاپوهای سیاسی- مذهبی در سال‌های اخیر بیشتر شده است. هرچند که مذهب قرن‌ها است در این منطقه حضورداشته، اما در شرایط خاص سیاسی و اجتماعی می‌تواند قدرت مانور بیشتری داشته باشد که از دید برخی طیفی از پویش‌های منتسب به مذهب بنیادگرایی نامیده می‌شود. بنابراین بسیاری از حاکمان این منطقه که اسلام سیاسی را به‌عنوان یک تهدید قلمداد می‌کنند، همکاری با سازمان‌هایی چون ناتو را لازم می‌دانند. مجموع این عوامل زمینه را برای پذیرش سازمان‌های فرا منطقه‌ای چون ناتو در آسیای مرکزی و قفقاز فراهم می‌کند.

کارشناسان بر این باورند که استراتژی ناتو در آسیای مرکزی متأثر از منافع کشورهای عضو به‌ویژه آمریکا است و به دنبال اهداف مختلفی است. از جمله این اهداف می‌توان به تأمین امنیت انرژی، مبارزه با تهدیدهای نوین و جلوگیری از انتقال آن‌ها به مرزهای اروپا اشاره کرد. ناتو که تحت نفوذ آمریکا به‌عنوان قدرت مسلط قرار دارد، در سال‌های اخیر کاملا در راستای منافع و اهداف واشنگتن عمل کرده است. این مساله باعث شده تا «ولادیمیر پوتین» رئیس‌جمهوری روسیه در انتقاد از ناتو، آن را ابزار سیاست خارجی آمریکا قلمداد کند. از دیدگاه وی در این سازمان نظامی، کشورهای هم‌پیمان حضور ندارند، بلکه ناتو صرفاً متشکل از کشورهایی وابسته به آمریکا است. افزایش رویارویی ناتو با روسیه در شرق اروپا که در راستای سیاست خارجی آمریکا برای مهار روسیه انجام می‌شود، نشان‌دهنده ماهیت ابزاری ناتو برای واشنگتن است.

استراتژی روسیه در قبال ناتو

تحلیلگران حوزه بین‌الملل معتقدند که عملکرد ناتو در دوره پساجنگ سرد بیش از این‌که تقویت امنیت و ثبات‌آفرینی باشد، بیشتر به‌سوی امنیت زدایی و تنش‌آفرینی بوده است. رویکرد خصمانه ناتو در قبال روسیه و تلاش برای به عضویت درآوردن کشورهای حوزه خارج نزدیک روسیه، همواره از دلایل مهم وادار ساختن مسکو به افزایش بودجه نظامی و استقرار و آمادگی نیروهای نظامی این کشور و برگزاری رزمایش‌ها در مرزهای غربی روسیه بوده است. مسکو بارها نگرانی خود را نسبت به تقویت نیروهای ناتو در شرق اروپا ابراز کرده است.

 هرچند ناتو در سال ۲۰۱۱ اقدام به کاهش قابل‌ملاحظه شمار نیروهایش در اروپا کرده بود، اما پس از بروز بحران اوکراین و افزایش تنش‌ها بین روسیه و کشورهای شرق اروپای عضو ناتو روند تجدیدقوا و استقرار گسترده نیروهای نظامی کشورهای عضو ناتو در شرق اروپا به‌ویژه در دو حوزه بالتیک و دریای سیاه تسریع شده و ابعاد بی‌سابقه‌ای به خود گرفته است در مقابل، روسیه نیز به تقویت هر چه بیشتر نیروها و تجهیزات نظامی در مرزهای غربی خود به‌ویژه با لهستان و کشورهای حوزه بالتیک پرداخته است.

کارشناسان می‌گویند مسکو برای مقابله و جلوگیری از نفوذ ناتو در آسیای مرکزی در روابط با این کشورها به‌صورت محتاطانه و بر پایه احترام به حق حاکمیت عمل کرده است و سعی دارد خود را به‌عنوان یک حامی قابل‌اعتماد در منطقه نشان دهد، هرچند که این نگرانی از سوی کشورهای حوزه آسیای مرکزی وجود دارد که روسیه به دنبال حضور و نفوذ سنتی خود در این مناطق است.

دوران حاکمیت پوتین نشان داد که روسیه در سطح روابط با کشورهای آسیای میانه برای مقابله با ناتو  موفق عمل کرده است. روسیه در سال‌های اخیر سیاست خارجی فعال‌تری را در مناطق پیرامونی خود ازجمله کشورهای آسیای مرکزی به نمـایش گذاشته است. پوتین مناطق پیرامونی روسیه را حوزه نفوذ و حیات خلوت این کشور می‌داند. آسیای مرکزی از مهم‌ترین مناطق پیرامونی روسیه اسـت کـه در سیاست‌های منطقه‌ای مسکو دارای اهمیت است. سیاسـت خـارجی انفعـالی و اسـتراتژیک روسیه در قبال این کشورها طی سالیان نخستِ پس از فروپاشی شوروی باعث شد که سایر قدرت‌ها در پـی گسترش نفوذ خود در آسیای مرکزی باشند، اما روسیه همچنان مخالف حضور بازیگران خارجی در این مناطق است.

پاسخ ترک

Please enter your comment!
Please enter your name here