برگرفته از صفحۀ پارسی بی بی سی
صد روز کشتار؛ نسل کشی در رواندا چگونه انجام شد؟
در سال ۱۹۹۴ تنها در صد روز ، حدود هشتصد هزار نفر در رواندا توسط تندروهای قوم هوتو قتل عام شدند. هوتوها جمیعت اقلیت توتسی را هدف گرفته بودند و همین طور مخالفان سیاسی خود را، فارغ از اینکه از چه قومی بودند.

چرا شبه نظامیان هوتو میخواستند توتسیها را بکشند؟
نزدیک به هشتاد و پنج درصد از مردم رواندا هوتو ها هستند، ولی در گذشته، برای مدت طولانی اقلیت توتسی قدرت را در کشور در دست داشته است.
در سال ۱۹۵۹، هوتوها حکومت توتسی را سرنگون کردند و دهها هزار توتسی به کشورهای همسایه از جمله اوگاندا گریختند. یک گروه از توتسی ها در تبعید گروهی شورشی را تشکیل دادند به نام “جبهه میهنی رواندا” که همین گروه در سال ۱۹۹۰ به رواندا حمله کرد. جنگ تا سال ۱۹۹۳ و تا زمانی که توافق نامه صلح امضا شد ادامه یافت.
شب ششم آوریل ۱۹۹۴ به هواپیمای حامل جونال هابیا ریمانا رئیس جمهوری وقت رواندا و همتایش سیپرین نتاریامیرا رئیس جمهوری بوروندی که هر دو از قوم هوتو بودند شلیک شد. هواپیما سقوط کرد و همه سرنشینان آن کشته شدند.
تندروهای هوتو این اتفاق را به جبهه میهنی رواندا نسبت دادند و قتل عام سازمان دهی شده ای را علیه توتسی ها آغاز کردند. جبهه میهنی رواندا میگفت سقوط هواپیما توسط هوتوها برنامه ریزی شده بود تا بهانه ای برای آغاز نسل کشی باشد.
قتل عام چطور انجام شد؟
قتل عام بسیار منظم و سازمان یافته بود. اسامی سران مخالفان به شبه نظامیان داده میشد و سپس، آنها برای کشتار میرفتند. شبه نظامیان و جنگجویان نه تنها این عده را بلکه تمام اعضای خانواده شان را هم به قتل میرساندند. در جریان این قتل عام، همسایه ها همسایه های خود را کشتند و بعضی از مردان حتی همسران توتسی خود را به قتل رساند. به آنها گفته شده بود اگر این کار را نکنند خودشان کشته خواهند شد.
در آن زمان کارت های شناسایی مردم، قومیت آنها را نشان میداد. شبه نظامیان جاده ها را میبستند و توتسی ها را پیدا می کردند تا بکشند. بیشتر اوقات آنها برای کشتن توتسی ها از کاردهای بزرگ و سنگینی استفاده میکردند که خیلی از رواندایی هایی در خانه خود نگهداری میکنند. هزاران زن توتسی هم به عنوان برده جنسی به اسارت گرفته شدند.

آیا کسی سعی کرد قتل عام را متوقف کند؟
سازمان ملل و کشور بلژیک نیروهایی در رواند داشتند ولی به نیروهای سازمان ملل اجازه داده نشد که برای توقف قتل عام کاری بکنند. یک سال بعد از آنکه تعدادی از سربازان آمریکا در سومالی کشته شده بودند، آمریکا نمیخواست درگیر یک بحران دیگر در آفریقا شود.
بلژیک و اکثر حافظان صلح سازمان ملل نیز، بعد از آن که ده سرباز بلژیکی در رواندا کشته شدند این کشور را ترک کردند. فرانسه که از متحدان دولت هوتو بود، نیرویی را برای تشکیل یک منطقه امن به رواندا فرستاد، اما فرانسه هم متهم است که برای توقف نسلکشی در منطقه تلاش کافی نکرده است.
رئیس جمهور فعلی رواندا فرانسه را به سهم داشتن در نسل کشی متهم کرده است. اتهامی که پاریس آن را رد میکند.

چرا کشتار این قدر فجیع بود؟
رواندا همیشه جامعه ای به شدت تحت کنترل بوده است. در این کشور، همه چیز توسط راس هرم قدرت در هر منطقه تحت نظارت بوده است.
حزب وابسته به دولت، در آن زمان یک شاخه جوانان به نام “اینتراهاموه” داشت که آن گروه هم تبدیل به یک نیروی شبه نظامی شد که جریان نسل کشی را دنبال میکرد. سلاح و اطلاعات گروه هایی که باید هدف قرار میگرفتند به گروه های محلی داده میشد و آنها میدانستند دقیقا کجا باید هدفهایشان را پیدا کنند.
تندروهای هوتو یک ایستگاه رادیویی و روزنامه هایی را به راه انداخته بودند که نفرت پراکنی میکردند و مردم را با پیام هایی از جمله اینکه علف های هرز و سوسک ها را ریشه کن کنید به کشتن توتسی ها تشویق میکردند.
اسامی آنهایی که باید کشته میشدند در رادیو اعلام میشد. حتی راهبه ها و کشیش ها در کشتارها نقش داشتند. آنها ازجمله در کشتار مردمی دست داشتند که به کلیساها پناه برده بودند.


کشتار چطور به پایان رسید؟

جبهه میهنی رواندا متشکل از شورشیان توتسی که سازمان دهی منظمی داشت و توسط ارتش اوگاندا حمایت میشد، کم کم مناطق بیشتری را به تصرف در آورد و در چهارم ماه ژوئیه پایتخت کشور، کیگالی، را تصرف کرد. بعد از آن، حدود دو میلیون هوتو از میان غیرنظامیان و کسانی که در نسل کشی نقش داشتند، به جمهوری دموکراتیک کنگو که آن زمان زئیر خوانده میشد پناه بردند.
گروه های مدافع حقوق بشر میگویند جبهه میهنی رواندا بعد از به دست گرفتن قدرت هزاران نفر از غیرنظامیان هوتو را کشت و حتی نیروهایش برای کشتار کسانی که در نسلکشی نقش داشتند به جمهوری دموکراتیک کنگو رفتند. جبهه میهنی رواند این اظهارات را رد میکند.
در جمهوری دموکراتیک کنگو، هزاران نفر از وبا مردند و گروه های امدادی متهم شدند که بیشتر کمک هایشان در نهایت به دست شبه نظامیان هوتو میرسیده و نه مردمی که به آن نیاز داشتند.

در جمهوری دموکراتیک کنگو چه اتفاقی افتاد؟
نسل کشی در رواندا به صورت مستقیم باعث دو دهه نا آرامی در جمهوری دموکراتیک کنگو شد. این نا آرامی ها تاکنون به بهای از دست رفتن جان پنج میلیون نفر تمام شده است.
دولت رواند که امروز توسط جبهه میهنی رواندا اداره میشود دو بار به جمهوری دموکراتیک کنگو حمله کرده و همواره این همسایه بسیار بزرگتر خود را متهم کرده است که به شبه نظامیان هوتو اجازه می دهد در خاکش عملیات انجام دهند. رواندا همچنین نیروهای محلی توتسی را مسلح کرده است.

وضعیت رواندا حالا چگونه است؟
رهبر جبهه میهنی رواندا و رئیس جمهور این کشور پل کاگامه به خاطر رشد اقتصادی بالای رواندا در سال های گذشته تحسین شده است. او همچنین سعی کرده است که رواندا را تبدیل به یک قطب تکنولوژیک مهم کند و خودش هم در توئیتر بسیار فعال است.
ولی منتقدانش میگویند او مخالفان را تحمل نمیکند و چندین تن از مخالفان دولت او به علل نامعلومی مرده اند. تقریبا دو میلیون نفر در دادگاه های محلی رواندا به اتهام دست داشتن در قتل عام و نسل کشی محاکمه شدهاند و رهبران اصلی آنها هم در یک دادگاه سازمان ملل در کشور همسایه تانزانیا محاکمه شده اند.
صحبت در مورد قومیت، امروز در رواندا غیرقانونی است. دولت میگوید میخواهد از وقوع خونریزی های بیشتر در کشور جلوگیری کند. ولی عدهای میگویند دولت جلوی آشتی ملی واقعی را می گیرد و فقط می خواهد سرپوشی بر تنش های موجود بگذارد و این، ممکن است در آینده به فوران مجدد خشمهای سرکوب شده بینجامد.
نسلکشی رواندا: مراسم بیست و پنجمین سالگرد برای صد روز آغاز شد

امروز (یکشنبه ۷ آوریل/۱۸ فروردین) مراسم بیست و پنجمین سالگرد نسلکشی رواندا در این کشور به مدت صد روز آغاز شد.
مردم رواندا مدت ۱۰۰ روز یعنی مدت زمانی که قتلعام گروهی ۸۰۰ هزار نفر از مردم رواندا ادامه داشت، مراسم یادبود و سوگواری برگزار خواهند کرد.
در سال ۱۹۹۴ فقط در صد روز، حدود هشتصد هزار نفر در رواندا توسط تندروهای قوم هوتو قتل عام شدند. هوتوها اقلیت توتسی و همین طور مخالفان سیاسی خود را، فارغ از اینکه از چه قومی بودند، هدف قرار داده و قتلعام کردند.
پل کاگامه، رئیس جمهور ۶۱ ساله روندا این مراسم را با روشن کردن یک مشعل در محل یادبودی که گفته می شود نزدیک به ۲۵۰ هزار نفر در آن به خاک سپرده شدهاند، آغاز کرد .
این مشعل مدت صد روز روشن خواهد ماند.
- صد روز کشتار؛ نسل کشی در رواندا چگونه انجام شد؟
- پیامدهای نسل کشی ۱۹۹۴ در رواندا
- اصلی ترین عامل نسل کشی رواندا محکوم شد
- سناتور برجسته کانادایی به علت ‘خاطرات نسلکشی روآندا’ استعفا داد
- یکی از متهمان نسل کشی توتسی ها در رواندا بازداشت شد
- ‘نبش قبر اجباری’ قربانیان نسل کشی رواندا
پل کاگامه، رئیس جمهور، رهبری گروهی شورشی به نام جبهه میهنی رواندا را بعهده داشت که به کشتارجمعی خاتمه داد و از آن زمان تاکنون ریاست جمهوری کشورش را بعهده دارد.
در مراسم یادبود بعضی از رهبران کشورهای عمدتا آفریقایی شرکت خواهند کرد.
چارلز میشل نخست وزیر بلژیک، کشوری که رواندا جزو مستعمراتش بوده و هم چنین یک نماینده رواندایی تبار مجلس فرانسه بعنوان نمایندگان این دو کشور در این مراسم شرکت خواهند کرد.
امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه، که در این مراسم شرکت نخواهد کرد اما هیاتی متشکل از چند کارشناس را برای تحقیق درباره نقش فرانسه در نسلکشی رواندا تعیین کرده است.

کشتار چه گونه آغاز شد؟
شب ششم آوریل ۱۹۹۴ به هواپیمای حامل جونال هابیا ریمانا رئیس جمهوری وقت رواندا و همتایش سیپرین نتاریامیرا رئیس جمهوری بوروندی که هر دو از قوم هوتو بودند شلیک شد. هواپیما سقوط کرد و همه سرنشینان آن کشته شدند.
تندروهای هوتو این اتفاق را به جبهه میهنی رواندا، نسبت دادند و قتلعام سازماندهی شده ای را علیه توتسی ها آغاز کردند
جبهه میهنی رواندا میگفت سقوط هواپیما توسط هوتوها برنامه ریزی شده بود تا بهانهای برای آغاز نسل کشی باشد.

بازماندگان این قتلعام گروهی، با وجود گذشت یک ربع قرن از آن، هنوز به خوبی جزئیات کشتاری را که شاهد آن بودند به یاد می آورند و از جراحات روحی این فاجعه التیام پیدا نکرده اند.
کشتار چه گونه پایان یافت
جامعه بین المللی تلاش عمده ای برای پایان دادن به کشتار توتسی ها انجام نداد. بلژیک و اکثر حافظان صلح سازمان ملل نیز، بعد از آن که ده سرباز بلژیکی در رواندا کشته شدند این کشور را ترک کردند. فرانسه که از متحدان دولت هوتو بود، نیرویی را برای تشکیل یک منطقه امن به رواندا فرستاد، اما فرانسه هم متهم است که برای توقف نسلکشی در منطقه تلاش کافی نکرده است.
اما جبهه میهنی رواندا متشکل از شورشیان توتسی که سازمان دهی منظمی داشت و توسط ارتش اوگاندا حمایت میشد، کم کم مناطق بیشتری را به تصرف در آورد و در چهارم ماه ژوئیه پایتخت کشور، کیگالی، را تصرف کرد. بعد از آن، حدود دو میلیون هوتو از میان غیرنظامیان و کسانی که در نسل کشی نقش داشتند، به جمهوری دموکراتیک کنگو که آن زمان زئیر خوانده میشد پناه بردند.
نیروهای جبهه میهنی رواندا در ژوئیه ۱۹۹۴ پایتخت را به تصرف در آوردند و به کشتار توتسیها خاتمه دادند.

تقریبا دو میلیون نفر در دادگاه های محلی رواندا به اتهام دست داشتن در قتل عام و نسل کشی محاکمه شدهاند و رهبران اصلی آنها هم در یک دادگاه سازمان ملل در کشور همسایه تانزانیا محاکمه شده اند.
اوضاع کنونی رواندا
سایه این نسلکشی همچنان برسر مردم رواندا سنگینی میکند. اما صحبت درباره قوم گرایی غیرقانونی است.
روندا از نظر اقتصادی پیشرفت قابل توجهی داشته است .
رئیس جمهور رواندا با سیاست ترغیب رشد سریع و پیشرفت تکنولوژی باعث رونق اقتصادی این کشور شده است.
او در انتخابات سال ۲۰۱۷ با گرفتن ۹۸.۶۳% آرای مردم برای بار سوم رئیس جمهور شد.
بانک عمران آفریقا رشد اقتصادی رواندا را ۷.۲% در سال ۲۰۱۸ گزارش کرده است.
باوجود این منتقدان پل کاگامه، رئیس جمهور روندا او را شخصی مستبد میدانند که تحمل مخالفان خود را ندارد.

ده ها هزار زن در نسل کشی سال ۱۹۹۴ در رواندا شرکت داشتند اما نقش آنها به ندرت مورد بحث قرار میگیرد.
ناتالیا اویوسکا با چند نفر از این زنان در زندان گفتگو کرده است.

همهچیز برای فورچونت موکانکورانگا از روال عادی آب آوردن برای صبحانه شروع شد و به آنجا رسید که دست به قتل زد.
او در لباس نارنجیرنگ زندان و با صدایی خفه و آرام اتفاقات آن صبح یکشنبه، ۱۰ آوریل ۱۹۹۴ را به خاطر میآورد.
در راه، او به گروهی از مهاجمان برخورد که دو مرد را وسط خیابان میزدند.
زن ۷۰ ساله به خاطر میآورد:”وقتی آن دو نفر روی زمین افتادند، من چوبی برداشتم و گفتم “توتسیها باید بمیرند!” بعد یکی یکی آنها را زدم… من یکی از قاتلان بودم.”
- پیامدهای نسل کشی ۱۹۹۴ در رواندا
- بیست و پنجمین سالگرد نسلکشی ۸۰۰ هزار نفر از مردم رواندا
- مظنون نسلکشی در رواندا در فرانسه دستگیر شد
یادآوری مدام قتل
این فقط دو نمونه از ۸۰۰ هزار قتل جامعه اقلیت توتسی و همچنین هوتوهای میانهرو بود که در ۱۰۰ روز اتفاق افتاد.
موکانکورانگا، که خود از اقلیت هوتو است، پس از شرکت در کشتار آن دو مرد، به خانه نزد هفت فرزندش بازگشت در حالی که عمیقاً احساس شرمساری میکرد. تصویرهای صحنهٔ جنایت او را رها نمیکرد و مدام ذهنش را تسخیر کرده بود.
او میگوید:”من مادرم. من والدین یک بچه دیگر را کشته بودم”.
چند روز پس از آن، دو کودک هراسان توتسی که والدین آنها با ضربههای کارد و قمه به قتل رسیده بودند، درِ خانهٔ او را زدند و از او پناه خواستند.
“احساس گناه”
او بدون کمترین تردید آنها را در انباری پنهان میکند تا از کشتار جان به دربرند. موکانکورانگا میگوید: “با اینکه این بچهها را نجات دادم، باز هم از قتل آن دو مرد احساس عذاب وجدان میکردم. کمک به بچهها از احساس گناه من کم نکرد”.
او یکی از حدود ۹۶ هزار زنی است که به دلیل شرکت در نسلکشی محکوم شد. بعضی از آنها بزرگسالان را به قتل رسانده بودند مثل خود موکانکورانگا، بعضی بچهها را کشته بودند و بعضی از آنها مردان دیگر را ترغیب به تجاوز و کشتار کرده بودند.
بین آوریل تا ژوئیه ۱۹۹۴، در فاصلهٔ ۱۰۰ روز ۸۰۰ هزار رواندایی به قتل رسیدند.
شامگاه ۶ آوریل ۱۹۹۴، هواپیمای حامل جوونال هابیاریمانا رئیسجمهور وقت رواندا که هوتو بود، پیش از رسیدن به فرودگاه کیگالی، پایتخت این کشور، بر اثر شلیکی سقوط کرد.
اگرچه هویت عاملان این ترور هرگز مشخص نشد اما تندروهای هوتو بلافاصله آن را به گردن شورشیان توتسی انداختند و به آنها حمله کردند. در چند ساعت، هزاران هوتو، که بر اثر دهها سال تبلیغات نفرتپراکنانه قومی آماده بودند، در یک اقدام هماهنگ سازمانیافته برای کشتار به هم پیوستند.
مشارکت زنان در این کشتار، کلیشهٔ رایج زن در رواندا به عنوان پناه و پشتیبان و صدایی آرامشبخش را زیر سوال برد.
ریگین ابانیوز،از سازمان “دوباره هرگز”، سازمانی غیردولتی برای پیشبرد صلح و دوستی، میگوید:”خیلی سخت است فهمیدن مادری که بچههای خودش را دوست دارد و به خانهٔ همسایهاش میرود و بچههای او را میکشد”.
وقتی جرقهٔ این جنایتهای فجیع روشن شد، هزاران زن هم به عنوان عامل قتل و خشونت همپای مردان وارد عمل شدند.

پائولین نیراماسوهوکو، وزیر پیشین امور زنان و خانواده، یکی از معدود زنان رواندایی بود که موقعیت قدرتمندی در صحنهٔ سیاسی سراسر مردانهٔ این کشور در اختیار داشت.
او نقش مهمی در سازماندهی نسلکشی برعهده داشت.
در سال ۲۰۱۱، دادگاه بینالمللی کیفری برای رواندا او را به جرم نسلکشی مجرم شناخت. او تنها زنی است که تاکنون به جرم تشویق به تجاوز، به جنایت علیه بشریت محکوم شده است.
نیراماسوهوکو، مسئولیت فرماندهی شبه نظامیانی را برعهده داشت که به زنان توتسی در ادارهٔ بخشداری شهر بوتیر تجاوز کردند.
در همان زمان که او در رأس قدرت چنین میکرد، بعضی از زنان عادی رواندا هم مردان را به کشتار و تجاوز تشویق و ترغیب میکردند.
زنان دیگر هم از هیچ وسیلهٔ ممکن برای کشتار همسایگان خود رویگردان نبودند.
هیچ برنامهٔ بازپروری جداگانهای برای زنانی که مرتکب نسلکشی شدند وجود ندارد و بسیاری از آنها تلاش میکنند جنایتی که مرتکب شدهاند را با ادراک سنتی از نقش زن به نوعی تطبیق دهند.
دو دیدگاه به کشتار
مارتا موکاموشینزیمانا مادر پنج فرزند است که به تنهایی بار جرم و جنایت خود را به مدت ۱۵ سال کشیده است. در سال ۲۰۰۹ خود را مقامات قضایی معرفی کرد، چون دیگر طاقت زندگی زیر بار عذاب وجدان جنایاتی که مرتکب شده بود را نداشت.

این افراد وقتی ناچار میشوند به عزیزانشان بگویند که چگونه در نقش مراقبت و محافظت مادرانهٔ خود کوتاهی کردهاند، به شدت احساس شرمساری میکنند.
گریس داوانی، مدیر زندان زنان در نگوما در استان شرقی رواندا میگوید: “زمان، اصلیترین وسیلهٔ بازپروری است که به کار میبریم. ما به آنها هر قدر لازم باشد زمان میدهیم تا حرفهایشان را بشنویم و آنها را به نقطهای برسانیم که به جرم خود اعتراف کنند”.
موکاموشینزیمانا، که در اتاق کوچک و خالی و زندان نشسته است در حالی که گاهی گریه میکند میگوید:”چون خانهٔ من در کنار جادهٔ اصلی بود، من صدای همه سوتها را میشنیدم و میدیدم که همسایههای توتسی مرا جمع میکنند و به طرف کلیسا میبرند”.
هزاران توتسی، در داخل و اطراف کلیسای کاتولیک استان نایاماشکه به زور جای داده شده بودند و به مدت یک هفته تلاش میکردند زنده بمانند. استانیسلوس کاییترا، که حالا ۵۳ سال دارد، یکی از معدود نجاتیافتگان است. روی بازوی او آثار چندین زخم بزرگ و بدشکل بر اثر انفجار نارنجک دیده میشود.
آقای کاییترا که با پنهان کردن خودش زیر اجساد افراد دیگر جان سالم به در برده است میگوید:”یادم میآید زنی سنگ جمع میکرد و به مردان میداد که به طرف ما پرت کنند. مردان تیراندازی هم میکردند، نارنجک پرت میکردند و روی مردم بنزین میریختند و آنها را آتش میزدند. بعد از آن هم به کلیسا حمله کردند و شروع کردند ما را با چوب و چماق زدن و کشتن”
موکاموشینزیمانا میگوید که حس میکرد که ناگزیر از اطاعت دستورات است.
موکاموشینزیمانا که فقط دو هفته پیش از آنکه در سال ۲۰۰۹ زندانی شود، فرزندی به دنیا آورده بود و هیچکدام از بستگانش حاضر نشدند که از ۵ فرزند او نگهداری کنند، میگوید:”من بچهام را به پشتم بستم و به گروهی که سنگ جمع میکردند تا آدمهایی که در کلیسا پنهان شده بودند را بکشند، پیوستم”.

فیدل داییسابا، دبیر اجرایی کمیسیون وحدت و آشتی ملی رواندا میگوید:”نسلکشی جنایتی علیه همهٔ جوامع است. نه فقط کرامت و ارزش قربانیان را زیر پا میگذارند بلکه ارزش و کرامت مجرمان را هم نابود میکند و این مجرمان هم نیاز به درمان دارند”.
زنانی که در کشتار دست داشتند و حقیقت را گفتهاند تشویق میشوند که نامههایی به خانوادهها و بستگان قربانیان خود بنویسند تا گام به گام اعتماد از کفداده را بازیابند.
وقتی از زندان آزاد میشوند، زنانی که چنین جنایتهایی مرتکب شدهاند، با چالشهای دشواری در راه ارتباط دوبارهٔ خود با مردان روبرو هستند.
بعضی از این مردان دوباره ازدواج کردهاند و زنان را از دارایی خود محروم کردهاند. فضاهای خانوادگی پذیرای آنها نیست و نزدیکترین افراد خانواده آنها را طرد میکنند.
تأکید بسیاری بر این نکته هست که درمان نیاز به زمان دارد و هنوز زندانیانی هستند که تمایلی به رد ایدئولوژی و نفرتهای قومی ندارند.
آقای داییسابا میگوید: “بله هنوز کسانی هستند که نمیپذیرند مجرم هستند. این آدمها انعطافناپذیرند اما تعدادشان رو به کاهش است”.
“نمیتوانستم جلوی گریهام را بگیرم”
فورچونت موکانکورانگا چهار سال پس از محکومیتش در سال ۲۰۰۷ جرأت آن را پیدا کرد که به جرمهای خود اعتراف کند.
او به خاطر میآورد که چقدر به او فشار آمد تا از پسر یکی از قربانیانش طلب بخشش کند.
او میگوید :” برخلاف انتظارم او در ملاقات با من خوشرو و مشتاق بود و من وقتی او را در آغوش گرفتم نتوانستم جلوی اشکهایم را بگیرم”.
اکنون موکانکورانگا با دلواپسی چشم به آینده دوخته است با این امید که بتواند دوباره پیوندهای سست خود با عزیزانش را محکم کند.
او همچنین میگوید:”وقتی به خانه برگردم، با آرامش در کنار خانوادهام زندگی میکنم و با مردم مهربانتر و با مدارای بیشتری رفتار میکنم. من دارم تاوان جرمی را که مرتکب شدم میدهم. قرار نبود من به عنوان مادر در زندان باشم”.
اصلی ترین عامل نسل کشی رواندا محکوم شد

دادگاه کیفری بین المللی “تئونسته باگاسورا” یکی از سرهنگ های سابق ارتش رواندا را به زندان ابد محکوم کرده است. باگاسورا به اتهام طراحی کشتار افراد قبیله توتسی و افراد میانه رو قبیله هوتو محکوم شده است.
بر اساس حکم اين دادگاه که در تانزانيا برگزار شده، تئونسته با گاسورا و سه نفر دیگر از اعضای ارشد ارتش ” به توطئه چینی برای انقراض جمعیت توتسی و افراد مخالف خود” مبادرت کرده اند. به این ترتیب آنها اصلی ترین طراحان نسل کشی رواندا محسوب می شوند.
در سال 1994 ظرف تنها 100 روز حدود 800 هزار نفر از اهالی اقلیت قومی توتسی و اعضای میانه رو قوم هوتو به دست شبه نظامیان هوتو به قتل رسیدند.
به گفته دادستانی، آنها طرح ریزی برای قتل عام را از 1990 شروع کردند و يک سال بعد پیش نویس طرحی را بین اعضای ارتش پخش کردند که در آن توتسی ها ” دشمن اصلی ” توصیف شده بودند.
گفته می شود آقای باگاسورا در سازماندهی دسته های موسوم به “اينتراهاموه”، که به کشتار افراد قبيله توتسی دست می زدند و نيز توزیع اسلحه و قمه، ابزار اصلی کشتار بین آنها، دست داشته است.
باگاسورا که از 1996 تا کنون در بازداشت به سر برده، در کامرون دستگیر شد. او در حال حاضر 67 سال دارد. به گفته دادستان، آقای باگاسورا پس از سرنگونی هواپيمای حامل جوونال هابی آريمانا، رئيس جمهوری هوتوی رواندا، در ششم آوريل 1994 کنترل ارتش را در دست گرفت.
نسل کشی در رواندا مانند قتل عام يهوديان در جنگ جهانی دوم از جمله فجيع ترين وقايع تاريخی قرن بيستم محسوب می شود و عواقب آن در منطقه به خصوص در جمهوری دموکراتیک کنگو هنوز کاملا محسوس است.
بعضی از شبه نظامیان هوتو که در نسل کشی دست داشتند از مرز گریخته و وارد جمهوری دموکراتیک کنگو شدند. شورشیان توتسی نیز که گفته می شود از سوی دولت رواندا حمایت می شوند به درگیری مسلحانه با آنها مشغولند. در نتیجه این درگیری 300 هزار نفر در کنگو آواره شده اند.
در دادگاهی جداگانه که روز پنجشنبه در رواندا برگزار شد، پروتایس زیگیرایرازو برادر همسر رییس جمهوری سابق این کشور نیز به اتهام دست داشتن در قتل عام به 20 سال زندان محکوم شد.