پروپاگاندا دو هزار سال پیش چگونه بود؟

0
1053

 

پروپاگاندا دو هزار سال پیش چگونه بود؟

آگوستوسمجسمه آگوستوس

بر خلاف بیشتر آدم‌ها که با سیر وقایع پیش می‌روند، افراد خیلی کمی استثنائا موفق می‌شوند جریان را تغییر دهند و مسیر تاریخ را عوض کنند. پروپاگاندا معمولا کلید موفقیت این افراد بوده است.

همه ما تحت تاثیر پروپاگاندا هستیم، دیدنش بعضی وقت‌ها آسان است و گاه چنان نهفته که حتی از آن آگاه هم نمی‌شویم.

پروپاگاندا هزاران سال سابقه دارد و یکی از برجسته‌ترین بکارگیرندگان آن در دنیای قدیم، آگوستوس اولین امپراتور روم بود.

واژه پروپاگاندا اغلب به معنایی توهین‌آمیز به کار گرفته می‌شود اما از پروپاگاندا می‌توان استفاده مثبت هم کرد. من این واژه را در معنای وسیع آن به کار می‌گیرم، به معنای فرستادن پیامی با هر وسیله‌ای به قصد تاثیر گذاشتن بر نظر دیگران.

آگوستوس کمی بیش از دو هزار سال پیش امپراتور روم بود و پروپاگاندا را به اشکال مختلفی به کار گرفت؛ در ترفندهای سیاسی، در بناها، مجسمه‌ها، تاریخ، شعر، سکه، برنامه احیای اخلاقی، “نان و سیرک”، در نام و عنوان خودش و حتی در تفسیرش از ظهور یک دنباله‌دار در آسمان.

آگوستوس وقتی تنها رقیبش، مارک آنتونی را ۳۱ سال پیش از میلاد مسیح در نبرد آکتیوم شکست داد، حاکم بلامنازع امپراتوری روم شد و تا زمان مرگ، سال ۱۴ بعد از میلاد مسیح، در همین مقام ماند. مارک آنتونی پس از این شکست خودکشی کرد.

پیش از آگوستوس، رم پانصد سال جمهوری بود، این جمهوری مردم‌سالار نبود، اُلیگارشی بود، یعنی حکومت در دست عده‌ اندکی بود اما طوری طراحی شده بود که هیچ مردی نتواند به تنهایی قدرت را قبضه کند.

پیش از جمهوری، پوشیده در غبار زمان، پادشاهانی در روم حکومت می‌کردند که تا قرن‌ها بعد به خودکامه‌گانی بی‌رحم معروف بودند. آگوستوس همیشه محتاط بود از عنوانی استفاده نکند که نشان دهد او فقط اسمش شاه نیست. او عنوانی متواضعانه برگزید: “شهروند اول”.

مجسمه جولیوس سزار در پارکی در ورشو پایتخت لهستانحق نشر عکسGETTY IMAGES
Image captionمجسمه جولیوس سزار در پارکی در ورشو پایتخت لهستان

آگوستوس ۶۳ سال قبل از میلاد مسیح به دنیا آمد و در زمان نوجوانی‌اش، رم درگیر جنگ داخلی خونینی بود. برنده آن نبرد، جولیوس سزار، ۴۴ سال قبل از میلاد مسیح خود را دیکتاتور مادام‌العمر اعلام کرد که باعث شد کمی بعد گروهی از اشراف رم او را به قتل برساندند.

قتل جولیوس سزار و وصیت‌نامه‌اش، همه چیز را برای آگوستوس تغییر داد که در آن موقع حتی اسمش هم آگوستوس نبود، نام او در بدو تولد گایوس اُکتاویوس بود و جولیوس سزار دایی مادرش بود. رابطه جولیوس سزار با نوه خواهرش نزدیک نبود اما تصمیم گرفت او را وارث خود کند و این را در وصیت‌نامه‌اش قید کرد.

آگوستوس در ۱۸ سالگی پول و عنوان جولیوس سزار را به ارث برد. او نامی تازه برگزید، گایوس جولیوس سزار. مارک آنتونی زمانی به طعنه گفته بود: “او پسربچه‌ای است که همه چیزش وام‌دار نام جولیوس سزار است.”

آگوستوس جوانی جاه‌طلب بود و بلوغ سیاسی شگفت‌انگیزی از خود نشان می‌داد اما این هم درست است که در ابتدا موفقیتش را مدیون نام و نسبتش با سزار بود.

سزار در میان شهروندان عادی رم محبوب بود، شاید تا حدی برای اینکه آن‌ها را با نان و سیرک راضی نگه می‌داشت. زمانی که در اجرای وصیت‌نامه و انتقال دارایی‌های جولیوس سزار وقفه افتاد، آگوستوس قرض کرد تا به هر شهروند پولی بدهد و با نمایش‌‌های پر زرق و برق جنگ گلادیاتورها و جانوران وحشی آنها را سرگرم کند، همان سیاست نان و سیرک.

آگوستوسحق نشر عکسGETTY IMAGES
Image captionآگوستوس

یک بار حین مسابقاتی که به افتخار جولیوس سزار برپا می‌شد دنباله‌داری در آسمان پدیدار شد. دنباله‌دارها را آن زمان بدشگون می‌پنداشتند. آگوستوس در حرکتی هوشمندانه اعلام کرد این دنباله‌دار، جولیوس سزار است که به آسمان‌ها عروج می‌کند و بعد مجسمه جولیوس سزار در وسط شهر رم را به ستاره‌ای مزین کرد. آن دنباله‌دار هنوز هم به دنباله‌دار جولیوس معروف است.

آگوستوس در تمام دوران حکومتش از هیچ خرجی برای برگزاری جشن و نمایش برای توده‌های رمی فروگذار نکرد؛ پروپاگاندایی موثر در تمام دوران حکم‌رانی‌اش.

کمی بعد، آگوستوس جولیوس سزار را خدا خواند و به نام خودش که در آن زمان گایوس جولیوس سزار بود این عبارت را افزود،divi filius، پسر خدا.

بعد آگوستوس نام جولیوس سزار ِ اینک مقدس را بر یکی از ماه‌های سال گذاشت، ژوئیه. چند دهه بعد، وقتی آگوستوس هنوز زنده بود، این افتخار نصیب خودش شد و نامش را روی یکی دیگر از ماه‌های سال گذاشتند، آگوست یا اوت.

از قتل جولیوس سزار تا شکست مارک آنتونی -سیزده سال بعد- آگوستوس تقریبا بی‌وقفه در جنگ بود، ابتدا در کنار مارک آنتونی بعد رو در روی او.

آنتونی و کلئوپاترا، آخرین فرعون بطلمیوسی مصر باستانحق نشر عکسGETTY IMAGES
Image captionآنتونی و کلئوپاترا، آخرین فرعون بطلمیوسی مصر باستان

در این مقطع آگوستوس جنگ‌سالاری بی‌رحم و خون‌ریز بود و دستور قتل مخالفان سیاسی‌اش را صادر می‌کرد و حتی گفته می‌شد با دست خودش چشم کسی را از کاسه در آورده است. او ترس به دل‌ها می‌انداخت.

آگوستوس از پروپاگاندا استفاده کرد تا مارک آنتونی را بخاطر نفوذ معشوقش کلئوپاترا، ملکه مصر بر او تحقیر کند. هوراس به هجو سرود:

“چنین شرمی را که

زنی یک رومی را

به بردگی گرفته،

نسل‌های آینده باور نخواهند کرد.”

پس از شکست مارک آنتونی، آگوستوس دیگر رقیبی نداشت. پیام اصلی او در توجیه حکم‌رانی‌اش این بود که فقط او می‌تواند بعد از این همه جنگ، صلح را به ارمغان بیاورد.

آگوستوس در ۴۵ سال حکومتش از شیوه‌های مختلف پروپاگاندا استفاده کرد و در متقاعد کردن مردم عجیب موفق بود. او چند امتیاز داشت، پول، انحصار ابزار پروپاگاندا و زمان کافی برای فراگیر کردن پیامش.

برای آگوستوس بسیار مهم بود که خود را حاکمی مشروع تصویر کند. نزدیک به پانصد سال بود که یک فرد به تنهایی بر رم حکومت نکرده بود. ژولیوس سزار دقیقا به همین دلیل کشته شد که اعیان رم نپذیرفتند کسی چنین قدرتی داشته باشد.

جولیوس سزار را شصت نفر با ۲۳ ضربه چاقو در سنای رم کشتندحق نشر عکسGETTY IMAGES
Image captionجولیوس سزار را شصت نفر با ۲۳ ضربه چاقو در سنای رم کشتند

اما آگوستوس ترفندی کم‌نظیر از آستین بیرون کشید. استدلال قانع کننده می‌توانست این باشد که قدرت او مطلق است چون مردم این را خواسته‌اند.

او ۲۷ سال پیش از میلاد مسیح در سنای روم نطقی کرد که دیون کاسیوس درباره‌اش نوشت: “او می‌خواست مردم داوطلبانه حاکمیت مطلقش را تائید کنند تا به نظر نیاید که بر خلاف میل باطنی‌شان مجبور به این کار شده‌اند.”

آگوستوس به سنای رم گفت: “خود البته می‌بینید که در توان من هست بر شما حکومت کنم اما دیگر نباید شما را رهبری کنم، خیر، من کاملا ترک مقام می‌کنم و بتمامی همه چیز را به شما وامی‌گذارم.”

همانطور که آگوستوس برنامه‌ریزی کرده بود این نطق با فریاد سناتورها همراه شد که برای “دولت پادشاهی التماس می‌کردند” و همانطور که قرار بود به نظر برسد، آگوستوس مجبور شد که قدرتش را مطلقه کند.

در همین مراسم بود که با تصویب سنا، لقب آگوستوس به “پادشاه” اعطا شد. ۲۵ سال بعد، وقتی آگوستوس هنوز زنده بود، لقبی دیگر به او اعطا شد، پدر ملت.

برنامه آگوستوس تغییر فرهنگ رم و امپراتوری‌اش بود. او از رمی‌ها خواست به ارزش‌های سنتی از دست رفته بازگردند: سادگی، خودکفایی، تربیت سخت‌گیرانه، نظم، خدمت به خانواده، شجاعت، همت و فداکاری.

آگوستوس خود را الگوی این ارزش‌ها معرفی می‌کرد؛ زندگی “معتدل و راحتی” داشت و با اینکه ثروتمندترین مرد زنده زمان بود، با بریز و بپاش متظاهرانه، عیش و عشرت نمی‌کرد. او خود را از نو تعریف می‌کرد، نه دیگر جنگ‌سالاری بی‌رحم.

میدان آگوستوس در رمحق نشر عکسGETTY IMAGES
Image captionمیدان آگوستوس در رم

آگوستوس قانونی وضع و زنا را جرم اعلام کرد. این برایش دردسر عظیمی ایجاد کرد چون اول دخترش جولیا و ده سال بعد نوه‌اش به همین نام، معلوم شد که زنا کرده‌اند. هر دو تبعید شدند.

آگوستوس آداب و رسوم مذهبی را احیا کرد. معابد را به خدایان رومی برگرداند و معابد جدید بنا کرد. در سراسر امپراتوری، حاکمان محلی کاری را که آگوستوس در رم کرده بود تکرار کردند و نیایش‌گاه‌هایی ساختند برای “رم و آگوستوس”. آگوستوس که بعد از مرگش به جایگاه خدایی ارتقا یافت، اجازه نداد کسی در زمان حیاتش او را بپرستد اما این استثنا را قائل شد که قرین کردن نامش با رم مجاز باشد به شرط آنکه مراسم نیایش در رم نباشد.

نه فقط در معابد بلکه در نیایش‌گاه‌های خانگی هم میلیون‌ها نفر برای این آگوستوس اسطوره‌ای و نظرکرده کائنات دعا می‌کردند.

آگوستوس به خود می‌بالید که رم را از شهری خشتی به شهری مرمرین تبدیل کرده است. در زمان حکومت او رم متحول شد و تمام امپراتوری هم از آن تقلید کرد. بناهای‌های باشکوه از جمله آرام‌گاه مجلل خودش، دیگران را به تحسین و شگفتی وامی‌داشت، درست مثل سازه‌های کم‌زرق‌وبرق‌تر اما دگرگون‌کننده‌ای مثل ساختن آبخوری در شهر و شبکه فاضلاب. معماری و بنا یکی از اشکال نیرومند پروپاگاندا است.

آگوستوسحق نشر عکسGETTY IMAGES
Image captionسکه آگوستوس پدر ملت

شاعران هم در وصف جلال و جبروت امپراتور می‌سرودند. ویرجیل حماسه‌ای ملی نوشت، انه‌اید، و تاریخ رم را از بدو تاسیس روایت کرد. نسب آگوستوس را پی‌ گرفت که به خدایان ‌رسید و دوران او را همان طور که از پیش مقدر شده بود محصول عنایت ملکوتی دانست:

“اینک مردی که این همه شنیده‌اید آمدنش پیامبرگونه بوده

اینک این او

سزار آگوستوس

پسر خدا

مردی که سالیان طلایی را به کشتزارهای لاتیوم بازگرداند

و امپراتوری روم را به سرزمین‌های آن سوی ستارگان گسترش داد.”

در سراسر امپراتوری روم، مجسمه‌ها‌ و نقاشی‌ها‌ با شباهتی اسطوره‌ای به آگوستوس، تکثیر می‌شدند، حتی روی جواهر و ظروف غذا و هر وسیله خانگی که تولید انبوه می‌شد. همه سکه‌هایی که دست به دست می‌گشتند تصویر آگوستوس را داشتند. از دیدن هر روزه او گریزی نبود.

آگوستوس دیکتاتوری نظامی بود که با بی‌رحمی قدرت را به چنگ آورد، با انواع پروپاگاندا حکومتش را مشروع و خود را در قالبی دیگر تصویر کرد؛ پدر ملت. میراث او قرن‌ها بعد از مرگش پابرجا ماند.

آگوستوس و (مرگ) دموکراسی

0
این مطلب به بوک‌مارک‌ها اضافه شد
این مطلب از بوک‌مارک‌ها حذف شد

در بیشتر منابع تاریخی از اوکتاویان -که سپس نام خود را به آگوستوس سزار (به معنای باشکوه) تغییر داد- بعنوان یکی از بزرگترین مغزهای سیاسی و نظامی یاد می‌کنند. ولیکن بزرگترین میراثِ آگوستوس تصویری است که از خود -و امپراطوری‌اش- بجای گذاشته.

اسامی اکثر ماه‌های سال برگرفته از نام ایزدان باستانی (مانند مارچ/مارز، خدای جنگ) است. با این وجود دو انسان فانی در طول تاریخ موفق شده‌اند تا در کنار خدایان قرار بگیرند: ژولیوس سزار (جولای) و آگوستوس سزار (آگوست). امروزه، اکثر مردم به واسطه‌ی محصولات متنوعِ پاپ کالچر با ژولیوس سزار آشنایی دارند اما کمتر کسی آگوستوس را می‌شناسد. شاید چون شکسپیر هرگز برای خود آگوستوس نمایشنامه‌ای ننوشت و صرفاً از او بعنوان شخصیتی فرعی در نمایش‌نامه‌های ژولیوس سزار و آنتونی و کلئوپاترا استفاده کرد.

البته که نمی‌توانیم شکسپیر را بخاطر زندگیِ بی‌تراژدی آگوستوس مقصر بدانیم اما نباید اهمیت و تآثیرش را هرگز نادیده بگیریم. خصوصاً الان بیش از هر زمان دیگری ما درگیر تقابل سیستم‌های سیاسی مختلف هستیم که همگی میراثی از روم باستان و دستاوردهای آگوستوس محسوب می‌شوند.

پس بگذارید یادداشتم را با این سوال شروع کنم:

 

آگوستوس کی بود؟

 

«به گذشته بنگر. نظارهگر ظهور و سقوط امپراطوریها باش و آنگاه میتوانی به همان روشنی آینده را نیز ببینی.»
_مارکوس اورلیوس آنتونینوس آگوستوس (سزار روم)

 

پادشاهِ روم

مردمِ سلطنت‌ستیزِ روم بیش از چهار قرن در جمهوری رآی‌محوری زندگی کرده بودند که از هرگونه مونارشی و پادشاهی به دور بود. سران مجلس سِنا (کنسول) -که خودشان براساس رآی مردم انتخاب می‌شدند- هرگز اجازه‌ی کسب بیش اندازه‌ی قدرت را نداشتند؛ مگر در موارد اضطراری که شخصی بنام «دیکتاتور» حداکثر به مدت شش ماه و فقط برای بازگرداندن نظم و قانون، مجاز بود قدرت مطلق بدست بگیرد.

اما پس از به قدرت رسیدنِ سربازی به اسم گایاس ژولیوس سزار، همه چیز تغییر کرد. جمهوری فاسد و شکست خورده دیگر توانایی کنترل روم -که حالا تبدیل به وسیع‌ترین کشور دنیا شده بود- را نداشت و در آستانه‌ی جنگ داخلی و فروپاشی بود. سزار که به کمکِ افراد سرشناسی چون مارکوس کِراسوس و پومپیوس مَگنوس، به مشهورترین و قدرتمندترین مَرد در سراسر جمهوری تبدیل شده بود تصمیم گرفت تا با تصاحب قدرت مطلق، روم را از آشوب نجات دهد.

سنا پس از کشمکش‌های فراوان مجاب به اعطای لقب «دیکتاتور اَبدی/Dictator for Life» به سزار شد و این عنوانِ ترسناک برای سناتورها خوشایند بنظر نمی‌رسید… همانطور که اشاره شد هیچ چیز به اندازه‌ی پادشاهی و سلطنت برای رومیان نفرت‌انگیز نبود. سزار نیز کاملاً به این موضوع واقف بود؛ اما بجای عقب‌نشینی، تصمیم داشت پای‌ش را فراتر از سلطنت و پادشاهی بگذارد.

مردم به شاهان زمینی سر خم نمی‌کردند اما همچنان ژوپیتر، پادشاه آسمان‌ها را می‌پرستیدند. تنها راهی که سزار می‌توانست به قدرت مطلق دست یابند این بود که تبدیل به «خدا» شود. او با ترفندهای زیرکانه و عوام فریبی، درصدد ساخت تصویری خداگونه از خود برآمد که در سال چهل و چار BC (پیش از میلاد) نهایی شد. گروهی از سناتورها به رهبری یکی از نزدیکان سزار (مارکوس ژونیوس بروتوس)، با شعارِ «آزادی» و به قصدِ نجات جمهوری او را به قتل رساندند. دریغ از اینکه نه تنها با این کار جمهوری را نجات ندادند بلکه آخرین خِشت برای ساخت بُتِ الوهیِ خدایگان ژولیوس سزار را فراهم کردند.

خدای روم

پیش از مرگ، سزار پسرخوانده‌اش اوکتاویان (گایاس اوکتاویانوس ثورینوس) را بعنوان جانشین خود انتخاب کرده بود. اوکتاویان که فقط نوزده سال داشت با قلع و قم کردنِ رقبا و دشمنان‌اش لگام قدرت را بدست گرفت و با کشتنِ تمام حریف‌های بالقوه (حتی پسر نوزاد سزار و کلئوپاترا)، اشتباه پدرخوانده‌اش را تکرار نکرد.

اوکتاویان با ادامه دادنِ راه گایاس ژولیوس سزار، یک بار برای همیشه به جمهوری روم خاتمه داد و امپراطوری جدیدی ساخت؛ امپراطوری وسیعی که تا سالیان سال عنوان بزرگترین ابرقدرت جهان را ازان خود کرد. روم -حداقل اسماً- تا 1806 میلادی به حیات خود ادامه داد و هرگز دوباره رنگ دموکراسی را ندید.

در بیشتر منابع تاریخی از اوکتاویان -که سپس نام خود را به آگوستوس سزار (به معنای باشکوه) تغییر داد- بعنوان یکی از بزرگترین مغزهای سیاسی و نظامی یاد می‌کنند. ولیکن بزرگترین میراثِ آگوستوس تصویری است که از خود -و امپراطوری‌اش- بجای گذاشته. حتی اگر تا قبل از مطالعه‌ی این مقاله نام آگوستوس را نشنیده بودید، بسیار محتمل است که تندیس او را حداقل یک بار در زندگی‌تان دیده باشید. (بیش از هر فرمانروای باستانی از آگوستوس تندیس و تصویر بجا مانده.)

آگوستوس سزار پروپاگاندای سیاسی-مذهبی پدرخوانده‌اش را با زیرکی تمام ادامه داد و پس از گذشت زمان کوتاهی تبدیل به یگانه خدای روم شد. او به ورجیل دستور داد تا کتابی درمورد سرگذشت آینیاس* بنویسد و از این طریق به خودش و خاندانش ماهیتی الوهی و ماورای انسانی ببخشد. بسیاری آینیاد (کتاب ورجیل) را از نظر جایگاه عقیدتی به انجیل-قرآنِ روم باستان تشبیه می‌کنند.

«کیش شخصیت» آگوستوس به حدی فراگیر و گسترده شده بود که هیچ موجود زنده‌ای حق اظهار نظر یا اهانت به ساحت مقدس سزار را نداشت؛ درحالی که همه می‌دانستند بار دیگر روم به دوران پادشاهی و سلطنت بازگشته.

*پهلوانی از نسل خدایان که در جنگ بزرگ تروا شرکت کرد و با کمک خدای خدایان، ژوپیتر به ایتالیا آمد. رومولوس (بنیانگذار روم) از زادگانِ آینیاس بود و او را جدِ ژولیوس سزار و آگوستوس می‌پنداشتند/می‌پندارند.

امپراطور جهان

نام سزارهای روم (امپراطورها) خیلی سریع با قدرت و اقتدار پیوند خورد و ماهیت فرا انسانی‌اش حتی با ظهور مسیحیت و انحطاط آیین رومیان باستان به بقای خود ادامه داد – صرفاً امپراطور بجای اینکه وارث آینیاس و جانشین ژوپیتر در زمین باشد؛ وارث عیسی ناصری و جاشنین خدای پدر در زمین بود.

خیلی از فرمانروایان و پادشاهان دنیا برای کسب و حفظ قدرت از استراتژی آگوستوس استفاده کرده‌اند. یکی از این فرمانروایان، ایوان چهارم واسیلیویچ (ایوان مخوف) بود. ایوان چهارم پس از رسیدن به قدرت، خودش را تزار (برگرفته از سزار) و خلیفه‌ی خدا در زمین معرفی کرد. با الگو برداری از امپراطوری بیزانس (روم شرقی)، ایوان قادر بود ارثیه‌ای یزدانی برجای بگذارد که سراسر روسیه در مقابل‌اش سجده کنند.

ارثیه‌ای که -برخلاف آنچه بنظر می‌رسد- پس از انقلاب بولشویکی قدرتِ دوباره گرفت (مانند ظهور مسیحیت در روم) و امروز به ولادمیر پوتین رسیده. شاید تا زمانی که «کیش شخصیت» ایوان مخوف زنده است، روسیه رنگ دموکراسی را نبیند.

حاکمی خیرخواه و سنگدل

من معتقدم که تاریخ با اقتضای زمان و مکان تغییر می‌کند. زمانی عیسی ناصری یک الگوی اخلاقی بی‌بدیل محسوب می‌شد و حتی منتقدین سرسخت مسیحیت همچون برتراد راسل و توماس جفرسون در وجود تاریخی‌اش شک نداشتند؛ اما امروزه نه تنها آموزه‌های اناجیل در اخلاق آکادمیک جایگاهی ندارد بلکه اکثر مورخین برجسته‌ی غرب بر این باورند که شخصیتی به نام عیسی ناصری وجود خارجی نداشته و زاده‌ی تخیل افرادی مانند سائول (پائول) تِرسوس بوده.

به همین شکل، جایگاه و منزلت آگوستوس نیز در طول تاریخ تغییر کرده. همانطور که ایرانیان قربان صدقه‌ی کوروش دومِ پارس می‌روند، زمانی اروپاییان نیز عاشق و شیفته‌ی آگوستوس سزار بودند و از او بعنوان حاکمی خیرخواه، باهوش و عادل یاد می‌کردند. پس از انقلاب امریکا و ظهور سکولاریسم و دموکراسی، وجهه‌ی زیبای آگوستوس نیز کم کم از یادها فراموش شد و آگوستوس جدیدی در افکار عمومی جا گرفت که پادشاهی سنگدل بود و به جمهوری روم پایان داده بود.

توجه کنید که تا چه حد سیستم اداری کشور می‌تواند روی نگاه ما نسبت به تاریخ تأثیر بگذارد – بقولی حرمت آگوستوس و دستاوردهای تاریخی‌اش رابطه‌ی مستقیم با وجودیت مونارشی در مملکت دارد.

چرا باید درمورد آگوستوس بخوانیم؟

 

«هر آغازی از پایانِ آغازِ دیگری سرچشمه میگیرد.»
_مارکوس آنئوس سنِسا (نویسنده و سخن
ور رومی)

کیش شخصیت عنصری بود که دموکراسی روم را از بین برد و تا قرن‌ها اروپا را دو دستی به مونارشی‌ها و حکومت‌های خودکامه تقدیم کرد. تغییر و تحولِ تمدن‌ها، انقلاب روشن‌فکری و صدای افرادی مانند نیکولو ماکیاولی و فردردیش نیچه این اجازه را به ملل داد تا چهره‌ی واقعی قهرمانان و فرمانروایان‌شان را ببینند.
اما دو نکته‌ی حائز اهمیت را نباید فراموش کرد. یکی اینکه جمهوری روم تبدیل به یک فاجعه‌ی تمام عیار شده بود و در صورت نبود ژولیوس و آگوستوس سزار، احتمالاً برای همیشه به پاورقی کتب تاریخ می‌پیوست. دومی اینکه ما امروزه از عبارت «دیکتاتور» متنفریم اما زمانی این مقام -از نظر بار معنایی- تفاوتی با عناوینی مثل «سناتور»، «سفیر» یا «کنسول» نداشت.

مانند خود آگوستوس که شخصیتی خاکستری بود و نمی‌توان فقط روی یکی از جنبه‌های مثبت یا منفی‌اش تمرکز کرد، میراثی که بجا گذاشته نیز باید با ذهن باز و همه‌جانبه بررسی شود. فکر می‌کنید آیندگان با چه دیدی به رئیس‌جمهورها، رهبران و نخست‌وزیرانِ حال نگاه خواهند کرد؟

پاسخ ترک

Please enter your comment!
Please enter your name here