آیا طالبان تا سرحد متحد امریکا ارتقا میکنند؟
فردوس کاوش

متن موافقتنامهای که قرار است امریکا و طالبان آن را امضا کنند، در اختیار هیچ یک از بلندپایهگان حکومت افغانستان نیست. حتا محمداشرف غنی و داکتر عبدالله هم آن را در اختیار ندارند. هیچ کسی از درونمایهی آن توافقنامه، آن طوری که باید، آگاهی ندارد. مقامهای امریکایی ظاهراً به رییسجمهور غنی تمام بندهای موافقتنامهای را که ایالات متحده و طالبان قرار است امضا کنند، توضیح دادهاند، اما کسی در کابل متن اصلی و نهایی را در اختیار ندارد. بعید نیست که این متن در اختیار دولت قطر باشد. روشن است که دولت قطر چیز انتزاعی نیست، این دولت استخبارات دارد. متنی را که سازمان استخبارات قطر به آن دسترسی دارد، افغانستان در اختیار ندارد. با کشورهای ضعیف، محتاج، بیثبات و فقیر همیشه همین طوری برخورد میشود. افغانستان نه اهرم فشار در اختیار دارد و نه استخبارات نیرومند، تا متن نهایی را به نحوی به دست میآورد. از آنجایی که متن در اختیار کسی نیست، ناگزیریم که به گزارشهای کسانی که از مذاکرات امریکا و طالبان آگاهی دارند، اعتماد کنیم. یکی از آدمهایی که به احتمال زیاد از پشتپردهی این مذاکرات اطلاع دارد، بارنت روبین افغانستانشناس معروف امریکایی است.
آقای روبین در زمان بارک اوباما مشاور زندهیاد ریچارد هالبروک نمایندهی وِیژهی رییسجمهور وقت امریکا در امور افغانستان و پاکستان بود. در زمان بارک اوباما، طالبان و امریکا برای اولینبار پس از سقوط حکومت این گروه در قطر و آلمان مذاکره کردند. آقای روبین در تسهیل این مذاکره نقش بسیار مهم داشت. استیو کول روزنامهنویس مشهور امریکایی در کتاب آخرش شرح کامل مواجههی روبین با طالبان و نقش او در تسهیل مذاکرهی امریکا و طالبان را قصه کرده است. روبین با یکی از عوامل نفوذی عربستان در درون گروه طالبان به کمک عربستانیها به تماس میشود و به این ترتیب یک کانال تماس با طالبها ایجاد میکند. ایشان طرفدار سرسخت ماموریت آقای خلیلزاد و مذاکره با گروه طالبان است. تردیدی نیست که بارنت روبین شبکهی ارتباطی خودش را در وزارت خارجه و دیگر نهادهای قدرت امریکا دارد و بعید نیست که هیات مذاکرهکنندهی امریکایی در قطر با ایشان نیز مشورت کرده باشد.
بارنت روبین در مقالهای که در واشنگتنپست نوشته است، بخشهایی از توافقنامهی امریکا و طالبان را شرح داده است. به نوشتهی او در موافقتنامهای که طالبان و امریکا امضا میکنند، جانب ایالات متحده به خروج تدریجی نیروهای نظامیاش از افغانستان تعهد میدهد و در مقابل گروه طالبان به قطع رابطه با القاعده، کمک به امریکا در مبارزه با این گروه و مذاکره با جمهوری اسلامی افغانستان تعهد میکند. به نوشتهی آقای روبین موافقتنامهی امریکا و طالبان یک ضمیمه دارد که در آن طالبان و امریکا به ایجاد یک مرکز هماهنگی برای تبادل معلومات استخباراتی به هدف مبارزه با تروریسم، توافق کردهاند. این ضمیمه طالبان را از گروهی که روزگاری دشمن امریکا بود، به متحد واشنگتن در مبارزه با القاعده و دیگر دشمنان ایالات متحده ارتقا میدهد. وقتی چنین سندی امضا شود، طالبان در نقش متحد ایالات متحده ظاهر خواهند شد. این یک تحول کلان در عرصهی سیاسی و نظامی افغانستان است. طالبان در سندی که با امریکا امضا میکنند، ظاهراً به مذاکره با جمهوری اسلامی افغانستان هم تعهد کردهاند. وقتی که متن موافقتنامهی امریکا و طالبان امضا شود، طالبان هم مثل نظام جمهوری اسلامی افغانستان به متحد واشنگتن بدل میشوند. استنباط نزدیک به واقع از گزارش بارنت روبین در مورد موافقتنامهی امریکا و طالبان همین است.
با شروع مذاکرهی طالبان با نظام جمهوری اسلامی افغانستان، واشنگتن نقش یک میانجی را اختیار خواهد کرد. در صورتی که طالبان و نظام جمهوری اسلامی افغانستان، هر دو متحد ایالات متحده در مبارزه با تروریسم باشند، روشن است که دیپلماتهای امریکایی نقش میانجی و تسهیلکننده را در میز مذاکره اختیار خواهد کرد. سفیر خلیلزاد قبل از این نیز گفته بود که ماموریت اصلی او تسهیل مذاکرهی طالبان و هیات جمهوری اسلامی افغانستان است. آقای خلیلزاد بارها از آقای غنی و دیگر سیاستمداران کابلنشین خواسته است که هیات جمهوری اسلامی افغانستان را برای مذاکره با گروه طالبان تشکیل دهند، اما این هیات به دلیل اختلافهای سیاسی و انتخاباتی در کابل شکل نگرفته است. وقتی مذاکرهی طالبان و هیات جمهوری اسلامی افغانستان آغاز شود، سفیر خلیلزاد میان دو متحد خود که منازعهی قدرت و اختلاف عمیق ایدیولوژیک دارند، میانجیگری خواهد کرد.
جنگ افغانستان در کنار رویایی دولت و طالبان یک منازعهی فکری روی نوع نظام سیاسی نیز است. به نوشتهی دکتر یعقوب ابراهیمی سیاستشناس و استاد دانشگاه، افغانستان کنونی در تیوری یک دموکراسی انتخاباتی است. قانون اساسی هم، افغانستان را یک جمهوری تعریف میکند که حکومت آن مشروعیتاش را از آرای شهروندان میگیرد و دموکراسی نمایندهگی در آن تمثیل میشود. اما اعلامیههای گروه طالبان نشان میدهد که آنان خواستار استقرار امارت اسلامی هستند. امارت اسلامی در سادهترین تعریف یک حکومت غیر انتخابی مدعی مشروعیت دینی است. طالبان و حامیانشان به این باور اند که افغانستان قبل از این که به قلمرو مفتوحهی ملامحمدعمر بدل شود، دچار هرجومرج و بیقانونی بود. به باور آنان ملامحمدعمر و شاگردان مدرسهی او و مدرسههای دینی دیگر، افغانستان را به قلمرو مفتوحهی خود بدل کردند و در آن نظم و قانون را بر مبنای تفسیری که از احکام شرعی داشتند، برقرار ساختند.
تحلیل محتوای سخنان رهبران طالبان و حامیان آنان نشان میدهد که این گروه خواستار آن است که ایالات متحده و ناتو، قلمرو مفتوحهی ملا محمدعمر را به آنان برگرداند و نیروهای سیاسی افغانستان هم آنان را در استقرار مجدد امارت کمک کنند. رهبران طالبان موافقتنامهی امریکا و نمایندهگان این گروه را برگرداندن قلمرو مفتوحه ملامحمدعمر به جنگجویانشان تفسیر خواهند کرد. وقتی طالبان با این ذهنیت روی میز مذاکره بیایند، روشن است که از هیات جمهوری اسلامی افغانستان، بیعت میخواهند و این موضع آنان ابتدا مذاکره را به بنبست میرسانَد و بعد زمینهی شکست کامل گفتوگو را فراهم میکند. شکست مذاکره به معنای دوام جنگ است. سران حکومت به این باور اند که اگر مذاکره به دلیل اصرار طالبان بر موضعشان به شکست بیانجامد، ایالات متحده به حمایت راهبردی از نیروهای امنیتی افغانستان ادامه میدهد. اما یک عده از سیاستمداران کابلنشین به این باور اند که طالبان از امارت میگذرند، ولی نسخهی دیوبندی رژیم سیاسی حاکم بر ایران را برای افغانستان پیشنهاد خواهند کرد. بر مبنای این پیشنهاد رهبر طالبان خامنهای افغانستان خواهد بود. بسیار بعید است که دیگر نیروهای سیاسی افغانستان چنین سمتی را برای رهبر طالبان قبول کنند. بسیاری از سیاستمداران کابلنشین در دانش دینی و فقهی خودشان بالاتر از رهبران طالبان میدانند. به عنوان مثال آقای عبدربالرسول سیاف، رهبر طالبان را فاقد صلاحیت فقهی و دینشناسی میداند.
برخی دیگر به این عقیده هستند که طالبان در گفتوگو با هیات جمهوری اسلامی افغانستان، در ابتدا خواستار لغو نظام مبتنی قانون اساسی و ایجاد ادارهی موقت شوند. آقای محمداشرف غنی گفته است که ادارهی موقت را نمیپذیرد و صلاحیت لغو نظام مبتنی بر قانون اساسی را ندارد. بعید نیست که کمیسیون مستقل انتخابات هم آقای غنی را برندهی انتخابات اعلام کند. در صورتی که او برنده اعلام شود، بعید است راهحلی را قبول کند که در قدم اول کرسیاش را از او بگیرد. طرفداران طالبان فکر میکنند که مراسم امضای موافقتنامهی امریکا و طالبان که از تلویزیونهای پرمخاطب دنیا به صورت زنده پخش خواهد شد و نمایندهگان قدرتهای خرد و بزرگ در آن حضور خواهند داشت، نظام جمهوری اسلامی را بیشتر از این متزلزل میکند و روند تسلیمی نیروهای دولتی و سیاستمداران کابلنشین به گروه طالبان را کلید میزند، اما بلندپایهگان دولتی این ارزیابی را قبول ندارند و آن را مبالغهآمیز میدانند. این واقعیتها نشان میدهد که منازعهی افغانستان بسیار پیچیده است و حتا بدل شدن طالبان به متحد امریکا هم نمیتواند آن را به سرعت حل کند.