سفرابدی و بی برگشت داکتر عبیدالله حکیمی را بر همگان تسلیت میگویم!
خبر مرگ ناگهانی داکتر عبیدالله «حکیمی» مرد آزاد اندیش وعدالت شعاری که از نخستین روز های نوجوانی وجوانی اش تا واپسین دم حیات خویش بی هراس وخستگی ناپذیردر راه خدمت بمردم درمقام یک طبیب و نجات باشندگان سرزمینش از قید اسارت ونابرابری های بجا مانده از گذشته های دور تا امروز در کسوت یک مبارز نستوه قامت افراشت ودرین راه باشهامت آگاهانۀ یک انسان متعهد ، از قبول هیچ نوع خطر وزحمتی مضایقه ننمود؛ کافۀ دوستان وهم باورانش را که همه صمیمانه دوستش داشتند ووجود اورادرین روزگار قحط باور واعتماد چون الگوی صداقت، ایمان و قطب نمای مبارزه ومقاومت بی ریا؛ برای همه بخصوص نسل های امروز وفردای جامعه بحساب میآوردند ؛ غرق درماتم واندوه نمود.
داکتر عبید مرد وارسته، با فضیلت و انسان دوستی بود که در اندیشه وباورش کوچکترین نشانه ای ازتعصب وبد بینی های رایج روزگار نسبت به هیچ هموطنش دیده نمیشد وصمیمانه با همه مظلومین وستمدیدگان میهنش همدل وهمنوا وبا ستمگران از هر قماشی که بودند ؛ همواره در سنگر مبارزه وستیز قرار داشت.
من از روزگار کودکی ونوجوانی با او آشنا وزادۀ یک روستای محروم از همه مزایای زندگی با باشندگان پر غرور وتهیدست سرکوب شده از جانب حاکمیت ها متعصب وقبیله پرست با عناوین مختلف بودیم.
به یگانه مدرسه ای ابتدایی محل به زبان های پشتو وپارسی که بنام «مکتب ابتدائیۀ پشتونکوت» مسما بود درس خواندیم ورنج محرومیت از آموزش وپرورش به زبان مادری را با تمام وجود تجربه؛ استثماروتحقیر خود وهمتباران خویش را در مراحل مختلف ، به شیوه های مختلف ، در سرتاسر زندگی خویش شاهد بودیم.
با درک این واقعیت تلخ من وتنی چند دیگر با ورود به مدارج بلند تر تعلیم وتربیه وسفر به شهر کابل، از میان صد ها طفل هم سن وسال خویش، که اکثریت مطلق ایشان بعد سالهای متوالی رفتن بمکتب به علت عدم آشنایی به زبان های تدریسی پشتو ودری ناکام دوساله واز ادامۀتحصیل محروم میگردیدند؛ مفهوم واقعی ظلم جمعی واستبداد کتلوی را بعنوان افراد وابسته به ملیتهای محکوم تورکان اوزبیک وتورکمن با وضاحت درک وبا مشاهدۀ اراکین دولتی ازسر معلمین ومعلمین مکاتب تا وزیر،دبیر، افسر وجنرال از مقام جمعی مردم خویش در رده بندی های قومی کشور بعنوان اقوام درجه سه وچهار آگاهی همه جانبه را بدست آوردیم.
تفحص خویشتن شناسانه ومظلومانۀ ما در دوران مکتب وفاکولته راه آشنایی و معرفت مارا با یکی از مبارزین نستوه عدالت خواهی کشور شهید محمد طاهر بدخشی ویاران رزمندۀ او باز ومارا با جمع بزرگی از جوانان شهر وروستای ما یکجا با هم نسلان ما از سرتاسر کشور در شهر کابل دانش آموزمدرسۀ آگاهی ومعرفت شهید محمد طاهر بدخشی تحت نام سازمان انقلابی زحمتکشان افغانستان(سازا) نمود.
بدین ترتیب رسالت بزرگ انتقال وترویج اندیشه وباور مبارزه بر علیه کلیه اشکال بیدادگری ها در سرتاسر کشور بخصوص شهر وروستای زادگاه ما حوالۀ تقدیر ما شد!
زنده یادداگتر عبید یکی از پیشگامان نستوه این رسالت وپیام رسانی در کنار جمع فزایندۀ مبارزین آگاه روزگار خویش برای مردم ما بود. او با صمیمیت وصداقت تا آخرین دم حیاتش پا بر جا واستوار به ادای دین ورسالتش ادامه داد ؛ و ما یکجا با سایر دوستان وهمرزمان خویش سالهای دشوار مبارزه در راه رهایی از قید اسارت ونابرابری هارا همه باهم پشت سرگذاشته و جانبازی های بی حساب هم رزمان ومردم عدالتخواه خویش را در سنگر های مبارزه تا پای جان شاهد بودیم .
شهادت شهیمانه ی شهید بدخشی وهزاران مبارز نستوه دیگر را در روزگار خویش دیدیم وبا خونهای پاک ایشان لوح تقدیر خویشتن را با شعار: مبارزه تا محو آخرین دژ استبداد آذین بستیم وتا این مرحلۀ تاریخ پر تلاطم کشور شانس حیات را کمایی وباهم همسفر شدیم! با درد و دریغ که داکترعبید عزیز ماهم اکنون در جمع رفتگان پیوست ومارا تنها گذاشت !
روح پاک این انسان پاک اندیش شاد ویاد جمیع جانبازان راه حق وعدالت گرامی باد!
درگذشت نابهنگام این انسان پاک اندیش را به کلیه اعضای خانواده ، دوستان، هم باوران ومردم فاریاب تسلیت گفته ماندگاری خاطرات نیک کارنامه فراموش ناشدنی اش را با ادامۀ راه او تا تحقق آرزوهای مقدس جمیع عدالت خواهان از بارگاه ایزد متعال مسئلت مینمایم.
انا لله وانا الیه راجعون
توردیقل «میمنگی»
شب دوشنبه 27 جنوری 2020