سه مانع عمده صلح و مذاکره با طالبان: پاکستان، هندوستان و اشرف غنی
۸ صبح : چندی پیش در جریان سفری از روی تصادف با یکی از مقامهای ارشد سازمان ملل متحد در هواپیما همراه شدم. او قرار بود به دوحه، پایتخت قطر، برود تا بتواند گفتوگوها میان امریکا و طالبان را از نزدیک نظارت کند. در جریان صحبت با او در رابطه به گفتوگوهای صلح میان امریکا و طالبان در قطر، بحث ما به اینجا رسید که موانع عمده صلح در افغانستان کیها و چیها هستند. ما دیدگاههای متفاوتی داشتیم، اما به چند نکته توافق داشتیم؛ اینکه در حال حاضر، روند صلح افغانستان با سه مانع عمده مواجه است: پاکستان، هندوستان و اشرف غنی.
این مقام ارشد سازمان ملل یک امریکایی است که از سالها پیش به این سو در افغانستان فعال است. او پیش از کار با سازمان ملل متحد، در امریکا نیز مصروف فعالیتهای مرتبط به افغانستان در یکی از سازمانهای معتبر این کشور بوده است. من در اینجا نمیخواهم هویت او را افشا کنم، چون نه خودش این را میخواهد و نه این کار به مصلحت روند جاری گفتوگوهای صلح میان امریکا و طالبان و نیز روند صلح در افغانستان است. از سوی دیگر، افشای هویت او به دلیل حساسیت مسایل، ممکن است جایگاه او را در روند موجود متزلزل کند و از حرفهایش تعبیر بدی صورت گیرد.
توجه شما را به خلاصه این گفتوگو جلب میکنم:
مانع نخست: پاکستان
طالبان یک گروه نیابتی پاکستانی است. این گروه در جریان مذاکرات جاری با امریکا در کنار مطرح کردن شماری از خواستهای گروهی خود، بر برآورده شدن شماری از خواستهای اصلی پاکستان نیز پافشاری کرده است. خواستهای پاکستان واضح و روشن است. آنها از کابل سه خواسته برجسته از گفتوگوهای صلح میان امریکا و طالبان و نیز مذاکرات آتی میان دولت افغانستان و طالبان دارند:
۱. نفوذ هند در افغانستان کاهش پیدا کند، شماری از کنسولگریهای این کشور در شرق و جنوب افغانستان بسته شود، کمکهای مالی این کشور به شماری از رسانههای پشتون و نیز شخصیتهای سیاسی پشتونها هم در داخل افغانستان و هم در داخل پاکستان متوقف شود و هندوستان به حمایت از آزادیخواهان بلوچ پایان دهد.
۲. افغانستان نباید بگذارد از خاکش دشمنان پاکستان (هندوستان، طالبان پاکستانی و بلوچها) استفاده کنند. در صورتی که طالبان پاکستانی و بلوچها از خاک افغانستان علیه این کشور استفاده کردند، باید علیه آنها اقدامات نظامی از جانب افغانستان و یا به صورت مشترک، انجام یابد.
۳. افغانستان باید داعیه پشتونطلبی خود را در آن سوی خط دیورند متوقف کند و به پشتونهای پاکستانی بگوید که منبعد به جای کابل، به اسلامآباد نگاه کنند.
البته مطرح کردن این خواستههای پاکستانی به واسطه طالبان، جایگاه طالبان در مذاکرات با امریکا را تضعیف کرده است، اما امریکا نیز میداند که طالبان یک گروه نیابتی پاکستان است و با وجودی که میداند این خواستههای آنان برآورده شدنی نیست، با بخشی از این خواستها توافق نشان داده است. البته اشرف غنی در سالهای نخست حکومتش با بخشی از خواستهای پاکستان که در اینجا تذکر آنها رفت، هیچگونه مشکلی نداشت؛ اما پاکستانیها در آن زمان به او اعتماد نکردند و با وجود تلاشهای زیادی که غنی به خرج داد، طالبان تا حال حاضر نیستند با وی رودررو حرف بزنند، زیرا آنها اشرف غنی را یک دستنشانده میدانند. قول معروف است که به جای دستنشانده، باید با بادارش حرف زد. به همین دلیل است که آنها با امریکا مذاکره میکنند، اما با غنی نه.
مانع دوم: هندوستان
هندیها از پیشرفت مذاکرات میان امریکا و طالبان نگرانی دارند. هند فکر میکند که در صورت توافق طالبان و دولت افغانستان، برخی از رهبران تندرو پاکستانی که در حال حاضر از طالبان حمایت میکنند، در فردای توافقات صلح در افغانستان ممکن است توجه خود را دوباره به کشمیر معطوف کنند. چنانکه با حمله اخیر تروریستی بر نیروهای نظامی هند که در پی آن هندوستان در خاک پاکستان دست به حمله هوایی زد، برخی از تندروهای پاکستان در حال آماده شدن برای یک جنگ مذهبی دیگر در جبهه کشمیر میشوند. از سوی دیگر با پیوستن طالبان به نظم سیاسی موجود در افغانستان، خاطر پاکستانیها از عقبه اصلیشان جمع میشود. این امر، به آنها فرصت میدهد تا انرژی افراطیتشان را به سمت کشمیر سوق دهند.
از سوی دیگر، هندیها نگران سرمایهگذاری خویش در بندر چابهار اند. هند تصور میکند که در نتیجه توافق صلح میان طالبان و افغانستان، اهمیت این بندر کم شده و مسیر کراچی بار دیگر برای افغانستان اولویت پیدا میکند. به همین دلیل است که هند به جای انجام یک رفتار سنگین و باوقار، به صورت مستقیم و غیرمستقیم به اشرف غنی گفته است تا به یک سلسله از خواستههای طالبان یا بهتر است بگویم پاکستان، نه بگوید. از آنجایی که اشرف غنی در یک انزوای جدی داخلی و بینالمللی به سر میبرد و نیز نامزد انتخابات ریاست جمهوری است، به حمایت هند از خودش اهمیت زیادی میدهد.
هندیها همچنان از دسترسی مجدد پاکستان از طریق افغانستان به بازارهای آسیای میانه میهراسند. در چنین اوضاعی است که هند چه به صورت مستقیم با امریکا و چه از طریق فرصتطلبی در کابل، هرگونه توافق صلح در افغانستان را منوط به باز شدن دروازههای تجارتیشان به بازار پاکستان ساختهاند و از اشرف غنی خواستهاند تا این خواسته را در جریان مذاکرات با طالبان مد نظر داشته باشد.
واقعیت این است که هند یک قدرت اقتصادی نوظهور در جهان است و عنعنه شاهنشاهی و امپراطوری ندارد. هند یک نوکیسه است و هنوز نتوانسته بر شکستهای تاریخی خودش غلبه کند. همین سبب میشود که هندیها به جای حمایت از صلح در افغانستان، به فکر سود بیشتر برای خویش باشند؛ یا به اصطلاح وطنی آنها «ماهی مرادشان را از آب گلآلود» صلح افغانستان شکار میکنند.
مانع سوم: اشرف غنی
اشرف غنی به بقای خودش در قدرت میاندیشد. او با دستآویز قرار دادن قانون اساسی و تلاشهای گسترده برای وقتکشی، تلاش میکند تا ذهن مردم را از مذاکرات جاری منحرف کند. او که خودش را قهرمان صلح میخواند و فکر میکرد که طالبان با او حرف خواهند زد، اکنون خودش را تحقیرشده میبیند. به همین دلیل است که در طول سخنرانیهای اخیرش، از یک طرف طالبان را کنایهباران میکند و از طرف دیگر به صورت غلیظی به ناسیونالیزم افغانی دامن میزند. او با این کار بار دیگر پاکستانیها و طالبان را ناراحت و هندیها را خوشحال میسازد. ایجاد بحران و بیاعتمادی در روابط میان کابل و واشنگتن، نیز بخشی از تلاش او برای وقتکشی است. او میخواهد این کار را تا زمان برگزاری انتخابات ادامه دهد. غنی میداند که با فرارسیدن فصل کمپینها، اکثر سیاستمداران افغانستان مصروف انتخابات میشوند و از سوی دیگر، فضای انتخاباتی جریان مذاکرات را متأثر میسازد.
امریکا با وجود اینکه از رفتار غنی ناراحت است، اما تلاش دارد تا مذاکرات پیشتر از فرارسیدن فصل انتخابات نتیجه بدهد. فشارها بر سر ایجاد «هیأت ملی مذاکرهکننده» که در نهایت غنی ایجاد آن را اعلام کرد، باید خیلی پیشتر از امروز صورت میگرفت.
مشکل این است که غنی از ایجاد اداره موقت یا سرپرست هراس دارد و میداند که چانس وی برای پیروزی در انتخابات، در صورت ایجاد یک اداره موقت، کم است. مشکل اما در این است که نه متحدان بینالمللی غنی و نه شرکا و رقبای سیاسی او به تغییراتی که در کمیسیونها ایجاد شده، راضی نیستند. آنها به تعهد اشرف غنی مبنی بر برگزاری یک انتخابات شفاف باور ندارند و میدانند که اگر انتخابات از سوی غنی بار دیگر مدیریت شود، این انتخابات شکست خواهد خورد و آنگاه است که چارهای جز اداره موقت نیست.