صلح با طالبان: حرف روشن و نقش نامرئی بریتانیا

با داغ شدن بحث صلح افغانستان، این روزها نام کشورهای مختلفی که در این روند درگیرند یا هم میخواهند سهمی و نقشی در آن داشته باشند مطرح میشود. اما بریتانیا که از نزدیکترین متحدان آمریکا در آغاز مداخله نظامی به افغانستان در سال ۲۰۰۱ بود و در ادامه و تا اکنون بالاترین شمار سربازان بعد از آمریکا در این کشور را دارد، چه نقشی در پایان دادن جنگ هجدهساله و روند جاری صلح در افغانستان داشته است؟
تحولات سیاسی افغانستان و مسئله جنگ و صلح آن همواره برای بریتانیا مهم بوده است. سال گذشته وزیر دفاع بریتانیا که به کابل رفته بود تاکید کرد که امنیت و توسعه در افغانستان به کاهش تهدیدات در خیابانهای بریتانیا کمک میکند و گفت تلاش در این راستا در اولویت دستور کار بریتانیا در افغانستان قرار دارد.
بحث مذاکرات مستقیم آمریکا با طالبان به طور ملموستری در سال ۲۰۱۳، یک سال قبل از خروج بخش بزرگی از نیروهای آمریکایی، بریتانیایی و بینالمللی از افغانستان در زمانی آغاز شد که طالبان رسما صاحب دفتری در دوحه، پایتخت قطر شدند. حامد کرزی، رئیسجمهوری وقت افغانستان که تلاشهایش برای به مصالحه کشاندن طالبان ناکام مانده بود، از گشایش این دفتر به شدت ناخشنود بود و این باعث شد روابطش با آمریکا پرتنشتر شود.
در آن زمان دیوید کامرون، نخستوزیر وقت بریتانیا گفت از طرح گفتوگوهای مستقیم با طالبان حمایت میکند ولی این گفتوگوها باید حتما به رهبری افغانها صورت بگیرد.
حالا که دور جدیدی از گفتوگوهای آمریکا و طالبان در قطر وارد پنجمین مرحلهاش شده است، در غیاب دولت افغانستان هر دو طرف روی “چارچوب کلی” به توافق رسیدهاند و برای رسیدن به یک توافق نهایی اظهار خوشبینی میکنند.
- مذاکرات با طالبان؛ جدول زمانی خروج آمریکا از افغانستان محور گفتگوهای قطر
- زلمی خلیلزاد و ملا برادر برای نخستین بار در قطر دیدار کردند

بازیگر اصلی این دور مذاکرات زلمی خلیلزاد، فرستاده رئیسجمهوری ترامپ است که میخواهد هر چه زودتر به جنگ افغانستان پایان داده شود. دولت آمریکا هم به این نتیجه رسیده است که برای به انجام رساندن این کار هیچ فرد دیگری مناسبتر از “زل” نخواهد بود. این سیاستمدار کهنهکار جمهوریخواه آمریکایی افغانتبار در حال حاضر توافق صلح با طالبان را که شاید چند سال فقط نظریهای بیش نبود کم کم به واقعیتی اجتناب ناپذیر مبدل میکند.
‘بریتانیا؛ حامی روند صلح’
در حالی که بریتانیا به شدت درگیر حل بحران سیاسی داخلی خود برای خروج از اتحادیه اروپا است و تمرکز اصلی رهبران آن بیشتر روی مسایل سیاسی داخلی این کشور است، اما ثباتش را در سیاست خارجی برای کشورهای غیر از اتحادیه اروپا حفظ کرده است.
با آن که بریتانیا به طور مستقیم درگیر این روند نیست ولی این کشور از این گفتوگوها اعلام پشتیبانی کرده است و به نظر میرسد در موضع بریتانیا در این زمینه تغییری نیامده است.
گارت بیلی، نماینده ویژه دولت بریتانیا برای افغانستان و پاکستان میگوید بریتانیا به این باور است که برای پایان بخشیدن به جنگ افغانستان نیاز به راه حل سیاسی است و این راه حل باید به رهبری افغانها و در روندی با مالکیت افغانها به دست بیاید.
پیشبرد روند صلح به رهبری افغانها، از مواردی است که بریتانیا در مراحل مختلف این روند بر آن تاکید کرده است، چیزی که حد اقل در حال حاضر در عمل دیده نمیشود. دولت افغانستان در نشستهای دوحه غایب است. طالبان این دولت را دستنشانده میخوانند و با وجود اصرار نماینده آمریکا، این گروه تا حالا حاضر به مذاکره با دولت افغانستان نشده است.

با این حال آقای بیلی اضافه میکند:”برای تسریع این روند ما از کار حیاتی که زلمی خلیلزاد، نماینده ویژه آمریکا برای مصالحه افغانستان در پیش گرفته است استقبال میکنیم. دولت بریتانیا در همکاری نزدیک با دولت جمهوری اسلامی افغانستان، آقای خلیلزاد و دیگر شرکای بینالمللی برای تحقق هر چه سریعتر این هدف تلاش میکند.”
نقشی نامرئی
نقش بریتانیا در این گفتوگو خنثی نه بلکه بیشتر نامرئی بوده است.
مایکل سمپل، افغانستانشناس و دیپلمات سابق اتحادیه اروپا در افغانستان که حدود یک دهه پیش خود گفتوگوهایی با طالبان داشته است و سیاست بریتانیا را به خوبی میشناسد میگوید زمان زیادی را گرفت تا آمریکا و طالبان برای یک گفتوگوی جدی باهمدیگر آماده شوند.
در آخرین روزهای سال ۲۰۰۷ میلادی دولت افغانستان مایکل سمپل ایرلندی و مروین پاترسون بریتانیایی را که یکی به عنوان نماینده اتحادیه اروپا و دیگری به حیث کارمند سازمان ملل به افغانستان رفته بودند، متهم به “فعالیتهایی که وظیفه شان نیست” کرد و از این کشور اخراج کرد. گفته شد آنها “بدون این که دولت افغانستان را در جریان بگذارند” هنگام ماموریت شان در ولسوالی موسی قلعه ولایت هلمند در جنوب افغانستان نشستهایی با طالبان داشتند. آقای سمپل بعد از آن گفت که او و آقای پاترسون قربانی سیاستهای محلی شدند.
پس از بیش از یک دهه از آن رویداد آقای سمپل که تجربه کار در کمیسیون عالی بریتانیا در اسلامآباد را هم در کارنامهاش دارد، میگوید آن گفتوگوهای اولیه او را متقاعد کرد که وجوه مشترک فراوانی میان طرفهای درگیر در افغانستان وجود دارد:”این یک تراژدی است که درگیریها اینقدر به درازا کشیده است.”

به باور او طی سالهای گذشته بریتانیا درگیر گفتوگوهایی در سطح پایینتر با طالبان بوده از جمله گفتوگوهایی که در هفت سال گذشته با نمایندگان سیاسی طالبان در دوحه انجام شده است و گاهی ساعتها طول کشیده است.
بریتانیا روابط و نفوذ قابل توجهی در میان رهبران سیاسی پاکستان، همسایه افغانستان دارد. همسایهای که همواره از سوی رهبران افغانستان به پناه دادن به رهبران طالبان و حمایت از این گروه متهم شده است.
آقای سمپل میگوید:”بریتانیا روابطی درازمدت با بسیاری از عواملی دارد که برای صلح افغانستان مهم هستند از جمله دولتهای پاکستان، افغانستان و آمریکا. توافقی کلی روی این مسئله وجود دارد که روند صلح افغانستان در صورتی که حمایت قدرتهای منطقهای را داشته باشد، به احتمال بیشتری موفقیتآمیز خواهد بود. بریتانیا همه شرکای خود را به همکاری از اقدامات جدید در این زمینه تشویق کرده است.”
‘سالی سرنوشتساز’
به نظر نماینده دولت بریتانیا سال پیشرو برای افغانستان سالی سرنوشتساز است؛ هم به دلیل فرصتهای پیشآمده برای روند صلح و هم به خاطر انتخابات ریاستجمهوری آینده در این کشور. این انتخابات قرار است در جولای/ژوئیه سال جاری میلادی برگزار شود.
آقای بیلی میگوید آمادگیها برای اینها چالشبرانگیز است: “ما بر این باوریم که دولت جمهوری اسلامی افغانستان و نهادهای برگزارکننده انتخابات باید از انتخابات پارلمانی سال گذشته درس بگیرند و اصلاحاتی لازم در آن بیاورند تا انتخابات ماه جولای را بااعتبار بسازند. ما آماده همکاری در هر زمینهای که بتوانیم، هستیم.”
اما آنچنان که آقای سمپل میگوید حتی اگر پیشرفتی در مذاکرات به دست بیاید، برای رسیدن به یک صلح پایدار در افغانستان به زمان بسیار زیادی نیاز است و نقش محتمل بریتانیا ادامه کمکهای نظامی و غیرنظامی به دولت افغانستان خواهد بود.

در سال ۲۰۱۴ بریتانیا هزاران سرباز خود را از افغانستان خارج کرد و تنها ۴۵۰ سرباز بریتانیایی در این کشور باقی ماندند. تا آن زمان هزینه جنگ افغانستان به بریتانیا چهل میلیارد دلار تمام شده بود. همچنین در این جنگ ۴۵۶ سرباز بریتانیایی جان شان را از دست دادند.
اما در سالهای بعد از آن سربازان بیشتری به افغانستان اعزام شدند و در حال حاضر حدود یک هزار سرباز بریتانیایی در افغانستان حضور دارند که بیشتر نقش آموزش و مشورتدهی به نیروهای افغان را دارند.
نگرانیها، فرصتها و چالشها
مایکل سمپل میگوید نخستین نگرانی به دست نیامدن هیچ توافقی در گفتوگوهای صلح است، یا هم توافقی جزئی که نتواند به پایان جنگ بینجامد.
به باور او اگر گفتوگوها دنبالهدار شود و تا زمان حملات بهاری طالبان بدون آتش بس و ادامه پیدا کند و توافقی به دست نیاید، امیدواریها در این زمینه را از بین ببرد ولی اگر مذاکرات دوحه اینبار منجر به آتشبس شود، این میتواند راه را برای مهمترین بخش مذاکرات، یعنی گفتوگوها میان افغانها به خاطر آینده سیاسی شان، باز کند.
“نگرانی کلیدی پس از آن این میتواند باشد که این گفتوگوها منجر به توافقنامهای شود که بر اساس آن یک نظام کارای سیاسی در کابل و در سطح کشور حفظ شود و اما به طالبان در آن سهم داده شود و به این ترتیب پایان دایمی جنگ رقم بخورد و نیروهای آمریکایی و ناتو هم با پشت سر گذاشتن یک کشور باثبات به خانه برگردند.”
با این حال رسیدن به چنین هدفی ممکن است زمان زیادی را دربر بگیرد و آنچنان که مایکل سمپل میگوید، در ادامه تلاشها برای یک راهحل سیاسی، بریتانیا و شرکای آن نقشی کلیدی دارند تا برای برقراری در افغانستان تلاش کنند.
نماینده ویژه بریتانیا برای افغانستان و پاکستان میگوید در سطح اجتماعی، بریتانیا از سال ۲۰۰۱ به این طرف در زمینه تقویت نهادهای دموکراتیک، آزادی رسانهها و رشد میزان آموزش برای دختران و پسران، در افغانستان فعال بوده است.
در زمینه امنیت هم به گفته آقای بیلی این کشور همچنان متعهد به حمایت از نیروهای امنیتی و دفاعی افغان در “مبارزه با تروریسم” باقی خواهد ماند.