تام پین، قهرمان دو انقلاب که برای مردم عادی مینوشت
تام لاندن نویسنده
حق نشر عکسHULTON ARCHIVEImage captionتامس پین: دنیا کشور من است، تمام انسانها برادران من هستند و نیکوکاری مذهب من است
اگر تامس پِین که ۲۰۹ سال پیش در چنین روزی درگذشت، زنده بود، احتمال یکی از برجستهترین، موثرترین و سازشناپذیرترین صداها در مخالفت با قدرتمداران بود و قلم به دست گرفته بود و برای مردمان عادی مینوشت. آنچه او در دوران زندگیاش نوشت بر رویدادهای زمان خودش تاثیر گذاشت و بسیاری از نوشتههای او حتی در دنیای متلاطم سال ۲۰۱۸ که به عصر ترامپ معروف شده هم موضوعات روز هستند.
سلاح پین که او را غالبا اولین انقلابی بینالمللی میدانند قلمش بود. او دولتی را که در راس آن یک فرد یا گروه کوچکی غیر منتخب قرار داشته باشند مردود میدانست و از برابری، حقوق بشر، آزادی، دموکراسی نیابتی و عدالت اجتماعی دفاع میکرد. در زمانی که او میزیست اینها افکار بسیار خطرناکی بودند. پین بسیاری از باورهای حاکم بر جامعه را به چالش کشید که در لیست پرشمار آنها برده داری، سلطنت و مسیحیت هم بود.
پیش از تام پین، تحصیلکردگان برای تحصیلکردگان دیگر در باره سیاست مینوشتند اما او متفاوت بود و میگفت چون میخواهم آنها که به زحمت خواندن میدانند حرفم را بفهمند باید “از هر زیور ادبی پرهیز کنم و آن به زبانی به سادگی الفبا درآورم.”
این شد که در آن زمان که بیشتر مردم بیسواد بودند نوشتههای او در میخانه و قهوهخانه و خانهها خوانده میشد.
تامس پین در سال ۱۷۳۷ در خانوادهای با امکانات محدود در انگلستان به دنیا آمد. او در انقلاب آمریکا یا به عبارت دیگر جنگهای استقلال آمریکا در سال ۱۷۷۶ و انقلاب فرانسه در سال ۱۷۸۹ نقش مهمی بازی کرد و بعدها نوشت: “سهم داشتن در دو انقلاب یعنی زندگیای که هدفی داشت.”
حق نشر عکسGETTY IMAGESImage captionمتن و تصاویری از واکنشها به انتشار حقوق بشر تامس پین
او در تنهایی و انزوا در آمریکا که در آن زمان هنوز کشوری نو بود درگذشت.
در ۳۷ سال اول زندگی پین نشانهای نبود که نشان دهد او بعدا به یک چهره مهم تاریخی بدل خواهد شد. تا آن زمان زندگیاش سراسر ناکامی بود. مدرسه را در دوازده سالگی رها کرد و شاگرد پدرش شد که برای خانمها شکمبند درست میکرد. بعد شغلهای زیادی را تجربه کرد؛ ملوان، معلم، مامور گمرک و مغازهدار شد اما در هیچ کدام موفق نبود. دو بار ازدواج کرد، همسر اولش به همراه نوزاد سر زا رفت و ازدواج دوم هم بدون بچه و خوشی از هم پاشید.
او در ۳۷ سالگی از کار اخراج شد و هر چه را که داشت فروخت تا قرضهایش را بدهد. در همین زمان بود که زندگیاش عوض شد.
حق نشر عکسGETTY IMAGESImage captionتظاهرات تی پارتی در آمریکا در سال ۲۰۱۰ با جملهای از تامس پین: این روزگاری است که روح آدمی را امتحان میکنند
با کشتی از اقیانوس اطلس گذشت و دسامبر سال ۱۷۷۴ به آمریکا رسید. در آن زمان آمریکا مستعمره امپراتوری بریتانیا بود و او درست چند ماه پیش از انقلاب آمریکا به این کشور پای گذاشت که بعد معلوم شد بهترین زمان ممکن بوده است.
کمی بعد از ورود به آمریکا، پین مقالهای نوشت و بردهداری را تقیبح کرد: “تاجران انسان (یک کالای غیر طبیعی) اگر به ندای منطق توجه یا به فرمان قلبشان گوش کنند باید به پلیدی تجارت برده پی برده باشند.”
او مثل بیشتر بقیه زندگیاش شجاع و از زمان خود جلوتر بود و دیدگاههایش برای صاحبان قدرت در آمریکا خوشایند نبود.
آنچه تام پین را در آمریکا معروف کرد نوشتهای بود به نام درک همگانی (Common Sense) که در فوریه ۱۱۷۶ منتشر شد. او از استقلال آمریکا دفاع کرد در حالی که در آن زمان بسیاری از آمریکاییها هنوز متقاعد نشده بودند.
او همچنین گفت مسئله آمریکا اهمیتی جهانی دارد: “آرمان آمریکا معیار بسیار خوبی برای آرمان بشریت است.”
درک همگانی بیش از نیم ملیون نسخه فروخت و آن را عامل قطعی تغییر افکار عمومی و راه گشای اعلامیه استقلال آمریکا در ژوئیه ۱۷۷۶ میدانند.
تام پین به سلطنت حمله میکرد و اصل میراث را به سخره میگرفت. او همچنین میگفت حاکمیت قانون باید بر هر چیز مقدم باشد: “اما بعضی میگویند شاه آمریکا کجاست؟ قانون شاه آمریکا است.”
در پایان سال ۱۷۷۶ مبارزه برای استقلال آمریکا خوب پیش نرفته بود. پین بیانیهای دیگر نوشت به نام بحران؛ نوشتهای چنان قوی و الهام بخش که واشنگتن دستور داد در شب نبرد برای همه سربازان خوانده شود:
“این زمانهای است که روح بشر را امتحان میکند. در این بحران آنها که تابستانها سربازند و در روزهای آفتابی وطنپرست، از خدمت به کشورشان سرباز خواهند زد اما آنکه اکنون ایستاده سزاوار عشق و سپاس مردان و زنان است. استبداد مثل جهنم بسادگی مغلوب نمیشود اما ما این تسلای خاطر را داریم که ستیز هر چه سختتر، پیروزی باشکوهتر.
حق نشر عکسGETTY IMAGESImage captionفهم همگانی نوشته تامس پین
این نقطه عطفی شد و آمریکاییها جنگ را بردند.
در پایان جنگ در سال ۱۷۸۳، پین بطرز شگفتانگیزی به مسیری کاملا تازه کشیده شد. او یک پل آهنی جدید طراحی کرد و برای یافتن سرمایهگذار برای ساخت آن -که به نتیجه هم نرسید- به فرانسه و بعد به کشور خودش انگلستان رفت.
در انگلستان با وجود نقشش در انقلاب آمریکا، دستگیر نشد اما دولت کارزاری را برای بدنام کردن او شروع و اتهامات زنندهای را به او نسبت داد؛ این که او کلاهبردار است، زن اولش را وقتی حامله بوده آنقدر کتک زده که مرده و با گربه رابطه جنسی دارد.
در سال ۱۷۸۹ وقتی پین در انگستان بود انقلاب فرانسه رخ داد. ادموند برک که اکنون او را پدر محافظه کاری مدرن میدانند کتابی نوشت و انقلاب فرانسه را تقبیح کرد. پین قلم به دست گرفت و معروفترین کارش را در جواب مستقیم به برک نوشت: حقوق بشر.
پین تاکید داشت که از منظر حق، انسانها برابر و آزاد هستند: “ارتقا کاذب برخی انسانها است که سبب خوارشدن کاذب انسانهای دیگر میشود تا اینکه همه چیز از طبیعت خویش تهی میشود.”
پین به سلطنت حمله میکرد و آن را سرکوبگر و بیمعنا می دانست و طبقه اشراف را افرادی بیمصرف میدانست که “فقط مصرف کننده اجاره هستند.” او میخواست مردم عادی را آموزش دهد: “جهل ماهیت عجیب خود را دارد، وقتی زایل شود برگرداندنش ناممکن است. میتوان بسیاری را جاهل نگهداشت اما نمیتوان کسی را جاهل کرد.”
حق نشر عکسGETTY IMAGESImage captionتامس پین: کسی که آزادی خود را تامین کرده باید از آزادی دشمنش هم محافظت کند، اگر او این وظیفه را ادا نکند سابقهای می شود که گریبان خودش را خواهد گرفت
تام پین همچنین با جزئیات زیاد درباره یکی از ایدههای خود نوشت که در عمل نوعی دولت رفاه بود، بسیار پیش از اینکه چنین دولتی در جایی از جهان وجود داشته باشد. او جدولهایی تدوین کرد که نشان میداد مالیات تزایدی و مالیات بر ارث چگونه میتواند برای حمایت از فقرا، کودکان، سالمندان و آموزش همگانی استفاده شود.
پین در کارهای بعدیش طرفدار این بود که هر مرد و زنی که به ۲۱ سالگی میرسد باید پانزده پوند (که در آن زمان مبلغ قابل توجهی بود) دریافت کند تا “بتواند دنیایش را آغاز کند.” این را میتوان یکی از اولین نمونههای طرحهای امروزی درآمد پایه همگانی (Universal Basic Income) دانست.
عدالت اجتماعی انگیزه اصلی تام پین بود و ثروت عظیم در کنار فقر شدید را تقبیح می کرد: “تضاد تمول با فلاکت، مدام به چشم میخورد و چشم را آزار میدهد، گویی مردگان و زندگان به هم زنجیر شده باشند.”
حق نشر عکسGETTY IMAGESImage captionخانهای در ساسکس غربی که زمانی تامس پین در آن زندگی میکرد
نوشتن حقوق بشر باعث شد پین در انگلستان تحت تعقیب قرار بگیرد و از ترس اینکه به اتهام خیانت اعدام شود در سال ۱۷۹۲ به فرانسه گریخت.
به محض ورود به فرانسه به نویسنده سرشناس حقوق بشر شهروندی فرانسه اعطا و به عنوان نماینده پارلمان انقلابی فرانسه انتخاب شد.
در حالی که در انگستان پین را تندروی بسیار خطرناکی میدانستند، او در فرانسه زمان انقلاب در مقایسه با رهبران انقلابی چهرهای میانهرو بود و همین میانهوری نزدیک بود به قیمت جانش تمام شود.
حق نشر عکسGETTY IMAGESImage captionخانه تامس پین در نیویورک که کنگره به پاس خدماتش به استقلال آمریکا در اختیارش گذاشته بود
رهبران انقلاب میخواستند پادشاه فرانسه لویی شانزدهم را اعدام کنند. پین شجاعت را به مرز حماقت رساند و استدلال کرد که شاه باید محاکمه شود و در هیچ صورتی نباید اعدام شود. به این ترتیب او دشمنان قدرتمندی پیدا کرد که او را دستگیر کردند و به زندان انداختند. قرار بود گردنش را با گیوتین بزنند اما وقتی زندانبانان برای بردن اعدامیها آمدند، در سلول او باز بود و علامت ضربدر روی در از چشم زندانبانها پنهان ماند. فردای آن روز روبسپیر رهبر انقلاب از قدرت ساقط شد و گردنش زیر گیوتین رفت. پین نجات پیدا کرد.
انگیزه تام پین ترحم برای پادشاه فرانسه نبود بلکه او به حکومت قانون باور داشت و با مجازات اعدام مخالف بود، دیدگاهی غیرمعمول برای آن زمان.
پین آخرین کتاب معروفش، عصر خرد را در فرانسه نوشت و روشن کرد که به خدا اعتقاد دارد اما حمله تند او به مسیحیت بسیاری را عمیقا تکان داد.
پین در سال ۱۸۰۲ به آمریکا برگشت. تا هفت سال بعد که درگذشت روزگار خوشی نداشت. به دلیل نوشتن عصر خرد کاملا طرد شده بود و همین طور به دلیل حملاتش شدیدش به جورج واشنگتن که در آن زمان در آمریکا بسیار تکریم میشد اما پین به او انتقاد داشت که چرا در زندان فرانسه به دادش نرسیده است.
حق نشر عکسGETTY IMAGESImage captionتامس پین: وقتی در کشوری در دنیا بتوان گفت فقرا خوشحالند و خبری از جهل و رنج در بینشان نیست، زندانها از زندانی خالیاند و خیابانها از گدا، سالمندان نیازمند نیستند و مالیات ظالمانه نیست، دنیای عقلانی دوست من است چون من دوست خوشبختی هستم. وقتی بتوان این چیزها را گغت کشور من میتواند به قانون اساسی و دولتش ببالد
حتی امروز هم در سال ۲۰۱۸ توماس پین چیزی برای عرضه به مردم دنیا دارد. احتمالا از آنچه در دنیا اتفاق میافتد بشدت آزرده بود. او که به جورج واشنگتن حمله میکرد به دونالد ترامپ چه ممکن بود بگوید؟ اما او در هر حال قلمش را بر میداشت یا پای کامپیوتر مینشست و به دشمنان دموکراسی، آزادی، حاکمیت قانون، حقوق بشر و ذات حقیقت حمله میکرد.
او احتمالا به فساد مالی اعتراض میکرد و تشویق به جنگ برای کسب سود را شر بزرگی میدانست:
“در تمام کشورهای دنیا افراد بسیاری زندگیشان را از راه جنگ و ادامه دعوای ملل میگذرانند، حقیقتی که همانقدر که تکان دهنده است راست هم هست- اما از همه نابخشودنیتر وقتی است که آنها که در دولت کشوری هستند پاشیدن بذر نفاق را هم و غم خود میکنند و تعصب را بین ملتها پرورش میدهند