خفهشدن صدای جریان مخالف طالبان
اشرفغنی و حلقۀ پنج نفرۀ او در کاخ ریاست جمهوری، همانطوریکه سیاست خارجی، نظام مالی، سیستم امنیتی، ساختار عدلی و قضایی و نظام خدمات ملکی را به چنگ گرفتهاند، پروسۀ سیاسی و مذاکرات صلح را نیز انحصار
افغانستان رو : حکومت افغانستان از چند سال بدینسو بحث مذاکرات صلح با گروه طالبان را دنبال کرده است.
گروه طالبان پس از ده سال انزوا و رخوت در سال 2010 میلادی دوباره به فعالیت نظامی- جنگی در افغانستان آغاز کردند. حکومت افغانستان پس از حملات مرگبار طالبان بر پایگاههای نظامی و حملات انتحاری مخالفان مسلح بر اماکن عمومی و نهادهای دولتی، پیشنهاد صلح را مطرح کرد.
حامد کرزی، رییس جمهور سابق به منظور کشانیدن پای طالبان به مذاکرات صلح و پایان جنگ و خشونتها، شورای عالی صلح را اساس گذاشت و برخی رهبران جهادی، متنفذان قومی و سیاسی را در این شورا گرد آورد.
در آن زمان، اپوزیسیون سیاسی و نهادهای مدنی و اجتماعی از پروسۀ صلح حکومت افغانستان با طالبان انتقاد میکردند. اپوزیسیون متشکل از گروههای سیاسی عمدتاً مخالف طالبان بودند. آنها پیوستن طالبان را به پروسۀ صلح به مثابۀ زنگ خطر برای اقتدار سیاسی و قومی خویش میپنداشتند. به همین دلیل، نشستها و گردهماییهای گستردهیی در مخالفت با برنامۀ صلح حکومت حامد کرزی برگزار میکردند.
نهادهای مدنی و حقوق بشری نیز از طرق مختلف مخالفت و انزجارشان را از انعطافپذیری حامد کرزی با گروه طالبان ابراز میداشتند. آنها مخالفان مسلح را به قتل غیرنظامیان و جنایات جنگی متهم میکردند و خواستار به کیفر رسانیدن آنان از سوی نهادهای عدلی و قضایی بودند.
مخالفان مذاکرات صلح با گروههای مخالف مسلح که شامل رهبران مجاهدین و برخی چهرههای تکنوکرات میگردید، حکومت را متهم به پنهانکاری و معامله با گروه طالبان میکردند. بالاخره پروسۀ مذاکرات صلح در حکومت حامد کرزی ناکام گردید.
اکنون، اشرفغنی احمدزی در مسیر پر خم و پیچ مذاکرات صلح گام برداشته است. احمدزی که از فرجام موفقانۀ مذاکره با گلبدین حکمتیارِ همتبارش خاطرۀ خوش دارد، گام بلندی در مسیر مذاکره با طالبان نیز برداشته است. حکمتیار در پانزده سال میخواست که به روند سیاسی ملحق شود. اما به نظر میرسید حامد کرزی (درانی) با پیوستن حکمتیار به صلح راضی نبود. حکمتیار متعلق به قوم اشرفغنی (غلزایی) است. در طول تاریخ افغانستان، یک رقابت پنهان میان قوم غلزایی و درانی وجود داشته است. غلزاییها با اقوام غیرپشتون میانۀ خوبی نداشتهاند. اما درانیها که سابقۀ طولانی در حاکمیت دارند، دارای روابط حسنه با غیرپشتونها هستند.
اخیراً اشرفغنی، رییس جمهور افغانستان، طرح صلح خویش با طالبان را ارایه کرد. در این طرح، امتیازات ویژهیی به طالبان در نظر گرفته شده است. بر بنیاد اطلاعات، غنی به جز حلقۀ محدود در ارگ ریاست جمهوری، با جناحها، اقوام و گروههای سیاسی مخالف طالبان، رأیزنی و گفتوگو نکرده است.
اشرفغنی و حلقۀ پنج نفرۀ او در کاخ ریاست جمهوری، همانطوریکه سیاست خارجی، نظام مالی، سیستم امنیتی، ساختار عدلی و قضایی و نظام خدمات ملکی را به چنگ گرفتهاند، پروسۀ سیاسی و مذاکرات صلح را نیز انحصار کردهاند.
در این میان، هیچ نیروی تأثیرگذار و قابل محاسبهیی وجود ندارد که از تمامیتخواهی قومی و تباری اشرفغنی جلوگیری نماید.
مخالفان طالبان عمدتاً گروهها و اقوام غیرپشتون هستند. آنها پنج سال در دورۀ مقاومت و ده سال در نظام جدید علیه گروههای مخالف مسلح جنگیدهاند. اگر قرار است طالبان به مذاکرات صلح روی آورند، باید با مخالفان و دشمنانشان صلح نمایند. صلح اشرفغنی و حکومت کابل با طالبان به معنای ختم جنگ در افغانستان نخواهد بود. طالبان به خوبی این موضوع را متوجه گردیدهاند. به تازهگی گروه طالبان خواستار صحبت و گفتوگو با امیر اسماعیلخان یکی از رهبران مجاهدین در غرب افغانستان شدند. اسماعیلخان نیز از گفتوگو با طالبان استقبال کرده است.
واقعیت این است که اشرفغنی، رییس جمهوری در سه و نیم سال حکومتاش صدای گروههای رقیب و اپوزیسیون سیاسی را خفه ساخته است. به برخی شخصیتهای سیاسی پرونده ساختند و به شماری دیگر، امتیازهای مقطعی و کوچک حکومتی بخشیدند. به همین دلیل، امروز جریان نیرومندیکه صدای اکثریت خاموش را فریاد بکشد، وجود ندارد. مردم افغانستان از جنگ و کشتار خسته شدهاند و بیهیچ شک و شبههیی از مذاکره و گفتوگو با طالبان پشتیبانی میکنند؛ اما در صورتیکه این مذاکرات و گفتوگوها به صلح در کشور منجر شود. اکنون هیچ تضمینی وجود ندارد که با پیوستن بخشی از مخالفان مسلح به پروسۀ سیاسی جنگ در کشور پایان یابد. اما این نگرانی با قوت مطرح است که پیوستن بخشی از گروههای مخالف مسلح، هژمونی قومی و جناحی رژیم حاکم را تقویت خواهد کرد. چنانچه پیوستن گلبدین حکمتیار به پروسۀ صلح، هیچ کمکی به تأمین امنیت و برقراری نظم در جامعه نکرد. برعکس، وسیلۀ تازهیی را در اختیار رییس جمهوری گذاشت تا مخالفان سیاسی و قومی خویش را از آن طریق زیر فشار قرار دهد.
با این حال، صلح یکطرفه و بدون مشورت با مردم افغانستان، ممکن است جنگ دیگری را در پی داشته است.
صلح یک پروسۀ ملی و سراسری است. حکومت افغانستان به منظور گفتوگو با طالبان و دیگر گروههای جنگجو باید با همۀ اقوام، جریانهای سیاسی و شخصیتهای ملی مشورت و رأی زنی نماید.