غولهای‌یهودی«‌چگونه‌روسیه‌را‌به‌ویرانی‌ کشاندند‌

0
1310

»+‌تصاویر شواهد‌و‌مدارک‌نشان‌میدهد‌الیگارکها‌با‌برقراری‌شبکهای‌از‌پیوندها‌با‌وفاداران‌سرسخت‌حزبی‌و‌مقامات‌رده‌ باالی‌حزب،‌توانستند‌به‌تدریج‌گلوگاههای‌اقتصادی‌شوروی،‌و‌بعدها‌فدراسیون‌روسیه،‌را‌به‌دست‌بگیرند. به‌گزارش‌گروه‌تاریخ‌مشرق؛‌وقتی‌از‌دهه‌دوم‌1980 میالدی،‌به‌تدریج‌برنامه‌اصالحات‌اقتصادی‌و‌سیاسی‌رهبر‌ تجدیدنظرطلب‌و‌اصالحگرای‌اتحاد‌جماهیر‌شوروی،‌میخایل‌گورباچف،‌موسوم‌به‌»پرستروییکا«‌و‌گالسنوست، کلید‌ خورد،‌در‌لوای‌آزادسازی‌تدریجی‌اقتصاد‌و‌کاستن‌از‌نقش‌انحصاری‌دولت‌در‌اقتصاد،‌گروهی‌از‌افراد‌وارد‌عرصه‌ سیاست‌و‌اقتصاد‌شوروی‌شدند‌که‌بعدها‌الیگارک‌یا‌»غول‌های« روسیه‌لقب‌گرفتند. میخاییل‌گورباچف؛‌آخرین‌رهبر‌اتحاد‌شوروی تمبر‌پستی‌یادبود‌پرستروییکا اکثریت‌این‌افراد‌عضو‌رسمی‌حزب‌کمونیست‌اتحاد‌شوروی‌نبودند،‌ولی‌شواهد‌و‌مدارک‌نشان‌میدهد‌در‌آن‌دوران،‌ با‌برقراری‌شبکه‌ای‌از‌پیوندها‌با‌وفاداران‌سرسخت‌حزبی‌و‌مقامات‌رده‌باالی‌حزب،‌توانستند‌به‌تدریج‌گلوگاههای‌ اقتصادی‌شوروی،‌و‌بعدها‌فدراسیون‌روسیه، را‌به‌دست‌بگیرند.‌این‌جا‌بود‌که‌به‌مدت‌دست‌کم‌یک‌دهه،‌سیاست‌ روسیه‌جوالنگاه‌تاجران‌و‌دالالن‌اقتصادی‌شد.‌به‌نحوی‌که‌والدیمیر‌پوتین‌در‌سال‌2000‌،چند‌روزی‌پس‌از‌رسیدن‌ به‌قدرت،‌در‌توصیف‌این‌وضعیت‌چنین‌گفت: “‌گاهی‌یک‌مساله‌در‌این‌کشور‌به‌سختی‌قابل‌درک‌است.‌این که‌کسب‌و‌کار‌کجا‌تمام‌و‌سیاست‌کجا‌آغاز‌میشود،‌ یا‌حکومت‌در‌کجا‌تمام‌و‌کسب‌و‌کار‌در‌کجا‌آغاز‌میشود.” با‌شروع‌دهه‌1990‌،و‌از‌دست‌رفتن‌مهار‌امور‌از‌دستان‌گورباچف،‌که‌خود‌قایل‌به‌حفظ‌نظام‌شوروی‌در‌عین‌ انجام‌اصالحات‌اساسی‌بود،‌تجارت‌و‌اقتصاد‌شوروی‌هم‌با‌شیب‌تند‌به‌سمت‌اقتصاد‌بازار‌حرکت‌کرد.‌با‌انحالل‌اتحاد‌ جماهیر‌شوروی‌و‌به‌قدرت‌رسیدن‌»بوریس‌یلتسین«)1991تا‌1999‌)عظیم‌ترین‌خصوصی‌سازی‌تمام‌تاریخ‌بشر‌ رقم‌خورد.‌ بوریس‌یلتسین؛‌نخستین‌رییس‌جمهور‌فدراسیون‌روسیه در‌این‌پروژه،‌اموال‌و‌ثروتهای‌عظیم‌یک‌ابرقدرت،‌که‌هنوز‌پس‌از‌برنامههای‌اصالحی‌بیش‌از‌90 درصد‌آن‌در‌ دست‌دولت‌بود،‌به‌بخش‌خصوصی‌واگذار‌شد.‌درست‌این‌جا‌بود‌که‌داستان‌الیگارکهای‌روس‌آغاز‌شد‌و‌حدود‌یک‌ دهه‌به‌طول‌انجامید. *خصوصی‌سازی‌با‌ووچر‌)Voucher‌) مجری‌برنامه‌خصوصی‌سازی‌شوروی،‌یک‌اصالح‌طلب‌جوان‌به‌نام‌»آناتولی‌چوبایس«‌بود.‌طبق‌طرح‌او،‌سهام‌ همه‌کارخانهها‌و‌موسسات‌اقتصادی‌دولتی‌دوران‌شوروی،‌در‌چند‌صد‌میلیون‌برگه‌سهام‌عمومی‌موسوم‌به‌ووچر‌ انتشار‌یافت‌و‌بین‌همه‌شهروندان‌روسیه‌توزیع‌شد. ووچر‌خصوصی‌سازی‌ جالب‌است‌که‌بدانیم،‌برنامه‌»سهام‌عدالت«‌در‌دوران‌دولت‌گذشته،‌یک‌نوع‌الگوبرداری‌از‌همین‌برنامه‌بود.‌هر‌ شهروند‌روسی‌دارای‌یک‌دفترچه‌ووچر‌شد‌که‌ارزش‌اسمی‌هر‌برگ‌آن‌10000 روبل‌روسی‌بود. مردم‌روسیه‌به‌این‌ترتیب،‌ظاهرا‌سهام‌داران‌اصلی‌موسسات‌اقتصادی‌دولتی‌شدند.‌اما‌مساله‌این‌بود‌که‌اکثریت‌ قریب‌به‌اتفاق‌مردم،‌که‌چند‌دهه‌در‌اقتصاد‌تماما‌متمرکز،‌تحت‌مدیریت‌دولتی‌زندگی‌کرده‌بودند،‌و‌به‌تصمیم‌گیری‌ دولت‌در‌تمام‌وجوه‌زندگی‌خود‌عادت‌داشتند،‌نمی‌دانستند‌که‌اصوال‌باید‌با‌این‌ووچرها‌چه‌کرد. هجوم‌مردم‌به‌بانکها‌برای‌دریافت‌ووچر این‌جا‌بود‌که‌آن‌گروه‌نخبگان‌اقتصادی‌که‌از‌دوره‌پرستروییکای‌گورباچف‌سر‌برآورده‌بودند‌و‌مدیریت‌بعضی‌ موسسات‌اقتصادی‌به‌آنان‌واگذار‌شده‌بود،‌دست‌به‌کار‌شدند.‌به‌این‌ترتیب‌که‌بازار‌فروش‌ووچرهای‌خصوصی‌ سازی‌در‌سرتاسر‌روسیه‌به‌راه‌افتاد‌و‌کارگزاران‌این‌نخبگان،‌که‌بیش‌از‌هر‌گروهی‌در‌روسیه‌پول‌نقد‌در‌اختیار‌ داشتند،‌میلیونها‌برگه‌ووچر‌را‌به‌قیمتی‌نزدیک‌به‌مفت‌از‌مردم‌مستاصلی‌خریدند‌که‌بیشترشان‌در‌سالهای‌ابتدایی‌ پس‌از‌سقوط‌شوروی،‌محتاج‌نان‌شب‌شده‌بودند.‌این‌گونه‌بود‌که‌درصد‌بزرگی‌از‌سهام‌شرکتهای‌عظیم‌روسیه‌به‌ ویژه‌در‌حوزه‌نفت‌و‌گاز‌و‌فلزات‌خام،‌به‌دست افرادی‌چون‌گوزینسکی،‌برزوفسکی،‌چرنوی،‌پوتانین‌و‌…افتاد.‌ نکته‌قابل‌توجه‌اینکه،‌تقریبا‌همه‌این‌افراد‌ریشههای‌یهودی‌داشته‌اند. برنامه‌دیگری‌که‌به‌تثبیت‌و‌گسترش‌مالکیت‌این‌افراد‌بر‌صنایع‌عظیم‌روسیه‌کمک‌کرد،‌طرح‌»سهام‌در‌برابر‌وام«‌ بود.‌در‌1995‌،در‌مواجهه‌با‌کسری‌بودجه،‌و‌همچنین‌در‌پیش‌بودن‌هزینههای‌کارزار‌انتخابات‌ریاست‌جمهوری‌ سال‌1996‌،دولت‌یلتسین‌به‌پیشنهاد‌یکی‌از‌این‌الیگارکها،‌والدیمیر‌پوتانین،‌طرح‌سهام‌در‌برابر‌وام‌را‌به‌ تصویب‌رساند. والدیمیر‌پوتانین؛‌پیشنهاد‌دهنده»وام‌ها‌در‌برابر‌سهام« صحنه‌گردان‌این‌طرح‌هم،‌معاون‌نخست‌وزیر،‌آناتولی‌چوبایس‌یود.‌بر‌طبق‌آن،‌در‌برابر‌وامی‌که‌الیگارکها‌به‌ دولت‌میدادند،‌به‌عنوان‌وثیقه‌بخش‌عمده‌سهام‌صنایع‌بزرگ‌را‌که‌هنوز‌در‌دست‌دولت‌بود،‌دریافت‌می‌کردند.‌نه‌ آن‌وامها‌از‌سوی‌دولت‌یلتسین‌باز‌پس‌داده‌شد،‌و‌نه‌آن‌وثیقهها‌باز‌پس‌گرفته‌شد.‌در‌نتیجه‌صنایع‌بزرگ‌دولت،‌با‌ قیمتی‌گاه‌تا‌یک‌بیستم‌و‌یک‌پنجاهم‌ارزش‌واقعی‌به‌دست‌الیگارکها‌افتاد. دو‌چهره‌اصلی‌در‌دولت‌اول‌یلتسین،‌مسوول‌خصوصی‌سازی‌و‌آزادسازی‌اقتصاد‌روسیه‌شناخته‌می‌شوند:‌ایگور‌ گایدار‌و‌آناتولی‌چوبایس. *ایگور‌گایدار)‌Gaidar Yegur‌) ایگور‌گایدار)2009-1956‌،)اقتصاددان‌و‌سیاستمدار‌دوران‌شوروی‌و‌روسیه،‌طراح‌اصلی‌لیبرالیزه‌کردن‌اقتصاد‌ شوروی‌و‌مرشد‌فکری‌لیبرالهای‌روسیه‌بود.‌او‌اعتقاد‌داشت‌که‌برای‌احیای‌اقتصاد‌رو‌به‌موت‌شوروی،‌و‌قرار‌ گرفتن‌در‌مدار‌اقتصاد‌جهانی،‌چاره‌ای‌جز‌»شوک‌درمانی«‌وجود‌ندارد. او‌که‌از‌ژانویه‌تا‌دسامبر‌1992‌،بالفاصله‌پس‌از‌انتخاب‌یلتسین‌به‌ریاست‌جمهوری،‌نخست‌وزیر‌این‌کشور‌شد،‌ به‌نحوی‌چکشی‌و‌ضربتی‌طرح‌آزادساری‌اقتصاد‌را‌آغاز‌کرد.‌بسیاری‌از‌منتقدان‌حکومت‌یلتسین،‌گایدار‌را‌ مسوول‌سوق‌دادن‌روسیه‌به‌سوی‌سیاست‌آغوش‌باز‌به‌سوی‌غرب‌و‌تبعات‌فاجعه‌بار‌سیاستهای‌اقتصادی‌دهه‌ 1990 میدانند؛‌تبعاتی‌چون‌فقر‌عمومی‌و‌تورم‌افسارگسیخته،‌فساد‌وحشتناک‌و‌شکل‌گیری‌مافیا….بسیاری‌از‌ شهروندان‌روسی‌بر‌اثر‌سیاست‌گذاریهایی‌که‌آغازگر‌و‌مبتکر‌آن‌گایدار‌بود،‌با‌از‌دست‌دادن‌داراییهای‌خود‌در‌ تورم‌عنان‌گسیخته،‌به‌زیر‌خط‌فقر‌سقوط‌کردند.‌شکل‌گیری‌الیگارکها‌در‌سال‌1992 و‌تحت‌دولت‌او‌و‌در‌پی‌ سیاست‌خصوصی‌سازی‌ضربتی‌کلید‌خورد. تازه‌به‌دوران‌رسیده‌های‌روسیه *آناتولی‌چوبایس‌)‌Chubais Anatoly) متولد‌1955‌،معاون‌نخست‌وزیر‌در‌دوران‌ایگور‌گایدار‌و‌ویکتور‌چرنومردین،‌مسوول‌اجرایی‌طرح‌خصوصی‌ سازی‌در‌اوایل‌دهه‌1990‌،و‌یکی‌از‌افراد‌کلیدی‌حلقه‌موسوم‌به‌»خانواده«‌یلتسین‌بود.‌چوبایس‌را‌چهره‌اصلی‌در‌ معرفی‌اقتصاد‌بازار‌و‌اصول مالکیت‌خصوصی‌در‌دوران‌پسا-شوروی‌می‌دانند.‌چوبایس‌به‌واقع‌چشم‌و‌چراغ‌و‌ کعبه‌آمال‌الیگارکهای‌روس‌در‌دهه‌1990 به‌حساب‌میآمد،‌چرا‌که‌او‌مجری‌بی‌کم‌و‌کاست‌خواستهای‌آن‌ غولهای‌اقتصادی‌بود.‌بوریس‌بزروفسکی،‌بزرگ‌ترین‌غول‌اقتصادی-سیاسی‌دوران‌یلتسین،‌بارها‌در‌اظهارات‌و‌ خاطرات‌خود،‌چوبایس‌را‌منجی‌الیگارکها معرفی‌کرده‌بود. او‌یکی‌از‌پیشتازان‌اندیشه‌اقتصاد‌بازار‌و‌اقتصاد‌آزاد‌در‌دهه‌1980‌،به‌ویژه‌در‌منطقه‌لنینگراد)‌بعدتر‌سن‌ پترزبورگ(‌بود‌و‌باشگاهی‌هم‌به‌نام‌»پرسترویکا«)به‌معنای‌بازسازی(‌در‌آن‌جا‌راه‌اندازی‌کرد‌که‌بسیاری‌از‌ مقامات‌بعدی‌حکومت‌یلتسین‌از‌درون آن‌بیرون‌آمدند.‌خود‌او‌در‌سال‌1991 در‌کابینه‌بوریس‌یلتسین‌به‌معاونت‌ نخست‌وزیر‌رسید‌و‌در‌صدر‌تشکیالت‌»کمیته‌مدیریت‌اموال‌دولتی«‌قرار‌گرفت. چوبایس‌در‌ابتدا‌مدافع‌خصوصی‌سازی‌سریع‌با‌هدف‌افزایش‌درآمدهای‌دولتی‌و‌پرشدن‌خزانه‌دولت‌بود)همانند‌ مدلی‌که‌در‌اواخر‌دهه‌1980 در‌مجارستان‌اجرا‌شد(.‌این‌برنامه‌در‌کنگره‌نمایندگان‌مردم‌روسیه‌رد‌شد.‌سرانجام‌ طبق‌یک‌توافق‌صورت‌گرفته‌بین‌سران‌نظام‌جدید‌روسیه،‌طرح‌خصوصی‌سازی‌با‌ووچر)که‌در‌چکسلواکی‌در‌حال‌ انجام‌بود(‌با‌تصویب‌شورای‌عالی‌روسیه‌و‌دستور‌رییس‌جمهور‌اجرایی‌شد.‌ نتیجه، فاجعه‌بار‌بود.‌ظرف‌چند‌هفته،‌بخش‌اعظم‌مردم‌روسیه‌شغل،‌درآمد‌و‌هستی‌خود‌را‌از‌دست‌دادند.‌همزمان‌ عدهای‌بسیار‌محدود،‌به‌ثروتهای‌عظیم‌افسانهای‌دست‌یافتند،‌که‌عمدتا‌از‌اقتصاد‌روسیه‌خارج‌و‌در‌بانکهای‌ سوئیس‌نگهداری‌می‌شد.‌این‌اقلیت‌فاسد،‌که‌مورد‌خشم‌شدید‌عموم‌مردم‌روسیه‌قرار‌داشتند،‌برای‌حفظ‌خود‌و‌ دارایی‌خود،‌و‌همچنین‌از‌میدان‌به‌در‌کردن‌رقبا،‌دارودستههای‌مسلح‌خود‌را‌به‌راه‌انداختند.‌این‌تشکیالت‌شبه‌ نظامی‌گنگستری،‌مافیای‌معروف‌روسیه‌را‌شکل‌دادند. مافیای‌روسیه؛‌مخوف‌ترین‌سازمان‌گنگستری‌جهان چوبایس‌از1994 تا‌1996‌،معاون‌نخست‌وزیر‌در‌سیاست‌اقتصادی‌و‌مالی‌بود.‌در‌ژانویه‌1996‌،مقارن‌با‌آغاز‌ کارزار‌انتخابات‌ریاست‌جمهوری،‌با‌فشار‌الیگارکها،‌او‌مدیر‌کمپین‌یلتسین‌شد،‌و‌با‌روشها‌و‌فعالیتهای‌او،‌ یلتسین‌که‌درصد‌محبوبیتش‌به‌3 درصد‌رسیده‌بود،‌در‌دور‌دوم‌انتخابات‌1996‌،با‌53 درصد‌آرا‌بر‌نامزد‌حزب‌ کمونیست،‌گنادی‌زیوگانف)Zyuganov Gennady‌،)غلبه‌کرد‌و‌دوباره‌رئیس‌جمهور‌شد.‌از‌این‌رو‌به‌چوبایس‌ در‌روسیه‌لقب‌»منجی‌الیگارکها«‌دادند.‌از‌آن‌پس‌او‌مدیر‌تشکیالت‌ریاست‌جمهوری‌شد‌که‌با‌حضور‌او‌نفوذ‌و‌ قدرت‌بیشتری‌پیدا‌کرد. چوبایس‌و‌مرشدش‌گایدار آناتولی‌چوبایس‌یکی‌از‌مقتدرترین‌چهرههای‌اقتصادی‌دنیا‌و‌عضو‌کلوب‌معروف‌ماسونی‌بیلدربرگ‌ )Buiderburg‌)و‌عضو‌بسیاری‌موسسات‌متنفذ‌اقتصادی‌دیگر‌است. *الیگارکهای‌شاخص معروف‌ترین‌چهرههایی‌که‌هدایت‌صنایع‌عظیم‌انرژی،‌فوالد،‌آلومینیوم‌و‌رسانهها‌را‌در‌دست‌گرفتند،‌این‌افراد‌ بودند:‌بوریس‌بزوفسکی،‌الکساندر‌اسمولنسکی،‌میخایل‌فریدمن،‌میخایل‌خودورکوفسکی،‌والدیمیر‌گوزینسکی،‌ ویتالی‌مالکین،‌والدیمیر‌پوتانین،‌الیشیر‌عثمانوف،‌ویکتور‌وکسلبرگ و‌رومن‌آبراموویچ. اما‌در‌این‌میان‌سه‌چهره‌از‌همه‌شاخص تر‌بودند:‌برزوفسکی،‌گوزینسکی‌و‌خودروکوفسکی.‌نکته‌جالب‌این‌که‌هر‌ سه‌این‌چهره‌ها‌یهودی‌هستند.‌ بوریس‌آبراموویچ‌برزوفسکی‌)Berezovsky Abramovich Boris) بزروفسکی)2013-1946‌،)در‌زمان‌اتحاد‌شوروی‌یک‌ریاضی‌دان‌عضو‌آکادمی‌علوم‌اتحاد‌جماهیر‌شوروی‌بود.‌ ترقی‌اقتصادی‌او‌در‌سالهای‌پایانی‌دهه‌1980‌،مقارن‌با‌برنامه‌پرستروییکای‌گورباچف‌آغاز‌شد.‌او‌با‌برقراری‌ ارتباط‌با‌مقامات‌حزبی‌و‌دولتی،‌موفق‌شد‌محصوالت‌کارخانه‌دولتی‌تولید‌خودروی‌»آوتو‌واز« AvtoVAZ را‌از‌ طریق‌شرکتی‌که‌تاسیس‌کرده‌بود)لوگو‌واز( LogoVAZ در‌بازار‌آزاد‌به‌فروش‌برساند‌و‌یک‌شبه‌ثروتی‌نجومی‌ به‌چنگ‌بیاورد.‌او‌این‌خودروها‌را‌با‌قیمت‌پایین‌دولتی،‌و‌با‌مهلت‌تصفیه‌چند‌ماهه‌تحویل‌می‌گرفت‌و‌در‌سال‌های‌ بحرانی‌اقتصاد‌شوروی،‌به‌قیمت‌باال‌به‌مشتریان‌می‌فروخت. الدا؛‌تولید‌اصلی‌آوتوواز،‌خودروی‌ملی‌شوروی این‌چنین‌بود‌که‌در‌زمان‌انجام‌پروژه‌خصوصی‌سازی‌بزرگ،‌او‌از‌معدود‌افراد‌در‌روسیه‌بود‌که‌پول‌نقد‌فراوان‌ برای‌خرید‌ووچرهای‌بادکرده‌روی‌دست‌مردم‌در‌اختیار‌داشت.‌همچنین،‌او‌در‌سال‌1993 با‌مدیران‌شرکت‌آوتوواز‌ دست‌به‌یکی‌کردند‌و‌کنترل‌بازار‌خودروی‌روسیه‌را‌در‌دست گرفتند.‌یکی‌از‌طرحهای‌آنان‌جمع‌آوری‌پول‌از‌مردم‌ برای‌راه‌انداختن‌یک‌خط‌تولید‌خودرو‌در‌روسیه‌با‌شعار‌هر‌روسی‌یک‌خودروی‌روسی‌بود.‌این‌طرح‌به‌سرانجام‌ نرسید‌و‌پول‌مردم‌که‌در‌شرایط‌مشقت‌بار‌اوایل‌دهه‌90‌،پس‌انداز‌قابل‌توجهی‌برای‌هر‌خانوار‌می‌شد،‌از‌دست‌ رفت. او‌از‌سال‌1993‌،از‌طریق‌پیوند‌با‌مرد‌قدرتمند‌کرملین‌در‌آن‌روزها،‌الکساندر‌کورژاکوف‌،‌افسر‌سابق‌کا.‌گ.‌ب‌و‌ رئیس‌امنیت‌ریاست‌جمهوری‌و‌همه‌کاره‌رئیس‌جمهور،‌به‌حلقه‌بوریس‌یلتسین‌در‌باشگاه‌تنیس‌یلتسین‌راه‌یابد. کورژاکوف‌در‌لباس‌کا.‌گ.‌ب باشگاه‌تنیس یلتسین؛‌دروازه‌ورود‌به‌حلقه او‌از‌این‌طریق،‌با‌وساطت‌کورژاکوف،‌یلتسین‌را‌متقاعد‌کرد‌که‌کانال‌یک‌تلویزیون‌دولتی‌روسیه‌را‌به‌او‌ بفروشند.‌شبکه‌ای‌که‌بعدتر‌به‌»او.‌آر.‌تی«‌یا‌»او.‌پی.‌تی«‌معروف‌شد.‌ به‌این‌ترتیب‌خصوصی‌سازی‌رسانههای‌دولتی‌هم‌کلید‌خورد‌و‌برزوفسکی‌با‌صرف‌چند‌میلیون‌دالر‌توانست‌ قدرتمندترین‌ابزار‌نفوذ‌در‌عرصه‌سیاست‌و‌اقتصاد‌را‌به‌دست‌آورد.‌خود‌برزوفسکی‌به‌این‌نظریه‌معتقد‌بود‌که‌ مهمترین‌ابزار‌پیشبرد‌منافع‌اقتصادی‌در‌جایی‌چون‌روسیه،‌دست‌یافتن‌به‌پیوندهای‌سیاسی‌است‌و‌او‌خود‌ ماهرترین‌شخصیت‌روسیه‌در‌استفاده‌از‌این‌پیوندها‌محسوب‌می‌شد.‌ در‌سالهای‌1995 و‌1996‌،تحت‌لوای‌طرح‌»وامها‌در‌برابر‌سهام«،‌که‌پیشتر‌از‌آن‌صحبت‌شد،‌برزوفسکی‌و‌ شریکش‌در‌آوتوواز،‌بدری‌کاتاپاتسیشویلی‌،‌وهمین‌طور‌رومن‌آبراموویچ‌جوان،‌توانستند‌کنترل‌ششمین‌غول‌نفتی‌ روسیه،‌»سیبنفت«،‌را‌در‌دست‌بگیرند.‌ برزوفسکی‌و‌آبراموویچ‌جوان خود‌برزوفسکی‌در‌مقالهای‌در‌روزنامه‌»واشنیگتن‌پست«‌در‌سال‌2000‌،و‌همچنین‌در‌چند‌مصاحبه‌تلویزیونی،‌ آشکار‌کرد‌که‌برای‌در‌دست‌گرفتن‌کنترل‌صنایع‌بزرگ‌روسیه، در‌ابتدا‌به‌سراغ‌سرمایهدار‌متنفذ‌یهودی،‌جرج‌ سوروس‌رفته‌بود.‌ولی‌سوروس‌به‌او‌گفت‌که‌حاضر‌نیست‌یک‌صد‌دالری‌هم‌در‌اقتصاد‌آشفته‌روسیه‌سرمایه‌ گذاری‌کند. جرج‌سوروس؛‌از‌پدرخوانده‌های‌صهیونیزم به‌عالوه،‌در‌همان‌سال‌1995‌،سهام‌عمده‌شرکت‌هواپیمایی‌دولتی‌روسیه، یعنی‌ایرفلوتهم‌در‌دستان‌او‌قرار‌گرفت‌ و‌او‌هم‌دوست‌نزدیک‌خود‌»نیکالی‌گلوشکوف«‌)Glushkov Nicolai‌)را‌در‌راس‌آن‌قرار‌داد.‌در‌1998‌، برزوفسکی‌تصمیم‌گرفت‌شرکت‌خود‌را‌با‌شرکت‌بزرگ‌»یوکوس«،‌متعلق‌به‌دیگر‌الیگارک‌بزرگ‌یهودی،‌میخایل‌ خودروکوفسکی،‌ادغام‌کند‌که‌در‌این صورت‌تبدیل‌به‌سومین‌شرکت‌بزرگ‌نفتی‌دنیا‌میشد.‌البته‌با‌سقوط‌قیمت‌نفت‌ در‌همان‌مقطع،‌این‌طرح‌کنار‌گذاشته‌شد. نیکالی‌گلوشکوف؛‌دست‌راست‌برزوفسکی در‌آستانه‌انتخابات‌ریاست‌جمهوری‌1996‌،بر‌اثر‌عمکرد‌فاجعه‌بار‌بوریس‌یلتسین‌در‌دور‌اول‌زمامداریش،‌فساد و‌ آشفتگی‌روسیه‌را‌فرا‌گرفته،‌و‌صدای‌اعتراض‌مردم‌از‌همه‌سو‌بلند‌شده‌بود.‌کمونیستها‌دوباره‌محبوبیت‌یافته‌ بودند‌و‌احتمال‌انتخاب‌گنادی‌زیوگانف،‌رهبر‌حزب‌کمونیست‌روسیه،‌و‌سرسخت‌ترین‌منتقد‌پوتین‌بسیار‌باال‌بود. زیوگانف؛‌کمونیست‌دوآتشه‌و‌منتقد‌سرسخت‌یلتسین محبوبیت‌یلتسین‌به‌شدت‌پایین‌آمده‌بود‌و‌چهره‌ای‌منفور‌به‌حساب‌می‌آمد.‌این‌جا‌بود‌که‌الیگارکها،‌که‌ثروت‌و‌ قدرت‌خود‌را‌تا‌حد‌زیادی‌به‌یلتسین‌مدیون‌بودند‌و‌همچنین‌بازگشت‌کمونیستها‌را‌خطری‌حیاتی‌برای‌منافع‌خود‌ می‌دیدند،‌به‌سردمداری‌برزوفسکی،‌برای‌نجات‌یلتسین‌دست‌به‌کار‌شدند.‌در‌این‌مقطع،‌دو‌الیگارک‌اصلی،‌یعنی‌ برزوفسکی‌و‌گوزینسکی،‌که‌در‌راس‌دو‌رسانه‌اصلی‌روسیه‌یعنی‌»اوآرتی«‌و‌»ان‌تی‌وی«‌قرار‌داشتند،‌با‌وجود‌ دشمنی‌عمیقی‌که‌در‌رقابت‌رسانه‌ای‌و‌اقتصادی‌با‌هم داشتند،‌دست‌اتحاد‌دادند. آشتی‌کنان‌دو‌دشمن‌قدیمی سه‌یار‌دبستانی؛‌در‌توافق‌داووس الیگارک‌ها‌که‌در‌کنفرانس‌داووس‌قرارداد‌داووس‌را‌در‌حمایت‌از‌یلتسین‌با‌هم‌منعقد‌کرده‌بودند،‌با‌یلتسین‌معامله‌ ای‌کردند‌که‌در‌صورت‌انتخاب‌دوباره‌او‌با‌حمایت‌همه‌جانبه‌الیگارکها،‌آنان‌سهامدار‌اصلی‌حکومت‌باشند.‌طبیعی‌ بود‌که‌یلتسین‌با‌کمال‌میل‌این‌معامله‌را‌پذیرفت.‌از‌طرف‌الیگارکها،‌یک‌چهره‌آشنا‌به‌یلتسین‌معرفی‌شد،‌تا‌ مدیریت‌کارزار‌انتخاباتی‌او‌را‌به‌عهده‌بگیرد:‌آناتولی‌چوبایس. این‌چنین‌بود‌که‌چوبایس،‌برای‌اولین‌بار‌در‌تاریخ‌روسیه،‌یک‌کمپین‌مدل‌آمریکایی‌برای‌یلتسین‌به‌راه‌انداخت.‌ پول‌الیگارکها‌از‌طریق‌بانک‌»مناتپ«‌خودروکوفسکی‌و‌تبلیغات‌از‌طریق‌شبکههای‌تلویزیونی‌گوزینسکی‌و‌ برزوفسکی‌به‌کار‌افتاد‌تا‌انواع‌و‌اقسام‌شوها‌و‌کارناوالهای‌تبلیغاتی‌برای‌رئیس‌جمهور‌به‌راه‌انداخته‌شود‌و‌از‌ چهرههای‌معروف‌سینمایی‌و‌ورزشکاران‌و‌خوانندهها‌با‌صرف‌هزینههای‌هنگفت‌در‌این‌کمپین‌استفاده‌شود.‌حتی‌ خود‌یلتسین‌در‌این‌راه‌از‌رقصیدن‌و‌شلنگ‌تخته‌اندازی‌پیش‌روی‌دوربین‌خودداری‌نکرد.‌همه‌این‌طرحها‌و‌ هزینهها‌در‌نهایت‌جواب‌داد‌و‌بوریس‌یلتسین‌در‌دور‌دوم‌انتخابات،‌با‌53 درصد‌آرا،‌زیوگانف‌را‌که‌زیر‌سلطه‌ سنگین‌الیگارکها‌از‌یک‌هزارم‌ابزارهای تبلیغاتی‌رقیب‌برخوردار‌نبود،‌شکست‌داد. شلنگ‌تخته‌برای‌رای‌به‌سبک‌عمو‌بوریس طبیعی‌است‌که‌فردای‌روز‌انتخاب‌دوباره‌یلتسین‌به‌اصطالح‌ماه‌عسل‌پیروزی‌الیگارکها‌آغاز‌شد.‌صرفا‌ذکر‌یک‌ خاطره‌از‌یکی‌از‌وزرای‌یلتسین،‌در‌روشن‌شدن‌عمق‌ماجرا‌کفایت‌می‌کند.‌»الکساندر‌لیفشیچ«) Alexander Livshitz‌،)معاون‌نخست‌وزیر‌و‌وزیر‌امور‌مالی‌)minister Finance‌)در‌دور‌دوم‌ریاست‌جمهوری‌یلتسین،‌ در‌مصاحبهای‌با‌الکساندر‌جنتلف،‌مستندساز‌معروف‌روسی،‌تعریف‌میکند‌که‌زمانی‌کوتاه‌پس‌از‌این‌پیروزی،‌ حدود‌10 نفر‌از‌الیگارکهای‌بزرگ‌روسیه،‌در‌ساختمان‌یکی‌از‌بانکهای‌پایتخت)احتماال‌مناتپ‌خودروکوفسکی(‌با‌ او‌جلسهای‌میگذارند‌و‌از‌او‌گزارش‌وضعیت‌می‌خواهند. الکساندر‌لیفشیچ،‌وزیر‌مالیه‌روسیه‌در‌زمان‌یلتسین آنها‌به‌صراحت‌به‌او‌می‌گویند‌که‌ما‌یلتسین‌را‌آورده‌ایم‌و‌روسیه‌متعلق‌به‌ماست.‌آنها‌فهرستی‌از‌درخواستهای‌ اولیه‌خود‌را‌به‌وزیر‌دادند‌که‌شامل‌مشورت‌در‌همه‌تصمیمهای‌مهم‌اقتصادی،‌تعیین‌کارکنان‌وزارت‌مالیه‌و‌امثال‌ اینها‌بود.‌لیفشیچ‌وقتی‌پرسید‌که‌اگر‌این‌درخواستها‌را‌انجام‌ندهد،‌چه‌پیش‌خواهد‌آمد،‌جواب‌شنید‌که‌دیگر‌وزیر‌ نخواهد‌ماند. برزوفسکی‌قهرمان‌آشکار‌این‌پیروزی‌بود‌و‌به‌زودی‌به‌همه‌کاره‌دولت‌یلتسین‌تبدیل‌شد.‌او‌و‌متحد‌استراتژیکش،‌ چوبایس،‌در‌گام‌اول‌دو‌رقیب‌گردن‌کلفت‌خود‌در‌دستگاه‌یلتسین،‌یعنی‌ژنرال‌الکساندر لبد)Lebed Alexander‌،) فرمانده‌جنگ‌در‌چچن‌و‌موتلف‌تاکتیکی‌یلتسین‌در‌ریزش‌آرای‌زیوگانف،‌و‌الکساندر‌کورژاکوف،‌ژنرال‌کا.‌گ.‌ب‌و‌ محرم‌اسرار‌یلتسین)همان‌کسی‌که‌برزوفسکی‌را‌وارد‌حلقه‌رئیس‌جمهور‌کرد(،‌را‌با‌دوختن‌پاپوشهای‌مختلف،‌از‌ صحنه‌بیرون‌راندند.‌ ژنرال‌الکساندر‌لبد؛‌فرمانده‌جنگ‌چچن پس‌از‌برکناری‌ژنرال‌لبد‌از‌ریاست‌شورای‌امنیت‌روسیه،‌برزوفسکی‌به‌عنوان‌معاون‌این‌شورا‌انتخاب‌شد.‌او‌ نقش‌اصلی‌را‌در‌مذاکرات‌صلح‌بین‌کرملین‌و‌اصالن‌مسخدوف،‌رهبر‌نظامی‌چچن‌بر‌عهده‌داشت.‌بعدها‌اسنادی‌ مبنی‌بر‌ارتباطات‌او‌با‌جنگ‌ساالران‌و‌رهبران‌گروههای‌تروریستی‌چچن‌هم‌منتشر‌شد)‌از‌جمله‌کمک‌دو‌میلیون‌ دالری‌به‌ایجاد‌یک‌خط‌لوله‌در‌گروزنی،‌از‌حساب‌شخصی( جلسه‌با‌جنگ‌ساالران‌چچن جالب‌اینکه‌اتحاد‌راهبردی‌الیگارکها‌بعد‌از‌گذشت‌یکسال،‌شکاف‌برداشت‌و‌آنها‌بر‌سر‌تقسیم‌منافع‌مالی‌به‌جان هم‌افتادند.‌یکی‌از‌قربانیان‌این‌جنگ‌منافع،‌خود‌آناتولی‌چوبایس‌بود،‌که‌می‌خواست‌چهره‌جدیدی‌از‌خود‌به‌نمایش‌ بگذارد‌و‌نظمی‌به‌اقتصاد‌گنگستری‌روسیه‌بدهد.‌او‌تحت‌فشار‌شدید‌برزوفسکی‌و‌گوزینسکی‌و‌سرویسهای‌امنیتی‌ تحت‌نفوذ‌آنها،‌عاقبت‌از‌کار‌کناره‌گرفت‌تا‌دست‌برزوفسکی‌در‌سیاست‌و‌اقتصاد‌روسیه‌بازتر‌از‌پیش‌شود. با‌سقوط‌قیمت‌نفت‌از‌اواسط‌سال‌1998 و‌کسری‌بودجه‌و‌تورم‌شدید،‌و‌همچنین‌رقابت‌دارو‌دستههای‌مافیایی‌بر‌ سر‌الشه‌روسیه‌ورشکسته،‌انواع‌نخست‌وزیرها‌از‌جانب‌الیگارکها،‌و‌در‌راس‌آنها‌برزوفسکی،‌به‌بوریس‌ یلتسین‌بیمار و‌دایم‌الخمر‌معرفی‌می‌شدند‌و‌هر‌کدام‌پس‌از‌یکی‌دوماه،‌بدون‌از‌پیش‌بردن‌کاری،‌صندلی‌به‌دیگری‌ می‌سپردند.‌تا‌آن‌که‌نوبت‌به‌مدیر‌سابق‌کا‌گ‌ب،‌سیاستمدار‌کارکشته،‌»ییوگنی‌پریماکف«‌) Yevgeny Primakov‌)رسید. او‌با‌تجربه‌و‌توان‌مدیریتی‌خود،‌موفق‌شد‌سر‌وسامانی به‌اقتصاد‌ورشکسته‌روسیه‌بدهد‌و‌تورم‌را‌کنترل‌کند.‌این‌ جا‌بود‌که‌ائتالف‌مخالفان‌برزوفسکی،‌با‌حمایت‌نخست‌وزیر‌به‌جریان‌افتاد‌تا‌نفوذ‌او‌را‌در‌سیاست‌و‌اقتصاد‌روسیه‌ کنترل‌کنند.‌»یوری‌اسکوراتوف«)Skuratov Yuri‌،)دادستان‌کل‌روسیه،‌تحقیقات‌همه‌جانبه‌ای‌را‌روی‌ فعالیتهای‌برزوفسکی‌آغاز‌کرد. اسکوراتوف،‌قربانی‌تور‌رسوایی‌برزوفسکی شدت‌این‌فشارها‌به‌حدی‌شد‌که‌برزوفسکی‌فرار‌را‌بر‌قرار‌ترجیح‌داد‌و‌به‌پاریس‌گریخت.‌اما‌او‌استاد‌بازیهای‌ سیاسی‌و‌جنگ‌روانی‌بود‌و‌بیکار‌ننشست.‌اندکی‌پس‌از‌خروج‌او،‌نوار‌ویدیویی‌از‌دوربین‌یک هتل،‌از‌شبکه‌ تلویزیونی‌متعلق‌به‌او‌پخش‌شد‌که‌فردی‌شبیه‌اسکوراتف‌را‌در‌حال‌عیاشی‌نشان‌می‌داد.‌این‌ویدیو‌مثل‌بمب‌ترکید‌ و‌منجر‌به‌برکناری‌دادستان‌شد.‌یک‌بار‌دیگر،‌برزوفسکی‌مکار،‌طفرمندانه‌به‌روسیه‌بازگشت،‌اما‌این‌بار‌خوش‌ اقبالی‌او‌چندان‌به‌طول‌نینجامید. *والدیمیر‌الکساندرویچ‌گوزینسکی‌Gusinsky Alexandrovich Vladimir گوزینسکی،‌متولد‌1952‌،در‌یک‌خانواده‌یهودی،‌کار‌خود‌را‌از‌رانندگی‌تاکسی،‌فروش‌کاالهای‌خارجی‌در‌بازار‌ سیاه‌و‌مدیریت‌تئاتر‌در‌دوران‌شوروی‌آغاز‌کرد.‌در‌دوران‌پرستروییکای‌گورباچف،‌در‌دوران‌موسوم‌به‌ »تعاونیها«،‌با‌حدود‌1000 دالر،‌یک‌تعاونی‌پوشاک‌زنانه‌به‌راه‌انداخت.‌در‌1989‌،یک‌شرکت‌کوچک‌مشاوره‌را‌ برای‌سرمایه‌گذاران‌خارجی‌در‌روسیه‌به‌نام‌»موست« MOST تاسیس‌کرد.‌شرکتی‌که‌بعدها،‌با‌ورود‌گوزینسکی‌ به‌عرصه‌رسانه‌به‌نام‌»موست‌میدیا«‌تغییر‌نام‌یافت‌و‌اسمی معروف‌در‌روسیه‌شد. طبق‌همان‌داستان‌آشنا،‌اوج‌گیری‌او‌هم‌با‌برقراری‌ارتباطات‌سیاسی‌در‌سالهای‌اول‌دهه‌1990 شروع‌شد.‌او‌در‌ سال‌1993‌،نخستین‌روزنامه‌خود‌با‌نام‌» ِسوودنیا«‌را‌راه‌اندازی‌کرد.‌ کمی‌بعد،‌دوشادوش‌اقدام‌برزوفسکی،‌او‌از‌مجرایی‌دیگر)کمک‌یوری‌لوژکوفLuzhkov Yuri‌، شهردار‌ مسکو(،‌کنترل‌کانال‌4 تلویزیون‌دولتی‌روسیه‌را‌به‌دست‌آورد‌و‌امپراتوری‌رسانه‌ای‌او‌کم‌کم‌شکل‌گرفت. یوری‌لوژکوف؛‌شهردار‌وقت‌مسکو تا‌جایی‌که‌بسیاری‌او‌را‌روپرت‌مرداک‌روسیه‌لقب‌دادند.‌در‌جریان‌جنگ‌اول‌روسیه‌با‌چچن،‌گوزینسکی‌در‌ رسانههای‌وابسته‌به‌خود،‌سیاست‌انتقاد‌از‌عملکرد‌رئیس‌جمهور‌را‌در‌پیش‌گرفت‌و‌او‌را‌جنایتکار‌جنگی‌خواند.‌ امری‌که‌اصال‌به‌مذاق‌یلتسین‌خوش‌نیامد‌و‌روابط‌این‌دو‌به‌سمت‌تیرگی‌رفت.‌ساختمان‌اصلی‌شرکت‌او‌مورد‌حمله‌ افراد‌تشکیالت‌امنیت‌ریاست‌جمهوری،‌به‌ریاست‌کورژاکوف‌قرار‌گرفت.‌بعد‌از‌این‌قضیه‌اوبه‌لندن‌فرار‌کرد‌و‌5 ماه‌در‌آن‌جا‌ماند.‌پس‌از‌بازگشت،‌درگیری‌های‌او‌با‌برزوفسکی)بر‌سر‌حوزه‌قدرت‌سیاسی‌و‌منابع‌مالی(‌شروع‌ شد.‌او‌متهم‌بود‌که‌پشت‌قضیه‌ترور‌خبرنگار‌مشهور‌شبکه‌برزوفسکی،‌او‌آر‌تی‌وی،‌والدیسالو‌لیستیف‌ Listyev Vladislav قرار‌داشت. والدیسالو‌لستیف؛‌ژورنالیست‌مشهور‌روسیه اما‌دیری‌نپایید‌که‌ظهور‌دشمن‌مشترک‌در‌سال‌1996‌،یعنی‌زیوگانف‌کمونیست،‌موجب‌از‌میان‌رفتن‌همه‌ خصومتها‌شد‌و‌گوزینسکی‌با‌همه‌امکانات‌خود‌در‌کنار‌دشمن‌سابق،‌در‌اختیار‌کارزار‌یلتسین‌قرار‌گرفت. پاداش‌این‌خوش‌خدمتی،‌با‌انتخاب‌دوباره‌یلتسین،‌اجازه‌تاسیس‌نخستین‌شبکه‌تمام‌خصوصی‌تلویزیون‌در‌روسیه،‌ تاسیس‌مجموعه‌رسانه‌ای‌موست-مدیا،‌شبکههای‌ماهوارهای،‌رادیویی و‌مجالت‌مختلف‌را‌به‌دست‌آورد. *میخایل‌بوریسویچ‌خودورکوفسکی Khodorkovski Borisovich Mikhail متولد‌1963‌،از‌پدری‌یهودی،‌در‌اواخر‌دوران‌اتحاد‌شوروی،‌در‌حالی‌که‌در‌تازه‌بیست‌سالگی‌را‌رد‌کرده‌بود،‌ وارد‌»اتحادیه‌کمونیستهای‌جوان‌لنینیست«‌یا‌کومسومول‌)شاخه جوانان‌حزب‌کمونیست(‌شد،‌جایی‌که‌به‌سکوی‌ پرتاب‌او‌بدل‌گردید.‌او‌هم‌به‌دلیل‌پیوندهایش‌در‌حزب،‌همزمان‌با‌برنامههای‌اصالحی‌گورباچف،‌وارد‌عرصه‌ تجارت‌شد. در‌دوران‌شوروی او‌ابتدا‌تحت‌مدیریت‌کومسومول،‌یک‌کافه‌خصوصی‌در‌1986 به‌راه‌انداخت.‌سال‌بعد،‌یک‌مرکز‌خالقیتهای‌علمی‌ و‌فنی‌برای‌جوانان‌ایجاد‌کرد‌که‌در‌قالب‌آن،‌به‌بهانه‌وارد‌کردن‌کامپیوتر‌از‌اروپا،‌انواع‌واقسام‌کاالهای‌کمیاب‌در‌ روسیه‌را‌وارد‌میکرد‌و‌در‌بازار‌سیاه‌به‌فروش‌میرساند.‌با‌سرمایه‌همین‌کسب‌و‌کار،‌در‌1989‌،یکی‌از‌اولین‌ بانکهای‌خصوصی‌اتحاد‌شوروی‌به‌نام‌»مناتپ«‌Menatep را‌تاسیس‌نمود. اودیسه‌اقتصادی‌او‌هم‌در‌همان‌دوران‌خصوصی‌سازی‌بزرگ‌آغاز‌شد.‌خودورکوفسکی‌در‌سال‌1992‌،مدیرعامل‌ صندوق‌سرمایه‌گذاری‌در‌بخش‌سوخت‌و‌انرژی‌شد.‌در‌سال‌1993‌،در‌30 سالگی،‌معاون‌وزارتخانه‌استراتژیک‌ انرژی‌و‌سوخت‌روسیه‌شد.‌در‌سال‌1995‌،مجموعه‌»مناتپ«،‌با‌استفاده‌از‌نفوذ‌رئیس‌خود،‌شرکت‌عظیم‌نفتی‌ »یوکوس«‌را‌به‌قیمتی‌معادل‌تنها‌300 میلیون‌دالر‌از‌دولت‌خرید.‌شایان‌ذکر‌است‌که‌در‌برآوردی‌که‌چند‌ماه‌بعد‌ صورت‌گرفت،‌ارزش‌این‌شرکت‌حدود‌5.9 میلیارد‌دالر‌تعیین‌شد. خودورکوفسکی،‌که‌بعد‌از‌زندانی‌شدن،‌در‌مطبوعات‌غربی‌به‌عنوان‌قهرمان‌دموکراسی‌خواهی‌و‌مبارزه‌با‌استبداد‌ پوتین‌معرفی‌شد‌و‌چهره‌ای‌مظلوم‌و‌مورد‌ستم‌به‌او‌بخشیده‌شد،‌یکی‌از‌فاسد‌ترین‌الیگارکهای‌روسیه‌بود.‌او‌در‌ راه به دست گرفتن انحصار حوزه انر ِژی و نفت، حتی از قتل سازماندهی‌شده‌هم‌ابایی‌نداشت.‌کما‌اینکه‌یکی‌از‌ بندهای‌اتهام‌او،‌دست‌داشتن‌در‌ترور‌»والدیمیر‌پتوخوف«Petukhov vladimir‌،شهردار‌منطقه‌نفته‌یوگانسک‌ Nefteyugansk‌،یعنی‌قلب‌امپراتوری‌نفتی‌یوکوس‌بود.‌پتوخوف،‌که‌منتقد‌سرسخت‌خودورکوفسکی‌به‌دلیل‌ نپرداختن‌مالیات‌محلی‌و‌آلودگیهای‌زیستی‌بود،‌توسط‌عوامل‌»الکسی‌پیچوگین«،‌مسوول‌امور‌امنیتی‌یوکوس،‌ ترور‌شد. پتوخوف؛‌شهردار‌ترور‌شده‌ الکسی‌پیچوگین؛‌مسوول‌امنیت‌یوکوس به‌عالوه،‌قتل‌افرادی‌چون‌»والنتینا‌کورنه‌یووا«‌،‌»سرگی‌و‌اولگا‌گورین«Korneyeva Valentina و‌»نیکوالی‌ فدتوف«‌هم‌بنا‌به‌قراین‌و‌شواهد‌متعدد،‌توسط‌عوامل‌خودورکوفسکی‌به‌انجام‌رسید.‌مثال‌خانم‌کورنه‌یووا،‌تاجری‌ بود‌که‌از‌فروختن‌امالکش‌به‌مجموعه‌مناتپ‌خودداری‌کرده‌بود. در‌سال‌های‌1995 و‌1996‌،او‌قصد‌داشت‌یوکوس‌را‌با‌شرکت‌»سیبنفت« Sibneft‌،که‌به‌چنگ‌برزوفسکی‌افتاده‌ بود،‌ادغام‌کند‌و‌همچنین‌مذاکراتی‌جدی‌را‌با‌مسووالن‌شرکتهای‌آمریکایی‌»شورون‌تگزاکو« Chevron Texaco و‌»اکسون‌موبیل« ExonMobile آغاز‌کرد‌تا‌در‌شرکت‌ادغامی،‌سهامدار‌اصلی‌شوند.‌اگر‌این‌امر‌ محقق‌می‌شد،‌یکی‌از‌گلوگاههای‌اقتصاد‌روسیه‌در‌اختیار‌شرکتهای‌صهیونیستی‌قرار‌می‌گرفت. خودورکوفسکی‌در‌1996 از‌مظاهر‌ورود‌خودروکوفسکی‌در‌سیاست،‌تاسیس‌»بنیاد‌روسیه‌باز« Foundation Russia Open در‌کاخ‌ سامرست،‌متعلق‌به‌خاندان‌معروف‌روچیلد‌در‌لندن،‌در‌سال‌2001‌،بود.‌اهداف‌این‌بنیاد‌آموزش‌روزنامه‌نگاران‌و‌ خبرنگاران‌دموکراسی‌خواه‌و‌لیبرال،‌برگزاری‌دورهها‌و‌ورک‌شاپهای‌آموزشی‌برای‌فعاالن‌سیاسی‌و‌دانشجویان،‌ توسعه‌مطبوعات‌دموکراسی‌خواه،‌تبادل‌دانشجو‌با‌دانشگاههای‌غرب‌و‌امثال‌این‌ها‌اعالم‌شد)این‌واژه‌ها‌آشنا‌به‌ نظر‌نمی‌رسد؟(.‌ نگاهی‌به‌هیات‌امنای‌این‌بنیاد،‌بدون‌هیچ‌توضیح‌اضافه،‌گویای‌اهداف‌واقعی‌آن‌میتواند‌باشد.‌در‌کنار‌ خودروکوفسکی،‌هنری‌کیسینجر‌و‌لرد‌یعقوب‌روچیلد،‌از‌بزرگ‌ترین‌و‌قدرتمندترین‌حامیان‌صهیونیزم‌جهانی.‌این‌ جاست‌که‌دم‌خروس‌دموکراسی‌خواهی‌به‌شیوه‌الیگارک‌ها‌بیرون‌می‌زند. لرد‌یعقوب‌روچیلد هنری‌کیسینجر با‌پایان‌یافتن‌دوران‌یلتسین،‌و‌آمدن‌پوتین،‌خودورکوفسکی‌که‌برای‌حفظ‌منافع‌اقتصادی،‌بیش‌از‌این‌نمی‌توانست‌ پشت‌پرده‌بماند،‌برای‌مرعوب‌کردن‌و‌تحت‌تاثیر‌قرار‌دادن‌رئیس‌جمهور‌جدید‌رو‌به‌فعالیت‌آشکار‌سیاسی‌آورد.‌به‌ طوری‌که‌علنا‌نمایندگان‌دوما‌را‌میخرید‌تا‌علیه‌پوتین‌و‌سیاستهای‌او‌موضع‌بگیرند.‌رسانههای‌وابسته‌به‌او‌هم‌ مرتب‌مقامات‌کرملین‌را‌به‌فساد‌و‌استبداد‌متهم‌می‌کردند. *پوتین؛‌وقتی کشتیبان‌را‌سیاستی‌دگر‌آمد والدیمیر‌پوتین،‌متولد‌1952‌،افسر‌سابق‌کا‌گ‌ب،‌و‌رییس‌سابق‌اف‌اس‌بی‌در‌دوره‌نخست‌وزیری‌پریماکف،‌در‌ سال‌1999‌،در‌آخرین‌سال‌زمامداری‌یلتسین،‌نخست‌وزیر‌روسیه‌شد. در‌دوران‌خدمت‌در‌کا‌گ‌ب دریافت‌حکم‌نخست‌وزیری‌از‌یلتسین عملکرد‌موفق‌او‌در‌کنترل‌بحران‌چچن،‌باعث‌محبوبیت‌عمومی‌این‌چهره‌جوان‌و‌پرانرژی‌شد.‌یکی‌از‌مطایبات‌ تاریخ‌معاصر‌روسیه‌این‌است‌که‌پوتین‌از‌طرف‌حلقه‌الیگارک‌ها‌به‌عنوان‌جانشین‌یلتسین‌در‌نظر‌گرفته‌شد‌تا‌بر‌ سلطه‌آنان‌بر‌سیاست‌و‌اقتصاد‌روسیه‌خللی‌وارد‌نشود.‌خود‌برزوفسکی‌مدعی‌است‌که‌شخصا‌به‌پوتین‌پیشنهاد‌ ورود‌به‌عرصه‌رقابتهای‌انتخاباتی‌2000 را‌داده‌است.‌پوتین‌هم‌که‌میدانست‌ورود‌به‌حلقه‌قدرت‌بدون‌حمایت‌ اولیه‌آنها‌تقریبا‌ناممکن‌است،‌هوشمندانه‌پدرخواندگی‌موقتی‌آنها‌را‌پذیرفت.‌پوتین‌در‌انتخابات‌2000 در‌دور‌اول‌با‌ 53 درصد‌آرا‌به‌ریاست‌جمهوری‌رسید. در‌اولین‌گام،‌در‌جلسه‌ای‌با‌حضور‌الیگارک‌ها،‌که‌از‌یافتن‌جانشینی‌مطمئن‌برای‌یلتسین‌خوشحال‌بودند،‌پوتین‌ اولین‌نشانه‌تغییر‌را‌بروز‌داد.‌او‌به‌الیگارکها‌اطمینان‌داد‌که‌ثروتشان‌حفظ‌خواهد‌شد،‌منوط‌به‌این‌که‌با‌پول‌ خود،‌وارد‌دنیای سیاست‌نشوند.‌اما‌حقیقت‌این‌بود‌که‌پروژه‌برخورد‌با‌الیگارکهای‌اصلی‌از‌ژانویه‌همان‌سال،‌ یعنی‌زمانی‌که‌جانشین‌عملی‌یلتسین‌بیمار‌در‌امور‌کشور‌بود،‌آغاز‌شده‌بود.‌در‌13 ژانویه،‌حکم‌دستگیری‌ والدیمیر‌گوزینسکی،‌به‌جرم‌برداشت‌غیرقانونی‌اموالی‌به‌ارزش‌10 میلیون‌دالر‌از‌یک‌موسسه‌ویدیویی‌دولتی‌ صادر‌شد.‌ دستگیری‌گوزینسکی او‌چند‌روز‌بعد‌آزاد‌شد‌و‌به‌اسپانیا‌گریخت.‌اما‌با‌خروج‌او‌یک‌پرونده‌اختالس‌300 میلیونی‌از‌شرکت‌گازپروم‌رو‌ شد‌و‌حکم‌دستگیری‌او‌از‌طریق‌اینترپل‌صادر‌شد.‌او‌را‌در‌اسپانیا‌دستگیر‌کردند.‌اما‌تحت‌فشار‌البی‌ صهیونیستها،‌قاضی‌اسپانیایی،‌به‌بهانه‌سیاسی‌خواندن‌انگیزه‌دستگیری،‌حکم‌بازگرداندن‌او‌را‌به‌روسیه‌لغو‌ کرد. گوزینسکی‌بالفاصله‌تابعیت‌روسی‌خود‌را‌لغو‌کرد.‌اکنون‌او‌تابعیت‌دوگانه‌اسراییلی‌و‌اسپانیایی‌دارد. بازگشت‌به‌اصل!‌گوزینسکی‌در‌والیت‌خود بار‌دیگر‌در‌سفری‌به‌آتن،‌تحت‌قانون‌استرداد‌مجرمین‌بین‌یونان‌و‌روسیه‌دستگیر‌شد.‌اما‌5 روز‌بعد،‌با‌فشار‌ مقامات‌آمریکایی،‌البی‌اسراییل‌و‌نمایندگان‌یهودی‌مجلس‌یونان‌آزاد‌شد.‌در‌سال‌2004‌،دادگاه‌اروپایی‌حقوق‌بشر‌ او‌را‌تحت‌حمایت‌قانون‌حفاظت‌از‌حقوق‌انسانی‌قرار‌داد‌تا‌هر‌گونه‌حکم‌دستگیری‌او‌از‌طرف‌دولت‌روسیه‌را‌بال‌ اثر‌کند. گوزینسکی‌اکنون‌تشکیالت‌اقتصادی‌خود‌را‌در‌اسراییل‌مستقر‌کرده‌است‌و‌سهامدار‌اصلی‌تیم‌بسکتبال‌هاپوئل‌ اسراییل‌است. اما‌تقابل‌بوریس‌برزوفسکی،‌که‌حاال‌نماینده‌دوما‌بود،‌و‌رئیس‌جمهور‌جدید‌هم‌در‌همان‌ماههای‌اول‌آغاز‌شد.‌ پوتین‌که‌قصد‌داشت‌کنترل‌شبکههای‌ملی‌رادیو-تلویزیونی‌را‌از‌چنگ‌الیگارکها‌بیرون‌آورد،‌و‌بزروفسکی‌این‌ بهانه‌را‌به‌دست‌او‌داد. برزوفسکی‌به‌عنوان‌نماینده‌دوما در‌ماجرای‌غرق‌شدن‌زیردریایی‌»کورسک«‌که‌منجر‌به‌غرق‌شدن‌118 ملوان‌روسیه‌شد،‌رسانههای‌وابسته‌به‌ برزوفسکی‌به‌شدت‌رئیس‌جمهور‌را‌زیر‌سوال‌بردند‌و‌اهمال‌در‌کمک‌گرفتن‌از‌غربیها‌را‌عامل‌فاجعه‌دانستند.‌ پوتین‌در‌مصاحبهای‌با‌فیگارو‌به‌تاریخ‌28 اکتبر،‌در‌پاسخ‌به‌پرسشی‌درباره‌انتقادات‌بی‌وقفه‌رسانههای‌ برزوفسکی،‌این‌چنین‌به‌الیگارکها‌هشدار‌داد: “اگر‌الزم‌باشد‌همه‌این‌ابزارهای‌حق‌السکوت‌گیری‌را‌نابود‌میکنیم…‌دولت‌یک‌چماق‌در‌دستان‌خود‌دارد‌که‌فقط‌ یک‌بار‌به‌کار‌می‌رود.‌آن‌یک‌بار‌هم‌روی‌سر‌فرود‌می‌آید.‌هنوز‌آن‌را‌به‌کار‌نبرده‌ایم.‌تنها‌دور‌سر‌چرخانده‌ ایم…‌وقتی‌حسابی‌عصبانی‌شویم،‌در‌استفاده از‌آن‌درنگ‌نخواهیم‌کرد.” جالب‌این‌که‌در‌ماه‌اکتبر2000‌،برزوفسکی‌در‌مقالهای‌در‌واشینگتن‌پست،‌مدعی‌شده‌بود‌که‌در‌غیاب‌جامعه‌مدنی‌ و‌طبقه‌متوسط‌سرمایه‌دارن‌باید‌خود‌مستقیم‌وارد‌سیاست‌شوند‌تا‌جلوی‌کمونیستهای‌سابق‌را‌که‌قصد‌ بازپسگیری‌مواضع‌سابق‌خود‌را‌دارند، بگیرند. در‌نوامبر‌2000‌،دادستانهای‌روسیه،‌پرونده‌فساد‌مالی‌در‌هواپیمایی‌ایرفلوت‌را‌به‌جریان‌انداختند‌و‌برزوفسکی‌ را‌که‌در‌مسافرت‌لندن‌بود،‌به‌دادگاه‌احضار‌کردند.‌او‌به‌بهانه‌”وجود‌فشار‌سیاسی‌فزاینده‌بر‌خود‌از‌سوی‌شخص‌ رییس‌جمهور”‌از‌بازگشت‌و‌حضور‌در‌دادگاه سرباز‌زد.‌شریک‌او‌در‌ایرفلوت‌به‌دلیل‌فساد‌مالی،‌دستگیر‌شد. در‌لندن،‌برزوفسکی‌به‌اصلی‌ترین‌دشمن‌پوتین‌بدل‌شد‌و‌امکانات‌خود‌را‌برای‌مخالفت‌با‌پوتین‌بسیج‌کرد.‌اما‌ پوتین‌در‌2001‌،هم‌گوزینسکی‌و‌هم‌برزوفسکی‌رو‌واداشت‌که‌سهام‌عمده‌خود‌در‌تلویزیون‌های‌»او‌آر‌تی« و‌ »ان‌تی‌وی«‌را‌به‌موسسات‌تحت‌کنترل‌دولت‌بفروشند.‌پوتین‌در‌انتهای‌همان‌سال،‌برزوفسکی‌را‌تحت‌فشار‌قرار‌ داد‌که‌سهام‌مدیریتی‌خود‌را‌در‌غول‌نفتی‌»سیبنفت«‌در‌ازای‌3.1 میلیارد‌دالر‌به‌روم‌آبراموویچ،‌چهره‌مورد‌ اعتماد‌کرملین،‌واگذار‌کند.‌امپراتوری‌برزوفسکی‌این‌چنین‌فروپاشید‌و‌او‌باقیمانده‌اموال‌خود‌در‌روسیه‌را‌هم‌ فروخت،‌تا‌دست‌یکی‌از‌فاسدترین‌الیگارک‌ها‌از‌اقتصاد‌و‌سیاست‌روسیه‌قطع‌شود. تظاهرات‌ضد‌پوتین‌در‌لندن اما‌ماجرای‌خودورکوفسکی‌جوان،‌با‌حدود‌16 میلیارد‌دالر‌دارایی‌و‌تسلط‌بر‌بزرگترین‌شرکت‌نفتی‌روسیه و‌ ارتباطات‌گسترده‌با‌البی‌صهیونیستها‌و‌مقامات‌آمریکایی‌و‌اروپایی،‌کمی‌بیشتر‌طول‌کشید.‌او‌تا‌سال‌2003 در‌ عرصه‌اقتصادی‌و‌سیاسی‌روسیه‌حضور‌داشت،‌تا‌اینکه‌در‌یک‌جلسه‌اقتصادی‌در‌کرملین،‌در‌فوریه‌2003 با‌ حضور‌دوربینها‌و‌خطاب‌به‌پوتین،‌کرملین‌را‌به‌فساد‌و‌رشوه گیری‌متهم‌کرد.‌پوتین‌همان‌جا‌پاسخ‌او‌را‌داد‌و‌با‌ اشاره‌به‌اوراقی‌که‌در‌دست‌داشت،‌شرکت‌یوکوس‌را‌به‌فرارهای‌مالیاتی‌بزرگ‌متهم‌کرد.‌این‌شروع‌برخورد‌پوتین‌ با‌این‌سومین‌ضلع‌مثلث‌الیگارک‌ها‌بود‌که‌منجر‌به‌دستگیری‌خودورکوفسکی‌در‌نوامبر‌همان‌سال‌شد. غول‌در‌قفس؛‌خودورکوفسکی‌در‌دادگاه در‌کیفرخواست‌دادستان‌کل‌روسیه،‌عالوه‌بر‌فرار‌مالیاتی،‌حیف‌و‌میل‌اموال‌دولتی،‌رشوه‌و‌پول‌شویی‌هم‌بود.‌ اتهام‌دست‌داشتن‌در‌چند‌مورد‌قتل‌و‌ترور‌هم‌بعدا‌به‌کیفرخواست‌اضافه‌شد.‌او‌در‌دادگاه‌محکوم‌شد‌و‌به‌زندان‌ افتاد.‌از‌سال‌2004 تا‌2007‌،مجموعه‌ای‌از‌حراجها‌برگزار‌شد‌تا‌با‌فروش‌مجموعه‌دارایی‌های‌یوکوس،‌ بدهیهای‌کالن‌مالیاتی‌آن‌پرداخت‌شود.‌شرکت‌دولتی‌»رزنفت« Roseneft عمده‌سهام‌آن‌را‌خریداری‌نمود. مساله‌ای‌که‌به‌باور‌تحلیل‌گران،‌جلوه‌ای‌از‌ملی‌سازی‌دوباره‌صنایع‌بزرگ‌در‌روسیه‌بود.‌و‌این‌چنین‌پرونده‌ بیش‌از‌یک‌دهه‌نقش‌آفرینی‌الیگارک‌های‌سه‌گانه‌یلتسینی‌در‌روسیه‌بسته‌شد. *یک‌نتیجه‌گیری‌اجمالی با‌لحاظ‌تمام‌ایرادات،‌انتقادات‌بر‌عملکرد‌والدیمیر‌پوتین،‌دست‌کم‌سه‌نتیجه‌از‌عملکرد‌او‌درباره‌این‌موضوع‌خاص‌ برای‌روسیه‌حاصل‌شد: 1‌:گرچه با‌از‌بین‌رفتن‌الیگارکهای‌یلتسینی،‌الیگارکهای‌دیگری‌در‌روسیه‌سر‌برآوردند‌یا‌به‌جا‌ماندند،‌ولی‌این‌ الیگارکها‌خود‌از‌کرملین‌خط‌می‌گرفتند،‌نه‌آن‌که‌برای‌کرملین‌خط‌و‌ربط‌تعیین‌کنند.‌به‌این‌معنی‌که،‌پوتین‌خطی‌ ممیز‌میان‌حوزه‌سیاست‌و‌تجارت‌کشید. 2‌:گلوگاههای‌اقتصادی‌روسیه،‌در‌بخش‌انرژی‌و‌فلزات‌از‌کنترل‌غیرمستقیم‌صهیونیستها‌بیرون‌آمد.‌به‌عبارتی،‌ اختیار‌صنایع‌استراتژیک‌روسیه‌دوباره‌در‌اختیار‌دولت‌ملی‌قرار‌گرفت،‌و‌از‌تاراج‌اموال‌روسیه‌توسط‌شرکت‌هایی‌ مثل‌اکسون‌موبیل‌در‌امان‌ماند. 3‌:کنترل‌رسانه‌های‌ملی‌از‌دست‌صهیونیستهای‌مارک‌داری‌چون‌گوزینسکی‌بیرون‌آمد،‌و‌در‌اختیار‌یک‌دولت‌ ملی،‌با‌همه‌ضعف‌ها‌و‌نقایصش،‌قرار‌گرفت. *‌سهیل‌صفاری منابع: http://www.sjsu.edu/faculty/watkins/oligarchs.htm /https://www.rt.com/op-edge/berezovsky-history-yeltsin-russia-759 https://wikileaks.org/gifiles/attach/144/144365_RussianoligarchPDF.pdf /http://edition.cnn.com/2013/03/25/world/europe/berezovsky-profile http://www.jewwatch.com/jew-crime-mob-russia-ussr-oligarch-file.html https://www.greenleft.org.au/node/15952 http://blogs.reuters.com/john-lloyd/2013/03/25/boris-berezovsky-an-oligarch-who-lost- /his-oligarchy http://www.ihr.org/jhr/v16/v16n3p21_michaels.html http://davidduke.com/tycoons-with-jewish-roots-accused-of-puppeteering-russian- /leaders-of-puppeteering-russian-leader /http://russiapedia.rt.com/prominent-russians/business/boris-berezovsky https://platosguns.com/2016/02/12/the-rise-of-putin-and-the-fall-of-the-russian-jewish- /oligarchs https://platosguns.com/2016/02/12/the-rise-of-putin-and-the-fall-of-the-russian-jewish- /oligarchs http://www.veteranstoday.com/2015/12/24/mikhail-khodorkovsky-wants-revolution-in- /russia/25 http://www.britannica.com/biography/Vladimir-Gusinsky http://www.economist.com/node/82208 http://www.thedailybeast.com/articles/2016/01/04/khodorkovsky-from-russian-multibillionaire-to-murderer.html http://www.telegraph.co.uk/news/worldnews/europe/ukraine/12046015/Putin-critic-andoil-tycoon-Mikhail-Khodorkovsky-charged-with-murder-of-town-mayor.html http://sputniknews.com/voiceofrussia/news/2013_12_21/Mikhail-Khodorkovsky- /biography-6401 https://www.radioislam.org/thetruth/06money.htm#russia-1 /http://nationalvanguard.org/2012/05/the-silent-coup-putin-vs-the-oligarchs http://sputniknews.com/voiceofrussia/news/2013_12_21/Mikhail-Khodorkovsky- /biography-6401

پاسخ ترک

Please enter your comment!
Please enter your name here