صلح
در ادبیات قدیم پارسی صُلح هممعنای لغت آشتی و به معنای مقابل حرب و جنگ آمده است[۱]، در دوران معاصر مفهوم صلح گسترش یافته و با تفکرهای شرق آسیایی و بعدها تفکرات مسیحی که صلح درونی را معرفی کردهاند آمیخته شدهاست در این مفهوم صلح شرایطی آرام، بیدغدغه و خالی از تشویش، کشمکش و ستیز است. صلح یک آرمان جهانی تلقی میشود. صلح یک مفهوم مطلق نیست و میتواند بسته به دیدگاه دینی و فرهنگی تعریف متفاوتی داشته باشد به همین ترتیب از جنبههای مختلفی میتوان صلح را مطالعه کرد. شامل مسائل مربوط به جنگ، خلع سلاح و کنترل تسلیحات نظامی و سایر موضوعات.[۲]
محتویات
[نهفتن]
آشتی و صلح[ویرایش]
رهبران قبایل سرخپوستان در حال انعقاد «پیمان صلح» با ژنرال ویلیام شرمندر زمان جنگ داخلی آمریکا در وایومینگ.
به گفته باروخ اسپینوزا صلح به معنی نبود جنگ نیست بلکه فضیلتی است که از نیروی جان مایه میگیرد و همانطور که آزادی به چم زندانی نبودن نیست صلح هم به چم نبود جنگ نیست[۳] مفهوم صلح را با آتشبس نباید اشتباه گرفت. آتشبس به وضعیتی اطلاق میشود که در آن طرفین درگیر در یک مناقشه به صورت یک طرفه یا دو طرفه تحت شرایط خاص از جنگیدن دست میکشند. صلح به معنای پایان دادن به مناقشه و قطع جنگ است. برای بازگشت به وضعیت جنگ اعلان جنگ از یکی از طرفین الزامی است. رسیدن به صلح در یک جنگ به طور کلی به دو روش میسر است. جنگیدن و وادار کردن طرف مغلوب به پذیرش صلح خود یکی از راههای رسیدن به صلح است که به صلح رومی معروف است. در این وضعیت طرف پیروز یا مجموعهای از قدرتهای بیطرف شرایطی را به عنوان شرایط صلح تنظیم میکنند که معمولاً به نفع سمت پیروز است. راه دیگر رسیدن به صلح با کمک مذاکرات سیاسی یا فعالان صلح است. آرمان جهانی صلحدوستان حفظ صلح در سطح جهان است ولی در واقعیت همیشه جنگها و مناقشات وجود داشتهاند و به وجود میآیند و آنچه صلحدوستان دنیا به دنبالش هستند ترک مناقشات و برقراری صلح در این مناقشات است. ناتوانی انسان دربرابر برقراری صلحی در مناقشات متفکرانی همچون کریشنامورتی را به بیان مفاهیم بدیعی از صلح رهنمود کردهاست، کریشنامورتی صلح را وضعیتی میداند که در آن تمام مناقشات و مسائل حل شدهاند و هر نوع واکنش به جنگ را زمینهای برای مناقشات بعدی میداند. در تفکر کریشنامورتی ما بخشی از دنیا هستیم و برخورد با مسئله به عنوان مشکلی در بیرون از وجود ما اشتباه است.
دنیا تو هستی و دنیا از تو جدا نیست. دنیا با تمام مشکلاتش از پاسخهای تو شکل یافتهاست، بنابراین راه حل در ایجاد مشکلات تازه نیست –
در اصطلاحات سیاسی:[۴]
- اقدامات دیپلماتیک هماهنگ و جدی در موردی خاص، با هدف دستیابی به صلح را صلحکوشی[۵] مینامند.
- اقدامی که برای ایجاد تفاهم و توافق میان طرفهای درگیر به شیوهای آشتیجویانه انجام گیرد را صلحآفرینی[۶] مینامند. . . .
- شاخهای از پژوهشهای علوم انسانی که هدف آن شناخت و فراهم کردن زمینههای برقراری صلح است را صلحپژوهی[۷] مینامند.
صلح ماندگار[ویرایش]
امانوئل کانت فیلسوف نامدار آلمانی در سال ۱۷۹۵ میلادی کتابی با عنوان «صلح ماندگار» نوشت که در آن مبانی رسیدن به یک صلح پایدار به صورت شش اصل مشخص شدهاست. در این کتاب کانت برای اولین بار خواستار اتحاد جامعه بینالمللی و تشکیل سازمانی برای برقراری صلح در جهان شدهاست.[۸]
صلح ماندگار یا صلح آرمانی، بر پایه آرای کانت محصول وضعیتی است که در آن دولتها با پذیرش نظام مردمسالار به اتحاد آشتیجویانه و قوانین جهانگستر دست مییابند.[۴]
روز صلح[ویرایش]
سازمان ملل متحد روز ۲۱ سپتامبر مصادف با ۳۰ شهریور را روز جهانی صلح اعلام کردهاست. این تاریخ در پنجاهوهفتمین جلسه مجمع عمومی انتخاب شد. در گذشته و بر اساس قطعنامه ۳۶/۶۷ به تاریخ ۳۰ نوامبر ۱۹۸۱ سومین سهشنبه سپتامبر، روز بازگشایی جلسات عادی مجمع عمومی به عنوان روز جهانی صلح انتخاب شده بود.
سازمان ملل متحد[ویرایش]
سازمان ملل متحد پس از جنگ جهانی دوم با هدف تثبیت و ارائه صلح در جهان تشکیل شد. این سازمان تا کنون قطعنامههای زیادی را برای برقراری صلح تصویب کردهاست.
جایزه صلح نوبل[ویرایش]
جایزه صلح نوبل یکی از پنج جایزه نوبل است که هرساله اعطا میشود. شیرین عبادی اولین ایرانی و اولین زن مسلمان است که جایزه صلح نوبل را دریافت کرد.
هنر برای صلح[ویرایش]
تاریخ بشر چرخهٔ بدون توقف جنگو صلحاست. همواره با صدای مهیب شیپوری، جنگی آغاز شده و با به اهتزاز درآمدن تکهپارچهای سفید، صلحی به ارمغان آمده است؛ و در میان این جنگها و صلحها انسانهای بسیاری قتلعام شده و حیوانات، درختان، گیاهان، زمین، آب و موجودات بسیاری از بین رفتهاند؛ و از آنجا که «جنگ» و «اخلاق» – مانند آب و روغن که با یکدیگر مخلوط نمیشوند – هیچگاه با یکدیگر کنار نمیآیند، حاصل این جنگها چیزی نبوده است جز افزایش دزدی، سوءاستفاده از زنان و کودکان، آدمربایی، گرسنگی، قحطی، بیماری، تنهایی و دردهای انسانی . . . آنچه گفته شد بر همهٔ ما روشن بوده و نیاز به توضیح بیشتری ندارد. اما آنچه جنگ و هنر را به یکدیگر ارتباط میدهد نحوهٔ بازتاب جنگ در آثار هنری است. پس پرسش این است که جنگها در طول تاریخ چگونه در آثار هنری منعکس میشدند؟ و پرسش دیگر اینکه از چه زمانی و توسط چه کسانی شیوهای دیگر از انعکاس جنگ در آثار هنری مرسوم شد؟ پیشتر یادآور میگردد این مقاله تنها بر هنرهای تجسمی متمرکز شده است.
۱. هنر ستایشگر جنگ
هنرمندان همانند سایر مردم تحت نفوذ و سیطرهٔ قوانین محیط و جامعهای بودهاند که در آن میزیستهاند. علاوه بر آن، آنها میبایست پاسخگوی خواستههای سفارشدهندگان و حامیان خود یعنی پادشاهان، اشراف و ثروتمندان نیز باشند. سفارشدهنده که اغلب یا در حال دفاع از خاک خود یا حمله به خاک دیگران بود نیز تنها از یک شیوهٔ هنری یعنی «هنر ستایشگر جنگ و جنگاوری» استقبال میکرده است. از شاخصترین نمونههای هنری این شیوه میتوان به تصاویر حماسی جنگها که در آن پادشاهان بر گرده اسب خود سوار شدهاند یا به تصویر کشیدن تصاویر باشکوه از سربازان وطنپرست اشاره کرد.[۹] این شیوه هنری همچنان ادامه داشته و به نظر میرسد تا زمانی که انسانها برای برطرف کردن اختلافاتشان به جنگ متوسل شوند همچنان ادامه داشته باشد.
۲. هنر تقبیح کنندهٔ جنگ
سنت ستایشگری جنگ و جنگاوری که هم تاریخی چند هزار ساله داشته و هم بسیار قوی و قدرمند بوده و همچنان از شاخصترین انشعابات هنری میباشد، چند قرنی است در کنار خود شاهد رشد رقیبی است که سازی مخالف را آغاز کرده است. او در کنار خود نوزادی ضعیف و لاغر اندام را میبیند که نه تنها جنگ را نمیستاید بلکه آن تقبیح میکند. اما آنچه مسلم است این است که این نوزاد بیش از پیش در حال رشد کردن است. او نه تنها به دنبال «پیروزی در جنگ» نیست که «پیروزی بر جنگ» را آرزو میکند. این نوزاد را امروز با عناوینی چون «هنر برای صلح»، «هنر ضد جنگ» و نظایر آن میشناسند. هرچند دو اصطلاح «هنر ضدِ جنگ» و «هنر برای صلح» همواره برای ابراز مخالفت با جنگ و گاهی نیز به جای یکدیگر بکار میروند، اما تفاوت قابل توجهی در نحوهٔ بیان خود دارند: «هنر ضدِ جنگ»، چهرهٔ کریه جنگ را به شکلی تلخ، تند و زننده و به کمک تصاویری دهشتناک و خشونتبار از قتلعام انسانها و حیوانات، تخریب و ویرانی شهرها و روستاها و آوارگی انسانها و نظایر آن به نمایش میگذارد. اما در «هنر برای صلح» هنرمند میکوشد برای ابراز دیدگاهش از صلح جهانی و نفی جنگ و خشونت، فضایی مثبت و خوشایند در آثارش ایجاد کند.[۱۰] با این توضیحات اینک به معرفی سه تن از هنرمندانی که آغازگران «هنر ضدِ جنگ» بودند میپردازیم:
یک. کالوت این سنت هنری برای نخستین بار در قرن ۱۷ میلادی و توسط جاکوبز کالوت شکسته شد. برای این کار او دو سری آثار ایچینگ (چاپ فلزی) با مضمون مصائب جنگی که به مدت سی سال اروپای مرکز را در هم نوردید بود خلق کرد.
دو. گویا دویست سال بعد یعنی در قرن نوزدهم، فرانسیسکو گویا با ۸۲ اثر چاپی به جنگهای ناپلئون در اسپانیا پاسخ داد. تحت تأثیر آثار کالوت او نیز ابتدا ۸۲ اثر ایچینگ (چاپ فلزی) خلق نمود. علاوه بر آثار چاپی، او تمامی وحشتش از جنگ را در دو تابلوی مشهورش یعنی «دوم ماه می۱۸۰۸» (جنگ فرانسه و اسپانیا در مادرید) و «سوم ماه می ۱۸۰۸» (تیرباران شورشیان اسپانیایی توسط سربازان امپراطوری فرانسه) به تصویر کشید.
سه. پیکاسو تا صد سال پس از گویا یعنی تا زمان جنگ جهانی اول در قرن بیستم، یا خیلی کم یا هیچ اثر هنری ضد جنگی خلق نشد اما گویا با آثاری که خلق کرده بود بر هنرمندان بسیاری پس از خود تاثیرگذاشته بود. اما به طور کل بازتاب وقایع جنگ جهانی اول را میتوان به خوبی در هنرهای تجسمی و همچنین دیگر هنرها مانند ادبیات و شعر مشاهده کرد. هنرمندان، نویسندگان و شعرایی که به جنگ اعزام میشدند قویاً و آشکارا توجهشان به این قتلعام بیهوده و بیمفهوم که جان میلیونها نفر را گرفت جلب شد. در این میان شاید بتوان گفت پیکاسو بیشترین تأثیر را از آثار هموطن اسپانیاییاش گویا گرفته و معروفترین نقاشی ضد جنگ تاریخ یعنی گرنیکای را نقاشی کرد. او آن را در واکنش به بمباران ۱۹۳۷ شهر باسک توسط نازیها که در حمایت از فرانکو در جنگ داخلی اسپانیا شرکت کرده بودند کشید. پیکاسو که در آن زمان در پاریس زندگی میکرد، با دیدن تصاویر خرابیگرنیکا در روزنامهها وحشت زده و خشمگین شد. او به خوبی تصویری گویا از مصائب جنگ به تصویر کشید و اثری نمادین به جای گذاشت که نشانگر بیرحمی جنگ است. گرنیکا نقاشی خیلی خشونتآمیزی است که انسانها و حیواناتی در حال مردن را نشان میدهد. در همین اعوان پیکاسو به گروههای صلحطلب پیوست. وی همچنین با تأثیر از تابلوی سوم ماه می ۱۸۰۸ گویا، نقاشی «قتلعام در کره» را در سال ۱۹۵۱ نقاش کرد (استفانی[۱۱]).
منابع[ویرایش]
![]() |
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔصلح موجود است. |
![]() |
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به صلح در ویکیگفتاورد موجود است. |
![]() |
معنای واژهٔ «صلح» را در ویکیواژه ببینید. |
- اندیشکدهٔ روابط بینالملل، گروه صلح و حقوق بشر
- «ویکیپدیای فرانسوی». بازبینیشده در ۲۵ آوریل ۲۰۰۹.
- پرش به بالا↑ «لغتنامه دهخدا». بازبینیشده در ۱۲ می۲۰۰۹.
- پرش به بالا↑ «The Peace Studies Program at Cornell University». بازبینیشده در ۱۲ می۲۰۰۹.
- پرش به بالا↑ فلسفی، هدایت الله. «صلح جاویدان و حکومت قانون». فرهنگ نشر نو.
- ↑ پرش به بالا به:۴٫۰ ۴٫۱ برابرنهادههای فرهنگستان زبان فارسی: دفتر هشتم. بازدید: نوامبر ۲۰۱۱.
- پرش به بالا↑ peace offensive
- پرش به بالا↑ peacemaking
- پرش به بالا↑ peace research
- پرش به بالا↑ سخنرانی دکتر مجتهدی در روز جهانی فلسفه
- پرش به بالا↑ http://escolapau.uab.cat/img/programas/musica/peace_through_arts.pdf
- پرش به بالا↑ مقاله با عنوان «نخستین گامهای هنر ضد جنگ»؛ (نویسنده: محمد صحرانورد) نشریه بینالمللی مکعب، شماره 29، شهریور 1392، صفحه 15
- پرش به بالا↑ Stéphanie: The representation of war in art. www.tln.schulnetz.org/fr/art_war