کارزارشاهان افغان برای بدست آوردن بلخ و چهار ولایت ترکستان صغیر

0
1653

الحاج عبدالواحد سيدی
باز شناسی افغانستان
کارزارشاهان افغان برای بدست آوردن بلخ و چهار ولایت ترکستان صغیر

فصل نهم
بحث یک
میمنه شهزاده نشین مینگها پس از سقوط
محمدحسین خان، 1884-1888
ترس مبالغوی از قدرت و دسایس روس‌ها…به هرات اهمیت دروغین کاملاً بی‌تناسب با نیروی منطقه و موقف آن نسبت به قندهار و اندوس داد. هرگاه از یکپارچگی منطقه دارای اهمیت حیاتی برای انگلیس‌ها صحبت گردد، اغراقی بود توهین‌کننده به عقل سلیم که ندرتاً به تکذیب نیاز دارد.[1]
خانات میمنه زیر اداره محمدحسین خان
سقوط میمنه خوشنودی زیادی را به امیر بار آورد، زیرا او بیشتر از فتوحات پدر کلانش دوست‌محمد خان با آوردن شهزاده نشین میمنه زیر اداره افغان‌ها که هیچ‌گاهی در زمامداری شیرعلی‌خان چنین نبوده است را ایفا نموده بود (سی اف کاکر 1971، 143). لذا جای تعجب نیست که امیر فرمان داد تا همه شهرها و شهرک ها را برای جشن این دستاورد چراغان نمایند.[2]این خوشی اما با کارهای اسحاق خان مخدوش گردید او با حوادث هرات هنوز زنده در خاطره‌اش متیقین بود که او نخستین فرمانده بود که به پایتخت مینگ‌ها داخل گردید و داخل شدن قشون هرات را به شهر رد نمود. در عوض با دادن لباس افتخار، آن‌ها را واپس فرستاد.[3] یک‌بار دیگر بلندپروازی‌های او برای توسعه قلمرو زیر اداره او خنثی گردید. تعجیل ناشایست اسحاق خان در به دست آوردن میمنه، بدگمانی امیر را سبب گردید. در نتیجه منطقه در حیطه قدرت هرات قرارداده شد و محمدحسین خان مینگ برای اداره تیول سابقه خود ابقا گردید، درحالی‌که از نزدیک توسط یک نماینده افغان مقیم از حامیان وفادار عبدالرحمن خان، نظارت می‌گردید (کاکر 1971، 81؛ سلطان محمد خان ج 1، 239-40).[4] قلمروی که حسین خان به ارث برد سایه از عظمت سابقه او بود. نه تنها مرزهای آن از زمان زمامداری پدرش مضراب خان طور قابل‌ملاحظه کاهش یافته بود، بلکه دهه‌های جنگ و ناآرامی داخلی همراه سلسله‌ای از بلایای طبیعی و اقتصادی این توابع زمانی ثروتمند و شاهانه را به سطح یک حکومت بی‌نوا سقوط داد. هیچ‌چیزی بهتر از پایتخت خانات این را تمثیل نمی‌تواند. کمیسیون مرزی افغان[5]آنچه که تا امروز به حیث سروی همه‌جانبه منطقه باقی‌مانده، چنین ثبت نموده است که جمعیت میمنه در 1885/6 حد اکثر 2500 خانواده مقیم بود (پیکاک، 111؛ سی ای ییت 1888، 339) با احتمال همین تعداد خانواده‌های نیمه مقیم که در نزدیکی شهر می‌زیستند (میتلند 1888 ج 2، 105؛ مرک، 266).[6] شهری با «ظاهر فرسوده و متروک» طوری که میتلند شک داشت تعداد واقعی اهالی شهر این قدر بالا باشد (میتلند 1888، 533). در کل در محدوده مرزی قلمرو آن حدود ده هزار خانواده زندگی می‌کرد (گزیته، 1907 ج 2، 213؛ میتلند 1888، 545؛ سی ای ییت 1888، 339)، زوال قهقرایی از زمان مضراب خان، حتی تجویز برای کم شدن ساحه قلمرو خانات، هنگامی که میمنه جمعیتی بیشتر از یک‌صد هزار را به رخ می‌کشید.[7]
نشانه‌های فرسودگی در همه پایتخت قابل دید بود. بیشتر خانه‌ها، دکان‌ها و ساختمانهای دیگر در حالت خرابی قرار داشتند، بازار ها و شهرکها در سراسر تورکستان به همین حالت بود (الیاس، 167-8؛ میتلند 1888، ج 2، 105-8، 538).[8] میمنه همچنان به محل غیر سالمی برای زندگی نمودن مبدل شده بود. در تابستان نه تنها منطقه را ملاریا فرا می‌گرفت بلکه طبیب محلی که با کمیسیون مرزی همراه بود از میمنه بازدید نمود تا والی و مقامات دیگر را مداوا نماید دریافت که «تب و لرزه، ناتوانی پس از تب، برانشیت، سوء هاضمه، اسهال، سوزش، چشم دردی،… درد مفاصل و تشنجات»[9]عمومیت داشت. حکیم محلی در شهر موجود نبود و حفظ الصحه شهری وجود نداشت. خانه‌ها متروک، سرکها خالی، خندق‌های اطراف ارگ، دریای میمنه و حتی چاه‌ها برای رفع حاجت استفاده می‌شد (گریسباخ، 195).[10]
کشوری که حسین خان مینگ از 1884 تا 1889 زمامداری نمود بخشی از مناطقی بود که پدر کلان‌هایش زمامداری نموده بودند. مشتمل بر هشت منطقه فرعی شامل میمنه، ناموسه با لنگر، المار، کرای، قیصار، چیچکتو، شیرین تگاب و خیرآباد بود. منطقه مهم دولت‌آباد که در گذشته محل دفاعی مرزی مهم با اندخوی بود از دست حسین خان گرفته شد، نیروهای حکومت در آن جابجا گردید و زیر اداره آقچه قرارداده شد (میتلند 1888، ج 259؛ مرک، 265).[11] در سمت شرق هر دو، درزاب و گرزیوان از دست رفت و از سرپل اداره می‌شد، درحالی‌که در سمت مرغاب قلعه ولی و غورماچ بخشی از ولایت هرات بودند. تنها مرزهای کوهستانی جنوب میمنه به نظر می‌رسد تغییر نخورده باقی‌مانده بود، مرزها هنوز جریان مرغاب و به شمول لولاش، هستومین و سایر اسکان ایماق ها را تعقیب می‌نمود که منطقه نیمه مستقل بندر را می‌ساخت (میتلند 1888 ج 2،532-46).
بازار قدیمی طرح چهارسو (چهارراهی) را داشت، شامل چهار سرک سرپوشیده از ارگ مانند پره‌های چرخ به سمت چهار دروازه شهر بود. حدود دو صد و سی دکان[12]در محدوده دیوارهای پایتخت قرار دارد. شماری دکانداران هندو (به شمول سه زرگر) و هشت دکان یهودها با قرضه مورد نیاز از سوی تاجران برای جامعه تجاری اهالی شهر را تأمین می‌نمودند (گزیته 1907 ج 2، 203؛ میتلند 1888، ج 2، 533؛ مرک، 266؛ پیکاک، 111).[13]
با وجود فضای فرسودگی کلی، بازارها بیروبار داشتند زیرا شهر هنوز محل تقاطع راه‌های تجارتی مهم بود، بخارا و هرات مهم‌ترین بازارهای تجارتی خارجی بود. اموال متعدد اروپایی در بازار برای فروش موجود بود. اقلام وارداتی شامل ابریشم بخارا و مشهد، چرم، کاغذ و چیت روسی، شکر فرانسوی (که از طریق روسیه میامد)، گوگرد اتریشی، کارد، سوزن، چیت گل‌دار، مخمل و اموال پنبه‌ای انگلیسی از هند، چای و نیل هندی و همچنان لنگی از پشاور بود (مرک، 266).
مرک (ال او سی، سی آی تی) ادعا می‌نماید یگانه محصول مهم خانات شاخه بری شده (انگور بود؟)؛ البسه پنبه‌ای درشت و لباس ضخیم ساخته‌شده از پشم بز بود که «برک» یا «کورک» نامیده می‌شود. از پوست قره قل، قالین و چرم، هرگاه کمتر قابل دید، بخش‌های از عایدات میمنه ذکری نشده است. صادرات عمده غله جات (گندم و جو) بود زیرا منطقه به تولید مازاد بزرگ ادامه داد و قیمت‌ها پایین‌تر از هر شهر دیگر تورکستان افغانی بود.[14] ییت تخمین نمود که تنها در محدوده مرزهای میمنه در حدود سه صد و پنجاه هزار گوسفند یا هفت گوسفند برای هر فرد موجود بود. این مواشی در هر پنج سال دو چند می‌گردد در صورتیکه  آب و هوا مناسب و آرامش برقرار باشد (سی ای ییت 1888، 344). محصولات دیگر شامل چار مغز، تنباکو، تلخان توت، برنج، پنبه، کشمش، انواع میوه جات و اسب می‌باشد (مرک، 265-6). یکی از پیامدهای محیط زیستی محاصره‌های متعدد و جنگ‌ها این بود که همه درخت‌ها و تاکستان‌های شهر بریده شد و زمانی وادی سرسبز حالا «کاملاً بی درخت یا بدون هر نوع پوشش بود.» (میتلند 1888، ج 2، 105-6؛ مرک، 266؛ پیکاک، 111).
منابع مختلف ارقام گسترده متفاوتی را در باره عایدات میمنه از سال‌های 1884 و 1889 به دست می‌دهند. میتلند (1888 ج 2، 546) با نقل‌قول از مرک، می‌گوید که مجموع عایدات نقده و جنسی قلمرو هفت صد هزار تنگه یا دو صد و سی و سه هزار و سه صد و سی و سه روپیه کابلی با نرخ مبادله تخمینی سه تنگه به یک روپیه بود (میتلند 1888 ج 2، 547).[15] ارقام مرک احتمالاً بر اساس رسیدهای سال 1884، نخستین سال آغاز زمامداری حسین خان است. سه هفتم یا سه صد هزار تنگه (یک‌صد هزار روپیه کابلی) به امیر پرداخته شد درحالی‌که مبلغ باقیمانده چهارصد هزار تنگه (133333 روپیه) توسط والی برای مصارف خود حفظ گردید. این ارقام تقریباهمان است که از سوی محمد شریف خان پسر حسین خان در سال 1889 به امیر ارائه شده است هنگامی که امیر عایدات تورکستان افغانی را به تعقیب شورش ناکام اسحاق خان ارزیابی می‌نمود.[16] میر الله بخش که یک سال بعد از مرک در میمنه بود، تأیید می‌نماید که پرداخت سالانه میمنه سه صد هزار تنگه تعیین‌شده بود،[17]اما دو سال یک‌بار نظرانه یا تورتوق را شامل نمی‌شد که برای حسین خان مینگ سی تا شصت هزار تمام می‌شد (میتلند 1888، ج 2، 546).[18]
اما در جولای 1885 عبدالرحمن خان وایسرای را اطلاع داد که عایدات میمنه به مشکل تا 1440000 تنگه (240 هزار روپیه انگلیسی)[19] یا دو مرتبه بیشتر ازان چه مرک و الله بخش تخمین نموده بودند بالغ می‌گردد، درحالی‌که پرداخت والی تنها یک لک تنگه یا ده در صد عایدات سالانه بود. امیر همچنان قصدی مصارف معلوم والی را دو صد و پنجاه مرتبه زیاد به یک ملیون تنگه (160 هزار روپیه) نشان داد.[20] این تحریف عایدات میمنه بدون شک برای این طرح‌شده بود که به انگلیس‌ها تفهیم گردد که فشار حاکمیت افغان‌ها بالای میمنه سنگین نیست و حسین خان اجازه داده‌شده است تا قسمت بیشتر عایدات حکومت را در دست داشته باشد که در واقع چنین نبود. بنا ممکن نیست ارقام داده‌شده از سوی امیر اساسی برای ارزیابی صحت مالی بوده باشد، یا اینکه از میمنه باشد و برای تصویر درست عایدات و مصارف حکومت باید به ارقام مرک مراجعه نماییم. با وجود این حتی ارقام امیر نمی‌تواند وضعیت فقرزده خانات را پنهان نماید زیرا در قسمت‌های قبلی این سده دودمان مینگ درامد سالانه سیزده لک روپیه کابلی یا تخمینی 3900000 تنگه داشت (سی ای ییت 1888، 338).[21]
از دست دادن جمعیت و شماری از ولسوالیهای ثروتمند و خیلی حاصلخیز خانات با مالیات زیاد فزاینده و سنگینی باجی که امیر از والی به دست میاورد دست به دست شد. نیی الیاس در اواسط دهه 1880 ارقام ذیل را که حکومت بالای ولایت تحمیل نموده بود به دست می‌دهد (الیاس، 293-4):
نقده (روپیه کابلی)
مالیه سرانه خانواده:2.5 در صد
مالیه قلبه، فی گاو، 10.5 برای هر گاو،5.6
مالیه آسیاب (غله جات و روغن):5.5
گوسفند:10 روپیه برای هر یک صد رأس
نظر به جنس
مالیه غله جات: یک خروار (حدود 2 موند هندی) سالانه
علف: یک جوال از هر 10 جوال فروخته‌شده در بازار
اموال بازار: البسه و منسوجات، 1 پول در هر روپیه (مثلاً 1 بر 60)؛ در داخل شدن تاجر به شهر (بارگیری شده یا بدون آن)، 4 روپیه برای هرباراسب کالا دارای هر ارزش، 1 روپیه
سایر: حق دولت برای درخواست انتقالات جهت امور رسمی
دستگاه «اوزبیک» (مثلاً چنگیزی)
حاصلات:10 در صد سالانه
مواشی و رمه‌ها:1 ب 40
هر ارباب یا قریه دار: 1 یک گوسفند فی نفر
سایرین: امیر حق مصادره را داشت.
حتی احتمالاً این همه داستان نبود. میتلند (1888، ج 2، 545-5) اشاره می‌نماید که علاوه ازان چه در بالا آمد مالیات دیگری نیز تحمیل شده است:
قلم مالیاتی قبل از 1884 1884-1888
زمین آبی 10% (؟) 20%
زمین پنبه (آبی) 10% 20%
زمین للمی ن م 10%
خانه (هر یک) 4 تنگه 10 تنگه
گوسفند 1 بر 40 هر جنس 30 تنگه هر 100 رأس[22]
تاکستان 1 طلا (20 تنگه) هر یک[23]                   15 تنگه هر جریب
علف‌زار، چراگاه مانند بالا 6 تنگه هر جریب
مادیان، شتر ماده ن م 2.5 تنگه هر یک
ابریشم (خام و کارشده)              ن م 10% ارزش کالا
آرد آسیاب شده ن م 10% هر جنس
این ارقام نشان می‌دهد که امیر مالیه را در میمنه بین 100 تا 300 در صد در کل افزایش داد. بدون شک این تحمیل مالیه سبب بالا رفتن قیمت‌ها گردید و شواهدی وجود دارد که دوره 1884-1888 یکی از دوره‌های اوج تورم در خانات و در کل در تورکستان افغانی بود.[24]
این‌گونه تحمیل ها همه آن‌هایی نبود که میمنگی‌های رنج‌کشیده باید تحمل می‌نمودند. حسین خان مینگ مجبور بود یک‌صد مرد سوار آماده را در کابل به مصرف سرانه 12 روپیه برای هر یک حفظ نماید. این 14400 روپیه کابلی (43200 تنگه) دیگر را سالانه به مصارف حکومت می‌افزود. افزون براین مبلغ قابل‌ملاحظه‌ای برای نگهداری اسب‌ها و تجهیزات لازم نیاز بود. این مصارف از سوی هر دوازده خانوار برای تأمین و تجهیز هر سوار با مالیه اضافی 100 تا 120 تنگه سالانه نسبت به معاش سالانه آن‌ها تهیه می‌گردید (میتلند 1888، ج 2، 545-6).[25]
با وجود این، اخاذی غیررسمی دیگر نیز وجود داشت. معاش پوسته نظامی افغان که در فاصله‌های غیرمنظم پرداخت می‌شد، متکی به زمین و جمعیت بومی بودند، آنچه را می‌خواستند بدون پرداخت پول حاصل می‌نمودند. بیگاری از المار و میمنه برای تحکیم استحکامات دفاعی شهر و برای اعمار قرارگاه صورت می‌گرفت. شاهدان عینی رویه غیرعادلانه در مقابل اوزبیکها را ثبت نموده‌اند.[26] از اولیا خان نماینده مقیم افغان[27]گزارش شده است که مبلغ گزافی را با تزویر از اهالی محل گرفته است که حسین خان برای جلوگیری ازان قادر نبوده است، جای تعجب نیست که میمنگی‌ها شکایت نمودند که آن‌ها «خام خورده شده» اند. ((یعنی که همه  چیز منطقه میمنه در موازی جنگ  های مدهش سردار شیر علی خان پسر امیر دوست محمد خان و فرزندش ایوب خان و بعد از آن توسط ایادی امیر عبدالرحمن خان ، تخریب  و یا از بین برده  شده  میمنه در طول دها سال از خود دفاع نمود که در جریان آن پایتخت  مینگ  ها در نتیجه به  خرابه  تبدیل شده و بازار ها و منازل اعیانی همه از ننتیجه این  پیکار ها به مخروبه مبدل گردیده و جا دارد که  جناتان لی کلمه  [خام خورده  شده را در مورد میمنه ،  استعمال کند] زیرا در ادبیات فارسی چنین آمده است که  مردم از فرط ناچاری بعضی ازمحصولات امتعه خود را قبل از این که  پخته شود و به بلوغ برسد در مواقع  خیلی حاد، خام درو می کردند و از آن برای رفع گرسنگی استفده می نمایند.افغان های  که از اثرر مبارزات  بی امان مردم  میمنه با قوای شان  در طول  دها سال ، بلعیده و بعد از اینکه میمنه  بدست شان ساقط شد ، قوای افغان همه چیز را از فرط گرسنگی خوردند وپامال کردند (ویرستار)) [28]در جریان بازدید اعضای مختلف کمیسیون مرزی، اولیا خان در هنگام مهمانداری مقامات انگلیس همیشه از اینکه والی و ماموران محلی کسی از مباشران حکومتی را در پهلوی خویش داشته باشند خود را مطمئن می‌ساخت (مرک، 262).[29] با وجود این اقدامات احتیاطی ماموران استخبارات مربوط به کمیسیون توانستند حسین خان مینگ را به منزله خبر نویس جدید استخدام نمایند که برای آن ماهانه دو صد روپیه می‌پرداختند.[30] نگرانی انگلیس‌ها در باره نارضایتی و سوء اداره در منطقه به امیر اطلاع داده شد، زیرا تلاش برای تقویت مرزهای افغانستان در مقابل تهاجم روسیه بیهوده خواهد بود هرگاه «دشمن در داخل باشد».[31]در نتیجه این فشار دیپلوماتیک امیر در خزان 1885 کاهش قابل‌ملاحظه در مالیات و باج میمنه را امر نمود و برای کار در پروژه‌های حکومت ، پرداخت مزد فرمان داده شد.[32]
زمانی که حسین خان زمامداری خود را در سال 1884 در میمنه آغاز نمود، خانات بار دیگر در سرخط بازی بزرگ بود، زیرا روس‌ها به پیشروی در امتداد مرغاب ادامه دادند و دشت‌های پنجده را مورد تهدید قراردادند. ازان جایی که میمنه حالا پوسته ستراتیژیک مرزی بود امیر فرمان داد دو تا سه هزار سرباز در شهر جابجا گردد. این فوج زیر قومانده جنرال شربت خان قرارداده شد که مرکز او در سرپل بود (مرک، 262).[33] در غیابت او قاری تاج محمد خان به صفت افسر ارشد در میمنه در همکاری با دگروال ملا محمد خان عمل می‌نمود[34]علاوه از اعمار قشله نو برای قاغوشهای رهایش و حفظ و مراقبت دیوارها و خندق‌های شهر در وضعیت خوب (زیرا در زمان زمامداری حسین خان واقعاً ترس تلاش برای اشغال میمنه از سوی قوا روسی وجود داشت) دروازه جدید به نام «دروازه سردار» در دیوارهای شهر در مقابل قشله ساخته شد که در حالات اضطرار دسترسی فوری به شهر را برای فوج آسان می‌ساخت (پیکاک، 110).[35]
در سال 1884 حسین خان مینگ دیگر آن جوان آتشین‌مزاج و تندخوی نبود که وامبری در 1863 دیده بود، بلکه شخص «سنگین، مصمم» در اوایل پنجاه سالگی که از ملاریا مزمن و احتمالاً بیماری‌های دیگر رنج می‌برد (مرک، 263).[36] او در کشوری بی روحیه برگشت، جایی که همه حرکات او از سوی اولیا خان و امیر با شک نظارت می‌شد. حد اقل دو پسر والی محمد زمان خان و محمد اعظم خان همراه با اعضای دیگر خانواده‌اش در کابل به خاطر رویه نیک او گروگان گرفته‌شده بودند (مرک، 265).[37] قدرت حسین خان نیز با دقت محدود گردیده بود. سیاست و روابط خارجی طور خاص از سوی  نماینده مقیم افغان ، رسیدگی می‌شد درحالی‌که امور دفاعی به دست شربت خان در سرپل و فرماندهان گارنیزیون در میمنه بود.
اگرچه صلاحیت والی در امور داخلی توابع محدود گردیده بود، زیرا حق تعیین مینگ باشی از او گرفته‌شده بود.[38] این مقامات قدرتمندترین اعضای اشرافیت میمنه بودند زیرا رهبر قبیله، مالکان زمین‌دار و فرمانده نظامی مناطق بودند. به این ترتیب از دست دادن این حق حمایت ضربه بیشتری به قدرت حسین خان بود، زیرا اولیا خان از تعیین مینگ باشی که وفاداری او به امیر باید جای سوال نمی‌داشت خود را مطمئن می‌ساخت (مرک، 262-3، 265). با وجود این، حسین خان قادر بود اعضای خانواده خود را در وظایف مهم دیگر برای حفظ توازن قدرت با این امیران به شمول میرزا عبدالفیض پسر مامایش مقرر نماید (میتلند 1888، ج 2، 541).[39] «عوض بدل» به منزله منشی ارشد «یمک اوزباشی» که احتمالاً در رأس خدمات سری حسین خان قرار داشت[40]و «حضور بیگ» حاکم منطقه ناموسه بود (میتلند 1888، ج 2، 536).[41] اما ماماهای مهم و با اعتماد او میرزا صادق خان و محمدرحیم خان که با مهارت روابط میمنه را با شیرعلی‌خان حفظ نمودند، مدت‌ها قبل فوت نموده بودند و از این ناحیه خیلی ضعیف بود. در واقع یکی از شاهدان ادعا نمود که والی «مرد دارای صلاحیت» نبود بیشتر از پنج یا شش ماه در قدرت مانده نمی‌تواند.[i] در فرجام اما حسین خان باید خود را بیشتر مقاوم ثابت می‌نمود و باید نشان می‌داد که با وجود زوال قدرت و موقف سیاسی میمنه، او هنوز جرئت آن را داشت که در دور اول زمامداری او را نگه داشته بود.
محمد اسحاق خان و جانشینی میمنه 1884

 

[1] اچ ام دیورند، جنگ اول افغان و علل آن (لندن، 1879)(نقل از گریگوریان، 99 ن). اگرچه این تبصره در باره سیاست برنس و دیگران در جریان جنگ اول افغان-انگلیس بود. اشاره دیورند نوشته‌شده در 1879 انتقاد تلویحی سیاست آن وقت برتانیه در رابطه به آسیای مرکزی بود.
[2] کی ان ال، 27، 30 می 1884، اس ال ای آی:40، برگ‌های 1521-3، 1685-6؛ پس سی دی، 15 جون 1884.
[3] کی ان ال، 27، 30 می 1884، اس ال ای آی:40، برگ‌های 1521-3، 1685-6؛ پس سی دی، 15 جون 1884.
[4] همان جا. کی ان ال، 1 جولای 1884؛ کیو ان ال، 17 جولای 1884، اس ال ای آی:41، برگ‌های 291، 941.

[5] دلیل رسمی برای حضور کمیشنر مرزی در افغانستان نشانه‌گذاری مرزهای نامشخص بین دریای آمو و هرات برای وقایه از تهاجمات روسیه بود. اما در جریان سروی شماری از ماموران انگلیس و ماموران محلی سفرهای زیادی به منطقه جز عملیات جمع‌آوری استخبارات انجام دادند. گزارش این‌ها در گزیته (1895) چاپ نشده است اگرچه بخشی از گزارش کمتر محرم در نشریات رسمی آن‌ها نشر گردید است. در عوض دفتر سروی کننده عمومی ده نسخه کار پنج جلدی را تحت عنوان «گزارش‌های هیات استخباراتی کمیسیون مرزی افغان» برای استفاده وایسرای، وزیر خارجه برای هند و بعضی از مقامات بالایی حکومت تهیه دیده بود. تنها دو نسخه این اسناد فوق‌العاده محرم به نظر می‌رسد باقی مانده است. یکی مربوط کرزن که در جمله اوراق کرزن در کتابخانه دفتر هند [ام اس اس، ایور. اف 112/388/1-5؛ میکروفلم پی او اس 9037، 9038، 9040] دیگری در آرشیف ملی هند است که تا حال به منزله «محرم» طبقه‌بندی شده است جلدهای 1-2، یادداشت‌های روزانه جنرال میتلند 188؛ ج 3، یادداشت‌های روزانه تورن پیکاک 1887 خود آشکارا است. ج 4 گزارش در باره قبایل، 1891 شامل گزارش‌های مفصل در باره قبایل چهار ایماق، هزاره و تورکمنها در هرات، بادغیس، غور و هزاره جات است همچنان دربرگیرنده سفرهای متعدد سروی کنندگان است که در منطقه فرستاده‌شده بودند. جلد چهارم مفصل‌ترین سروی تاریخی، مردم‌شناسی و جغرافیایی در باره قبایل ایماق‌ها است که در افغانستان روی دست گرفته شده است. در میان سایر چیزها، این جلد شجره همه سران قبایل را شامل می‌گردد. این‌ها در ضمیمه 5 این کتاب آورده شده است. جلد پنجم گزارش‌های اضافی 1888 شامل سروی‌های مختلف در مناطق مختلف تورکستان به شمول گزارش مرک در باره شهر میمنه، گزارش گریسباخ، امام شریف، امیر خان، شهزاده تایمس و دیگران از اکتشافات آن‌ها در باره میمنه، گرزیوان، سرپل، شبرغان و تیر بند تورکستان هست. همچنان گزارش‌های از نیی الیاس، جگرن هولدباخ، تورن دروموند و غیره شامل است. با وجود این نسخه‌های اصل سانسور ناشده گزارش‌های سروی کمیسیون مرزی در مجلدات مربوط سلسله ال/پی و اس/7 (اس ال ای آی) دیپارتمنت سیاسی و سری قابل دریافت است.
افزون بر این پنج جلد سلسله‌های از عکس‌ها، طرح‌ها و رسم‌های میمنه و شهرهای دیگر تورکستان افغانی توسط کارل لودلف گریسباخ، سروی کننده اتریشی کمیسیون تهیه شده است. در 1887 دو البوم این عکس‌ها از سوی دیپارتمنت خارجه خریداری گردید اما دفتر هند به دست آوردن آن‌ها را ثبت نمود تا حال نه کتابخانه دفتر هند و نه آرشیف ملی هند قادر شدند کجا بودن آن را معلوم نمایند؛ سی اف ثبت شرح مذاکرات خارجی هند، زی/پی/1381، نومبر 1887، زیر نام موضوعی: کمیسیون مرزی افغان «عکس‌های خریداری‌شده از سوی وزارت خارجه، دو البوم (دو مجموعه از)، گرفته‌شده توسط سی ال گریسباخ از ا بی سی» که محل ذیل را (نشان)می‌دهد، بخش مرزها، سپتمبر 1887 ش 116-123 جز ب. ثبت‌های شرح مذاکرات دفتر هند هیچ‌چیزی از جز ب ندارد. در دوسیه سالانه این سال یک مأخذ متقابل است، داخلی، جز ب، سپتمبر 1886 ش 182-187. ریفرنس دیگری نیز در باره این عکس‌ها در راجستر سال بعدی (زی/پی/1382) زیر موضوع کمیسیون مرزی افغان (اپریل 1888) «هدر نمودن عکس‌های گرفته‌شده از سوی سی ال گریسباخ و داکتر اوین در زمان کار با کمیسیون مرزی افغان» مرزها جز ب 1888، ش ش 1543-171 وجود دارد. بار دیگر مراسله اصلی از مجلد شرح مذاکرات مورد سوال مفقود است.
نسخۀ منفی عکس‌ها تا زمان مرگ ، در اوایل سده بیست با خود گریسباخ بود. عکس‌ها همراه با مواد زیادی از زمان کار او در افغانستان توسط دخترش هیلدا گریسباخ به ارث برده شد. در سپتمبر 1922 او به دفتر هند نامه نوشت و خواستار فروش یادداشت‌های پدرش برای سه هزار پوند به حکومت انگلستان گردید و لست دست‌نوشته بکس افغان را ضمیمه نموده بود. در میان اقلام لست شده 7 کتاب عکس‌ها (چاپ‌شده)؛ «افغان‌های بومی» سایر نسخۀ منفی؛ یک رول عکس‌ها؛ یادداشت‌های شخصی پدرش هنگامی که با کمیسیون بود (1884-1886)؛ «یادداشت‌های روزانه افغان» (احتمالاً سفرهای در افغانستان از 7 فبروری 1888 تا 6 جولای 1889)؛ طرح‌های از هرات (به شمول قلعه)، هزاره جات، بادغیس، تورکستان افغانی و مناطق دیگر در افغانستان که در جریان کار کمیسیون مرزی افغان رسم شده است؛ یادداشت‌ها و تحلیل‌های جیولوژیک در باره سروی منابع منرال‌های تورکستان افغانی؛ نقشه‌های کمیسیون مرزی از مزار شریف، اندخوی، آقچه، میمنه، بند امیر، وادی هرات و مناطق دیگر؛ نسخه‌های یادداشت‌های رسمی و نامه‌ها به حکومت و امیر عبدالرحمن خان همچنان شمار زیاد نامه‌ها و اوراق دیگر شامل بود.
آرزوی خانم باخ بود که یادداشت‌های پدرش بالاخره چاپ گردد اما دفتر هند آن را خیال نادرستی پنداشت تا اجازه بدهد روشنایی روز را ببیند. پس از بحث‌هایی نسخه امضاشده سفرهای افغانستان، 1888-89 همراه نسخه تایپی آن از سوی دفتر هند خریداری گردید اما از آنجایی که این ژورنال عبدالرحمن خان را از دید نامطلوب ترسیم می‌کرد هرگز اجازه داده نشد همگانی گردد. در اصل هردو نسخه امضاشده و تایپ‌شده هیلدا در دیپارتمنت سیاسی (منزل چهار، اتاق 348 الف؛ شماره دفتر سیاسی 194) آرشیف گردید اگرچه فعلاً در شماره موقتی ال/پی و اس/19، تی ان/139 [ای او آر: ان ای جی 5425] قرار دارد. برای لست نوشته‌شده و مراسلات هیلدا با دفتر هند نگاه کنید ال/پی و اس/11/202، 4813 (کتلاک رهنمود اتاق مطالعه اشتباهاً ان را در 202، 4786 ثبت نموده است). سرنوشت سایر اوراق گریسباخ تا حال نامعلوم است، اگرچه جستجو برای یافتن آن و اینکه همه یا بخشی از آن با خانواده او باشد دوام دارد.
[6] پی سی دی، 28 نومبر 1885، اس ال ای آی:45، برگ 1639 دارای 8000 خانه است؛ امیر خان و شهزاده تایمس، 241 رقم را دو هزار خانواده می‌دهد.
[7] خالفین، 258 جمعیت خیلی بالا تخمین می‌نماید ادعا می‌نماید که حدود سه صد هزار شخص در میمنه همراه با دو هزار افغان زندگی می‌نمود. از آنجایی که او جمعیت همه تورکستان افغانی را حدود 450 هزار می‌گوید چنین به نظر مسرشد که میمنه حدود نیم جمعیت ولایت را تشکیل می‌داد.
[8] نماینده پنجده حالا در میمنه، 5 جولای 1885، اس ال ای پی:187، برگ‌های 951-7؛ عبدالحکیم، مامور خبری در میمنه، 15 آگست 1885، اس ال ای آی:45، برگ 661؛ میتلند، هری رو تا بلخ، 1886، اس ال ای آی:46، برگ‌های 143-89.
[9] گزارش معاون داکتر الهی بخش از وظیفه خاص، 2 اکتوبر 1886، اس ال ای آی:49، برگ 440.
[10] همانجا.
[11] به نظر می‌رسد تفاوت نظر در مورد موضع خیرآباد، قلعه دیگری در مرز بین میمنه/اندخوی موجود است. میتلند خیرآباد را با روستای توخمنه قلعه و خدا عماد در جمله میمنه ذکر نمود اما مرک 265 می‌گوید این مناطق از میمنه جدا شده بود.
[12] پیکاک، 111 می‌گوید تنها حدود یک صد دکان موجود بود، میتلند 150 (میتلند 1888، ج 2، 533؛ گزیته 1907، ج 2، 203) می‌گوید. برای بحث ش 133 را در ادامه نگاه کنید.
[13] میتلند (ال او سی، سی آی تی) به تعقیب پیکاک گزارش می‌دهد که 20 هندو از شکار پور و مجموعاً 80 یهود موجود بود. مرک (گزیته رسمی آن را پیروی می‌نماید) می‌گوید چهار دکان هندو (شکار پوری)، سه زرگر هندو از اتک و هزاره راولپندی و هشت دکان یهود وجود داشت.
[14] استخراجات از گزارش پیک خاص، 8 اپریل 1887، اس ال ای پی:189، برگ‌های 579-96. قیمت‌های ذکرشده: 12 قران برای صد من یا چهار سیر انگلیسی است.
[15] طبق میتلند (در ادامه میاید توسط گزیته 1895، تبادل نرخ‌ها در 1885/6 چنین بود:
3 تنگه=2 قران=1 روپیه کابلی.
20 تنگه=1 طلای بخارا
½ 2 قران هراتی =1 روپیه انگلیسی (هندی)
20 قران هراتی=1 پنج روبلی طلای روسی
مبالغ به تنگه محاسبه می‌شد اما معمول‌ترین پول در چلند قران هراتی و روپیه کابلی بود (گزیته 1907، ج 2، 215).
[16] عایدات مجموعی 6 لک طور ذیل تقسیم می‌گردد:250 هزار برای مصارف والی، 300 هزار برای حکومت افغان و 50 هزار تنگه تخفیف، احتمالاً برای وقف و سایر بخشش خیریه، ان کی وی تی؛ 25 جون 1889، اس ال ای آی:57، برگ‌های 1011-2.
[17] یادداشت‌ها از میر الله بخش، مشهد، 1886، اس ال ای آی:49، برگ‌های 529-31 که رقم 3.75 تنگه را برای روپیه می‌دهد.
[18] الله بخش، یادداشت‌های، 1886. میتلند نظران و ارزش آن را (به روپیه کابلی) شصت اسب (هر یک 30-40 روپیه)؛ 9 سوب کورک (هر یک 5 روپیه)، 9 سوب قاغمه یی یا از پشم شتر (هر یک 25-40 روپیه)؛ 18 شتر (هر یک 80 روپیه)؛ 9 پوستین قره قل (هر یک 4 روپیه)؛ 3 نمد بیرجندی (فرش نمدی) (هر یک 160 روپیه)؛ 4 قالین تورکمنی (هر یک 80 رو پیه)؛ 9 پارچه ابریشم بخارا (هر یک 10 روپیه)؛ 9 پوست آهو (هر یک 2-3 روپیه)؛ یک خنجر طلا (90 روپیه)؛ 2 افسار تزیینات نقره و طلا (هر یک 250 روپیه). لذا قیمت اقل برای امیر 5372 روپیه (16116 تنگه)، اعظمی 6 116 رو پیه (18348 روپیه) بود. مصارف اضافی شامل از سبب انتقال نظرانه، خرج راه و هدایای برای خرج شبانه مقامات پایین رتبه برای سفر به پایتخت و واپس بود.
[19] همچنان نگاه کنید پی سی دی، 28 نومبر 1885.
[20] همان جا. امیر به وایسرای، جولای 1885، اس ال ای آی:44، برگ‌های 1435-41.
[21] همچنان نگاه کنید خبر نویس پنجده، 5 جولای 1885.
[22] میتلند ال او سی-سی آی تی، بر اساس اطلاعات مرک ادعا می‌نماید که مالیه یکی برای هر 40 گوسفند باقی ماند اما احتمالاً این رقم قبل از 1884 است.
[23] عد از پاتینگر، خاطرات 1838.
[24] سی اف، اچ ان ال، 4 سپتمبر، 2 اکتوبر، 4 نومبر 1884، اس ال ای آی:42، برگ‌های 455-6، 779-80، 1001-2 که همه نرخ‌ها به ویژه غله جات در خانات در جریان تابستان و خزان 1884 خیلی بالا بود. این شاید از سبب مبادله بالای تنگه بوده باشد که در گزارش میر الله بخش آمده است.
[25] گزارش پیک خاص، 8 اپریل 1887. طبق خبر نویس پنجده، 5 جولای 1885 سواره‌نظام اوزبیک هیچ‌وقت بیش از یک سوم معاش خود را نمی‌گرفت احتمالاً متباقی پول از سوی مقامات مختلف افغان اختلاس می‌گردید.
[26] پی سی دی، 28 نومبر 1885؛ خبر نویس پنجده، 5 جولای 1885؛ عبدالحکیم، 15 آگست 1885.
[27] مرک در باره این شخص می‌گوید:
اولیا خان شخص فوق‌العاده باهوش و باتجربه است همراه بافکر تیز طبیعی که توسط سفرها و حوادث غیرطبیعی در جریان کار او تندتر گردیده بود. پدر او یکی از حامیان پیشرو بارکزی دوست‌محمد خان بود که غزنی را در سال 1839 گرفت [علیه انگلیس‌ها]. اولیا دران وقت پسر خورد سال در قلعه محاصره شده بود و انفجار دروازه را به یاد دارد…. در اسارت هرماه با پدر، دوست‌محمد خان را با پدرش تا کلکته همراهی نمود و با او در سال 1884 به افغانستان برگشت. اولیا خان پس از به قدرت رسیدن شیرعلی خان برای شش سال به صفت مهمان آخوند در سوات تبعید گردید. در این جریان او به قندهار رفت تا در باره امیر آن وقت اطلاعات به دست بیاورد که در آنجا باقی مانده بود و به صفت یک فقیر از طریق بمبی، مدراس، کلکته و سیمله به لاهور برگشت، از آنجا به پشاور رفت. در آنجا به اتهام جاسوسی دستگیر گردید اما از سوی آغای دونالد مکناب آزاد گردید که از کمک‌های او با سپاسگزاری یاد می‌نمود. با برگشت از سمرقند به سوات که برای گزارش دادن به عبدالرحمن خان آنجا رفته بود، با آخوند تا سال 1887 باقی ماند، هنگامی که به تورکستان روسی رفت و در 1880 نزد امیر به کابل آمد. با تسلیم شدن میمنه به این منطقه به صفت نماینده مقیم فرستاده شد، مقامی که از نظر خصلت طور خاص، سابقه و تعهد با در نظرداشت خواست امیر مناسب بود (مرک، 262-3).

[28] عبدالحکیم، 15 آگست 1885؛ خبر نویس پنجده، 5 جولای 1885.
[29] عبدالحکیم، 15 آگست 1885.
[30] میر الله بخش، یادداشت‌های، نومبر 1886. والی پذیرفت تا این «کار خطیر» را در مقابل الطاف بی‌پایان افسر انگلیسی که زمانی در کابل احتمالاً در جریان جنگ دوم افغان-انگلیس نشان داده بود به دوش بگیرد هنگامی که میرحسین خان در کابل در تبعید بسر می‌برد. کی بودن این افسر و اینکه حسین چی وظیفه‌ای را برای انگلیس‌ها اجرا می‌نمود چیزی نمی‌دانیم. سیستم صفری برای رمز ایجاد شد و یکی از نزدیکان والی یماق اوزباشی به صفت رابط بین والی و اردوگاه انگلیس تعیین گردید. به نظر می‌رسد حسین خان تنها استخبارات را در جریان کار کمیسیون تهیه می‌نمود.
[31] همان جا.
[32] پی سی دی، 28 نومبر 1885؛ تی اف ژی، دسمبر 1885، اس ال اس آی:46، برگ 220. اعمار اردوگاه در بلندی بیرون از شهر احتمالاً در قشله کنونی به راه انداخته شد. اعمار این و ترمیم استحکامات و دیوارهای مخروبه شهر در آگست 1885 آغاز گردید. بیگاری سبب گردید حاصلات خرمن نگردد تا بالای پروژه حکومت کار شود. ساحه این اردوگاه ایجاب می‌نمود تا خانه‌های شماری از اوزبیکهای محترم تخریب گردد. مالکان خانه‌ها خواستار غرامت از حکومت شدند یا خواهان ساختن خانه بیرون از شهر در یکی از مناطق دورافتاده شدند. هنگامی که خواست آن‌ها رد گردید تهدید به مهاجرت به قلمرو روسیه را نمودند، عبدالحکیم، 15 آگست 1885؛ خبر نویس پنجده، 5 جولای 1885.
[33] جنرال شربت خان از مردمان خوست بود و غلام بچه یا برده امیر اعظم خان بود که در سال 1869 با عبدالرحمن خان به سمرقند فرار نمود. مناطق زیر اداره او تمام چهار ولایت و آقچه را شامل می‌شد (مرک، 262).
[34] شمار قشون جابجا شده در میمنه در زمان بحران پنجده متفاوت بود در تابستان 1885 تنها 500 پیاده و 800 خاصه دار با چهار توپ موجود بود. در 1886 این رقم به 1500 پیاده، 1000 سواره و 500 خاصه دار و چهار توپ بود. افزون بر این کندک مشر ملا محمد سرهنگ 600 پیاده را زیر قومانده داشت. ارقام رسمی منتشرشده در نومبر این سال را 18 کندک قطعات پیاده، شش فوج سواره‌نظام پنج کندک خاصه دار و شش توپ (بطریه زمینی) است. پیاده‌نظام منظم شامل لوا دوم کابل (620 تن) زیر اداره خدای نظر؛ لوا دوم هجده نهر (620 تن) مشتمل بر افغان‌های استخدام‌شده از منطقه بلخ؛ 400 تن از سواره‌نظام چهار یار زیر اداره رساله دار آدم احمد زی؛ لوا عباسی 400 تن زیر قومانده دگروال سید شاه خان کابلی و رساله دار جگرن بهاء الدین خان؛ 12 کندک خاصه دار یا بیرق 104 نفر هر یک، 4 تولی زیر قومانده «سرتیپ» و هشت تای دیگر توسط «سرهنگ» بود. اما تعداد، سازمآن‌ها و قومانده لواهای جداگانه و فوج‌ها در حال تغییر بود. بی‌اعتمادی دوام‌دار در زنجیر قومانده و موقعیت و اندازه لوا ها موثر بالای روحیه هیچ‌وقت در بهترین وقت خوب نبوده است. بارو 1893، ج 2، 378؛ پیکاک، 111. همچنان نگاه کنید میر الله بخش، یادداشت‌ها، 1886؛ خبر نویس پنجده، 5 جولای 1885؛ میتلند، وادی هری رود تا بلخ، 1886. «فوج‌های تورکستان» در تی اف ژی، نومبر، دسمبر 1886؛ اچ ان ال، 1886، اس ال ای آی:49، برگ‌های 72-6، 237؛ کی ان ال، 28 جون 1887؛ لست فوج‌های در خدمت حکومت افغانستان، 1887، اس ال ای آی:50، برگ‌های 1279، 1757.
[35] گزارش پیام‌رسان خاص،8 اپریل 1887. تشریح استحکامات میمنه بین 1884-89، نگاه کنید پیکاک 110-11؛ سی ای ییت 1888، 337؛ میتلند 1888، ج 2، 105-8؛ مرک 266؛ گریسباخ، 195.
[36] الهی بخش، گزارش، 1886.
[37] با آن‌ها رویه خوب شده بود و به هر نفر 600 روپیه کابلی مقرری تعیین گردید. در ابتدا در قلعه سید خان یک تاجر جابجا گردیدند اما در جنوری 1884 اجازه یافتند در منطقه چنداول کابل زندگی نمایند، کی ان ال، 1 جنوری 1884، اس ال ای آی:39، برگ 933. کجا بودن محمد شریف خان که در سال 1889 جانشین حسین خان گردید ذکر نگردیده است اما احتمالاً او نیز وادار گردیده بود در کابل زندگی نماید اگرچه مأخذی وجود دارد که امیر البسه احترام را به حسین خان و پسرش فرستاد، این را می‌رساند که او در تورکستان افغانی زندگی می‌نمود، اچ ان ال، 23 جولای 1884، اس ال ای آی:41، برگ‌های 1439-41.
[38] میتلند 1888، ج 2، 532-4 بر اساس معلومات گردآورده در سال‌های 1885-6 نام مینگ باشی و حاکم‌های (گاهی امیرها نامیده شده‌اند) مناطق مختلف میمنه را چنین به دست می‌دهد:
1. ناحیه میمنه: نفس بیگ مینگ باشی از آق دره، یحیا خان مینگ باشی از دهن‌دره.
شهر میمنه: توره خان مینگ باشی و مدد بیگ مینگ باشی «مسئول جمعیت شهر».
2. ناموسه/لنگر: توره خان مینگ باشی (احتمالاً شخص متفاوت از بالا)، مدد بیگ مینگ باشی (مقیم میمنه)؛ حاکم (میر) هوزار بیگ (یا شاغاسی وزیر بیگ از کته قلعه).
3. المار: شاغاسی توره خان مینگ باشی (متفاوت از مسئول ناموسه).
4. قرایی: فرهاد بیگ، امیر غوجان. میر توره بیگ امیر پره خمان.
5. قیصار: میرزا عبدالفیض، حاکم (در 1885).
6. چیچکتو: میر دولت بیگ (مینگ باشی؟) از هزاره قلعه؛ میر حضرت قل از برکه (حاکم؟)، زیر اداره قیصار.
7. شیرین تگاب: علی یار بیگ مینگ باشی از خانقاه.
8. خیرآباد: داده نشده است.
[39] او در جریان عملیات سروی 1885/6 مسئول تدارکات کمیسیون مرزی افغان بود و بعدتر وظیفه میرزا را برای محمد شریف خان مینگ اشغال نمود. او از سوی برادر یک افغان کشته شد که در جریان شورش 1891 به قتل رسیده بود. شماری از اقارب عبدالفیض خان در قیصار در دوران حسین خان مینگ ماموریت داشتند. این‌ها شامل برادران خورد او بابا جان بیگ و عبدالحکیم بیگ بودند؛ الهی بخش، گزارش، 1886 (اشتباهاً می‌گوید بابا جان بیگ حاکم قیصار بود)؛ میتلند 1888، ج 2، 541.
[40] ظلهی بخش، گزارش، 1886.
[41] کیو ان ال، 1 آگست 1884؛ تی اف ژی، آگست 1884، اس ال ای آی:41، برگ‌های 1263، 1203-4.

پاسخ ترک

Please enter your comment!
Please enter your name here